نام پژوهشگر: علی اصغر جعفری ولدانی
امید بازقلعه حسین دهشیار
به طور کلی فروپاشی شوروی باعث به وجود آمدن دنیایی بسیار متحول و البته بسیارپیچیده تر نسبت به قبل از وقوع این رویداد شده است. تا قبل از فروپاشی شوروی بسیاری از کشورها صرفا" با انتخاب یکی از دو قدرت مسلط در سیستم و همراهی با سیاست های آن خود را در مسیری قرار می دانند که نحوه اداره کشور ، نوع برخورد با تهدیدات و چگونگی مدیریت اقتصاد و...تقریبا" با الگو گیری از یکی از دو قدرت سیستمی و البته با حمایت های آن مشخص بود و چندان پیچیدگی خاصی در این امر مشاهده نمی شد ، جهان بین دو ابرقدرت تقسیم شده بود و هریک برمناطق تحت نفوذ خویش نفوذ و استیلا داشتند و دولت های ضعیفتر نیز مجبور بودند سیاست های خویش را با این دو قدرت تطبیق دهند و در واقع در بسیاری از زمینه ها استقلال عمل واقعی نداشتند ، اما بعد از فروپاشی شوروی دنیا با مسائل جیددی مواجه شد و عملا" هر دولتی به تنهایی مسئول حفظ منافع ملی خود در نظام بین الملل قرار گرفت و این با توجه به نابرابری های فاحش در سطح قدرت ملی کشورها این بازی را برای بسیاری از کشورها به شکل تهدید کننده ای درآورد که این موضوع حتی برای قدرت های بزرگی چون چین و روسیه که به لحاظ شاخصه های قدرت در وضع بهتری نسبت به دیگرکشورهانیز قرار داشتند مصداق پیدا میکرد به خصوص در مواجه با قدرت لجام گسیخته ایالات متحده آمریکا در سطح جهان. اما در این میان یکی از مناطقی که بعداز فروپاشی شوروی توجه چین و روسیه را به خود مشغول داشت به خصوص با توجه به اینکه در اوایل فروپاشی شوروی این منطقه چندان مورد توجه ایالات متحده نبوده و چین و روسیه نیز با توجه به نفوذ آمریکا در بیشتر مناطق حساس جهان تصمیم به گسترش نفوذ خود در این منطقه گرفتند که دچار خلاء قدرت نیز شده بود و هرکدام ازاین دوکشور دلایلی خاص و مهم نیز برای این گسترش نفوذ در این منطقه برای خود داشتند. چنان که در فصل مربوط به ویژگیهای آسیای مرکزی عنوان کردیم این منطقه جغرافیایی در قلب اوراسیا و مابین کشورهای روسیه ، چین ، ایران ،افغانستان و مغولستان قرار گرفته است و از طرفی از سمت غرب نیز در کنار دریای خزر محدود می شود و مساحتی در حدود چهار میلیون کیلومتر مربع را در برمیگیرد و از دید مکیندر قسمت جنوبی هارتلند راشامل می شود و در درون این منطقه پتانسیل های بسیار ویژه ای برای رشد و پیشرفت اقتصادی خود این کشورها و نیز همسایگان آن ها وجود دارد از جمله وجود ذخایر عظیم انرژی های فسیلی از قبیل نفت ، گاز و زغال سنگ که درسطح گسترده ای در این منطقه وجود دارد و نیز همسایگی این کشورها با دولت های مهمی چون روسیه ، چین و ایران اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ویژه ای به این کشورها داده است که همین ویژه گی ها باعث شده چه همسایگان این کشورها و نیز قدرت های فراملی متوجه این منطقه شوند و هریک به فراخور موقعیت و امکانات خویش سعی در بسط نفوذ خود در آسیای مرکزی نمایند . اما دلیل عمده حضور چین و روسیه از گسترش نفوذ خود در این منطقه از دو شاخص اصلی ناشی میشود یک تهدیداتی که از این ناحیه متوجه منافع ملی این دو کشور شده و میشود و نیز الزامات وفرصت های اقتصادی که از این ناحیه متوجه منافع این دو کشور می شود. در فصل مربوط به چین به طور مفصل به این