نام پژوهشگر: محمد رضا کریمی علویجه
آرمان دیلمی عضدی زهره دهدشتی شاهرخ
با افزایش تولیدات جهانی و برون سپاری، مفهوم کشور مبدا در سال های اخیر مبهم و گیج کننده شده است. بسیاری از محصولات هم اکنون در کشوری متفاوت از کشور مبدا برند آن ها تولید می شوند. از این رو تصویر کشور مبدا توجهات تحقیقاتی زیادی را بدست آورده است و شناسایی این عامل به ویژه از دیدگاه مشتریان می تواند حائز اهمیت باشد. هدف این مطالعه تجزیه مفهوم تصویر کشور مبدا و بررسی تاثیر تصویر کشور دارنده برند و تصویر کشور تولید کننده محصول بر قصد خرید مصرف کنندگان می باشد. جهت دستیابی به این هدف مدلی از مدل تحقیقات همزویی و همکاران(2011) و دیامانتوپولوس (2001) و مرادی و زارعی(2012) اقتباس و بسط داده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان گوشی تلفن همراه در مراکز بزرگ فروش گوشی تلفن همراه در سطح شهر تهران است. از روش خوشه ای دردسترس نیز به منظور جمع آوری نمونه ها استفاده شده است. 586 پاسخ دهنده ترکیبات مختلف کشور صاحب نام تجاری و کشور تولید کننده را برای برند های مورد نظرشان در طبقه محصول مربوطه ارزیابی کردند. پس از اطمینان از روایی و پایایی ابزار جمع آوری داده ها، تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون برای آزمون فرضیات به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که تصویر ذهنی کشور دارنده برند برخلاف تصویر کشور تولید کننده محصول بر قصد خرید مشتریان تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین تاثیر مثبت کشور دارنده برند بر خلاف تصویر کشور تولید کننده محصول بر آگاهی از برند، وفاداری به برند، تداعی برند و کیفیت ادراکی اثبات گردید. علاوه بر تاثیر مثبت تصویر کشور دارنده برند بر قصد خرید مشتریان، نقش واسطه ای آگاهی از برند، وفاداری به برند، تداعی برند و کیفیت ادراکی در رابطه بین این دو متغیر نیز تایید گردید.
مصطفی افشارنژاد محمد رضا کریمی علویجه
پزوهش حاضر به بررسی رابطه بین سبک زندگی و قصد خرید آپارتمان نوساز و اولویت بندی عوامل موثر بر سبک زندگی در قصد خرید آپارتمان نوساز می پردازد. عوامل خارجی شامل فرهنگ، خرده فرهنگ، خانواده، طبقه اجتماعی، گروه مرجع، متغیرهای جمعیت شناختی، ارتباطات بازاریابی، فشار زمان و رفتار تولیدکننده می باشد و عوامل داخلی نیز نیاز، احساسات، دانش، تجربه، انگیزه و شخصیت را در بر می گیرد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامع? آماری تحقیق دربرگیرند? متقاضیانی است که قصد خرید آپارتمان نوساز در مناطق 5،21و 22 شهرداری تهران را دارند، حجم نمونه برابر با 384 نفر تعیین شد و از روش تصادفی خوشه ای برای نمونه گیری استفاده شد. پرسشنامه های جمع آوری شده با روش مدل معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. در پایان تمامی فرضیات اصلی پژوهش تائید گردید. نتایج حاکی از آن است که رابطه مثبت و معناداری بین سبک زندگی و قصد خرید آپارتمان نوساز وجود دارد، همچنین تأثیر عوامل خارجی و داخلی بر روی سبک زندگی و قصد خرید آپارتمان نوساز تائید شد. یافته ها نشان داد در میان عوامل خارجی فرهنگ، خرده فرهنگ، خانواده، طبقه اجتماعی، گروه مرجع و متغیرهای جمعیت شناختی بر روی سبک زندگی تأثیر دارند اما تأثیر ارتباطات بازاریابی، فشار زمان و رفتار تولیدکننده روی سبک زندگی تائید نشد. تمامی عوامل خارجی بر اساس نتایج روی قصد خرید آپارتمان نوساز تأثیر دارند که در این میان تأثیر خانواده و طبقه اجتماعی بیشتر است. تأثیر نیاز، احساسات، دانش، تجربه، انگیزه و شخصیت بر روی سبک زندگی تائید شد و فقط در میان عوامل داخلی تأثیر دانش و شخصیت روی قصد خرید آپارتمان نوساز تائید نشد.
