نام پژوهشگر: جلال دهقانی فیروزآبادی
حسن نجفی غلامعتی چگینی زاده
جهت گیری سیاست خارجی امریکا از الگوهای معطوف به یکجانبه گرایی وجنگ پیشدستانه به الگوهای معطوف به چند جانبه گرایی و بازدارندگی از نوامبر2006به بعد و تاکید واشنگتن بر دیپلماسی و تغییر جهتش از جنگطلبی به متقاعدسازی و چند جانبه گرایی نشان از تحولات فناورانه .تغییردرفضای قدرت بازیگران و محدودیتهای بین المللی و داخلی این کشور داشت.
مریم سلیمی علی آدمی
در اواسط دهه ی هشتاد میلادی ادبیات نظری جدیدی در رشته روابط بین الملل ظهور کرد که با نظریه پردازانی چون، ریچارد کی اشلی، راب واکر، جیمز دردریان و... شناخته می شود. این ادبیات نظری تحت عناوین متعددی از جمله پسانوگرایی، پست مدرنیسم، شالوده شکنی، پساساختارگرایی و فرانوگرایی قرار گرفته که پیش از این تحت تاثیر و نفوذ رویه ها و آراء فلسفی نظریه پردازان فرانسوی چون، میشل فوکو، ژاک دریدا، ژان فرانسوا لیوتار و... قرار داشتند. در حوزه روابط بین الملل نیز، پساساختارگرایی(پست مدرنیسم)، اصول و بنیان های نظری رهیافت های روابط بین الملل مانند، عقلانیت، حقیقت محوری، انسان محوری، علم گرایی، شناخت امر واقع، حاکمیت، دولت ملت، قدرت و... را مورد هجمه ی خود قرار داد و با برخوردی شالوده شکن، درصدد بسط مبانی و اندیشه های نظری خود برآمد. بر این اساس بررسی و تبیین مختصری از نظریه پست مدرنیسم در آراء فلسفی و روابط بین الملل و هم چنین نقد های نظریه پردازان (پست مدرن) در ارتباط با اصول و بنیان های نظری(شناختی)، نظریات جریان اصلی (واقع گرایی و لیبرالیسم) و هم چنین تبیین نقش فرهنگ در نظریه پست مدرن روابط بین الملل درون مایه های اصلی می باشند. واژه های کلیدی: پست مدرنیسم، معرفت شناسی، عقل گرایی، علم گرایی، حاکمیت دولت