نام پژوهشگر: احمدرضا سرمدی
آیلار کشاورزمحمدیان علیرضا جعفری
جان اشتاین بک بی تردید یکی از برجسته ترین چهره های ادبی جهان به شمار می رود که با خلق آثاری تحسین بر انگیز مخاطبانی جهانی یافته است.پژوهش حاضر به نقد و بررسی دو رمان "به خدای نا شناخته" و "خوشه های خشم" که شاهکار ادبی اشتاین بک و یکی از بزرگترین دستاورد های رمان نویسی قرن بیستم آمریکا محسوب میشود پرداخته و این دو اثر را از منظر تئوری ها و ایده های انتقادی لویی آلتوسر تحلیل می کند. مطالعه و تفسیر این دو رمان بر اساس عقاید آلتوسر نشان می دهد که چگونه در دنیای این دو اثر ایدئولوژی بر تمامی شخصیت ها و روابط حاکم است. در تحلیل مباحث درونی این دو رمان دراین تحقیق موارد زیر به تفصیل شرح داده میشوند.در نخستین بخش تحلیلی این تحقیق به بررسی جایگاه و اهمیت ایدئولوژی غالب، کارکرد های ایدئولوژیک در نهادهای اجتماعی مختلف، تناقض های ایدئولوژیک، طبیعی جلوه دادن ایدئولوژی، مادیت ایدئولوژی و انقیاد افراد جامعه پرداخته شده است.در ادامه ی تحقیق مطالعه ی دیدگاه متناقض "خوشه های خشم" درباره ی کاپیتالیسم و انقلاب با توجه به مبحث سازوکارهای سرکوبگرانه ی دولت و استقلال نسبی روبنا در برابر زیر بنا و همچنین مطالعه ی مبحث ایدئولوژی در "به خدای ناشناخته" و نقش ایدئولوژی در بازنمایی رابطه ی خیالی افراد با شرایط واقعی وجودشان مورد بررسی قرار گرفته است.در پایان، آنچه در هر دو اثر چشمگیر و قابل تامل به نظر می رسد نقش ایدئولوژی در کنترل حقیقت حاکم بر جامعه در جهت پیشبرد منافع خود و همچنین تاثیر آن بر مرزهای تفکر شخصیت ها و در نتیجه در هویت آنهااست.