فرید حسینی محمد رضا کریمی علویجه
امروزه بسیاری از شرکتها برای تشویق وفاداری مشتریان به محصولات و خدمات خود، برنامههای بازاریابی رابطهمند را به عنوان برنامههای جلب وفاداری مورد استفاده قرار داده اند. بر همین اساس شرکتها نیاز دارند تا بصورت ادواری، تاثیرات برنامه های بازاریابی رابطه مند خود را بر روی وفاداری مشتریان خود بسنجند. این تحقیق قصد دارد تاثیر ابعاد بازاریابی رابطه ای بر وفاداری مشتریان را در شرکت ایساکو بررسی کند. روش تحقیق کاربردی- توصیفی و از شاخه همبستگی و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. تعداد 170 نمونه از مشتریان شرکت ایساکو با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید. روش تحلیل داده ها مدل معادلات ساختاری، همبستگی و آزمون میانگین یک جامعه آماری می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که تنها بعد تعهد از ابعاد بازاریابی رابطه ای بر روی وفاداری مشتریان ایساکو اثر معناداری داشته است. در پایان بر اساس ماتریس اهمیت- وضعیت پیشنهادات کاربردی برای اثرگذاری برنامه های بازاریابی رابطه ای بر روی وفاداری مشتریان ایساکو ارائه گردید.
محمد اکبری محمد رضا کریمی علویجه
با پیشرفت روزافزون تکنولوژی در همه عرصه های زندگی بشر، ضرورت تغییر و تحولات بسیاری در تمامی زمینه های زندگی احساس شده و میشود. دنیای تجارت نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از مهمترین بحثهایی که همیشه عرصه تجارت را با چالش مواجه کرده موضوع کسب و کار الکترونیک و به طورکلی استفاده از ict در انجام امور تجاری است. بنگاههای کوچک و متوسط از تاثیرگذارترین بخشها در اقتصاد کشورها میباشند که در حال حاضر به سمت کسب و کار الکترونیکی در حرکت اند و در این راه با ریسکهایی مواجه هستند، هر بنگاه با توجه به ادراکات مدیران / مالکان خود از این ریسکها تصمیم به سرمایه گذاری در کسب و کار الکترونیک میگیرد. این پژوهش تلاش کرده عوامل موثر بر ادراک مدیران / مالکان بنگاههای کوچک و متوسط از ریسک سرمایه گذاری در کسب و کار الکترونیکی را بررسی کند. لذا چک لیستی از مهمترین ریسکهای کسب و کار الکترونیکی تهیه شده که ادراک مدیران / مالکان بنگاهها از این ریسکها با توجه به سه متغیر این پژوهش یعنی متغیر تجربه بنگاه در زمینه تجارت الکترونیک، جایگاه سازمانی و نوع صنعت سنجیده میشود. از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی استفاده شده و به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای با 26 سوال در بنگاههای کوچک و متوسط سطح شهر تهران که دارای تعداد پرسنل زیر 100 نفر، وب سایت رسمی، و طبق قوانین تجارت مشغول به فعالیت میباشند، توزیع شده است و تعداد 330 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفته است. جهت بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، جهت بررسی تفاوت بین ادراک مدیر/ مالک بنگاههای کوچک و متوسط با توجه به سه متغیر تجربه بنگاه، جایگاه سازمانی و نوع صنعت از آزمون کروسکال والیس استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که ادراک مدیران / مالکان بنگاههای کوچک و متوسط از ریسک سرمایه گذاری در کسب و کار الکترونیکی با توجه به سه متغیر این پژوهش متفاوت است.