نام پژوهشگر: ناهید اکرمی
فرزانه دباشی کیچی ابوالقاسم نوری
پژوهش حاضر به دنبال تحقق دو هدف شامل بررسی رابط? میان برخی ویژگیهای شناختی-انگیزشی فردی (نیاز به شناخت،اقدام برای رشد فردی، خودکارآمدی پیش آموزشی، و انگیزش یادگیری) و ویژگیهای جمعیت شناختی (سن و تحصیلات) با پیامدهای آموزشی (واکنش به آموزش و ابعاد آن، خودکارآمدی پس آموزشی، و انتقال آموزش)؛ و آزمون میزان برازش الگوی پیشنهادی اثربخشی آموزشی با داده های بدست آمده در این پژوهش بود. جامعه آماری پژوهش شامل 1000 کارآموز شرکت کننده در دوره های آموزشی کوتاه مدت مرکز کارآفرینی دانشگاه اصفهان طی سالهای 1389-1391 بود. نمونه گیری به روش خوشه ای در دسترس انجام شد. تعداد پرسشنامه های ارسال شده 200 جفت پرسشنامه بود، که با نرخ بازگشت 82/0 ، 164 جفت پرسشنامه بازگردانده شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: مقیاس نیاز به شناخت (کاسیوپو، پتی و کائو، 1984)، مقیاس اقدام برای رشد فردی (رابیتسچک، 1998)، مقیاس خودکارآمدی پیشآموزشی (کوئینونز، 1995)، پرسشنامه انگیزش برای یادگیری (نو و ویلک، 1993)، مقیاس محقق ساخت? واکنش به آموزش، مقیاس خودکارآمدی پسآموزشی (براون، 1999)، پرسشنام? محقق ساخت? انتقال آموزش، و پرسشنامه محقق ساخته ویژگیهای جمعیت شناختی. پایایی پرسشنامه ها در پژوهش حاضر با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 746/0، 833/0، 788/0، 701/0، 908/0، 700/0 و 749/0 بدست آمد. طرح پژوهش از نوع رابطه ای بود و داده ها طی دو مرحله زمانی؛ قبل از آموزش و بلافاصله پس از آموزش، جمع آوری شدند. به منظور آزمون فرضیههای پژوهش، الگویابی معادلات ساختاری (sem) بر اساس نرم افزار آماری amos ویراست 18 و 21 انجام شد. نتایج مربوط به روابط میان متغیرهای پژوهش آشکار ساخت که بین انگیزش یادگیری با متغیرهای نیاز به شناخت، خودکارآمدی پیشآموزشی، و ابعاد واکنش به آموزش رابطه وجود دارد (05/0p<). بعلاوه نتایج نشان داد که خودکارآمدی پسآموزشی با سن، ابعاد واکنش به آموزش و انتقال آموزش رابطه دارد (05/0p<). تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار نیست، از این رو با حذف مسیرهای غیرمعنادار و اضافه کردن مسیرهای پیشنهادی جدید نرم افزار و انتخاب مسیرهایی که پایه نظری منطقی داشتند، برازش دو الگوی دیگر مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت الگوی سوم که برازش بسیار خوبی با داده های پژوهش بدست داد، به عنوان الگوی نهایی معرفی گردید. به دستاندرکاران امر آموزش و خصوصاً آموزش کارآفرینی پیشنهاد میشود که به سنجش ویژگی های شناختی و انگیزشی فراگیران بپردازند و با طراحی آموزش بر مبنای این متغیرها، انتقال آموزش به عملکرد را افزایش دهند. به پژوهشگران بعدی توصیه میشود که به انجام تحقیقات بیشتر در حوز? اثربخشی آموزشی مبادرت ورزند.