دو شاخص اشاره کردیم ، عنوان شد که چین از گذشته های دور همسایه آسیای مرکزی بوده است و با فراز و نشیب هایی پیوسته در این مناطق حضورداشته است و دارای منافع قابل توجهی در آسیای مرکزی می باشد ولی همین مجاورت ارضی با منطقه باعث شده تا در معرض تهدیدات ویژه ای از این ناحیه متوجه منافع ملی و تمامیت ارضی خود شود و حادترین این مسائل مربوط به استان سین کیانگ این کشور می شود که در مجاورت آسیای مرکزی قراردارد و اقلیت بزرگی از اویغورها که ترک نژاد و مسلمان هستند در این منطقه ساکن هستند و جمعیت هایی از قزاق ها و ازبک ها ، تاجیک ها و قرقیزها نیز دراین استان زندگی میکنند و همین ویژگی باعث شده تا این استان در مقابل رسوخ افکار جدایی طلبانه و نیز فعالیت های تروریستی این گروههای اقلیت آسیب پذیر شود به ویژه که این استان از غنی ترین استان های چین در حوزه انرژی های فسیلی است و دولت چین حساسیت خاصی در این زمینه دارد که به همین دلیل مجبور است در آسیای مرکزی حضور داشته باشد تا از طرق مختلف جلوی این قبیل تهدیدات را از کشورخویش کوتاه کند . در بعد اقتصادی نیز کشور چین برای استمرار رشد اقتصادی خویش نیاز گسترده به انرژی های فسیلی دارد به خصوص که این کشور از سال 1993 به وارد کننده انرژی تبدیل شده است و در سال 2005 با مصرف روزانه 5/5 میلیون بشکه نفت در مقام دومین مصرف کننده این محصول در سطح جهان است و به همین دلیل و مشکلاتی که در تهیه این فراورده در دیگرنقاط جهان دارد باعث شده تا توجه ویژه ای به آسیای مرکزی داشته باشد به خصوص که این منطقه می تواند بازار خوبی برای محصولات تولیدی کشور چین نیز باشد که از این باب نیز چین حساب ویژه ای برروی آسیای مرکزی کرده است. اما روسیه دیگر قدرت مطرح در این منطقه می باشد که با توجه به حضور تاریخی در این منطقه برای خود در این منطقه منافع امنیتی ، سیاسی ، اقتصادی انحصاری تعریف می کند . روسیه نیز بسان چین از این ناحیه از بابت مسائلی احساس تهدید می کند وجود جریان های جدایی طلب، افراطی گرایی مذهبی ، و اقدامات تروریستی از عواملی هستند که روسیه خواهان برخورد جدی با این عناصر در سطح منطقه است تا بتواند با خیالی آسوده تر پیگیرمنافع ملی خویش در این مناطق باشد ، از سوی دیگر وقوع حوادث یازده سپتامبر و در پی آ ن حضور گسترده نظامی و امنیتی آمریکا در آسیای مرکزی و افغانستان باعث شده تا مقامات روسیه نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند و به طرق مختلف سعی در محدود کردن فضای عملیاتی آمریکا در این مناطی زنند . اما در زمینه اقتصادی نیز روسیه چنان که دربالا اشاره شد برای خود دراین مناطق منافع انحصاری قائل است ، روسیه خواهان به انحصار در آوردن تمام منابع این کشورها و به ویژه نفت و گاز این مناطق می باشد و چنانکه در فصل مربوط به روسیه تشریح شد این کشور سعی میکند تمام نفت و گاز این مناطق با واسطه روسیه به مصرف کنندگان عمده برسد که البته حساسیت روسیه بیشتر برروی اروپا متمرکز شده است و البته تا حد قابل توجهی نیز در این زمینه موفق نیز بوده است. در نتیجه با توجه به تهدیدات مشترک و نیز نیازهای اقتصادی مکمل دو کشور چین و روسیه در آسیای مرکزی این دو کشور بعد از فروپاشی شوروی روز به روز به یکدیگر نزدیکتر شده و سعی کرده اند تا با کمرنگ کردن اختلافات در مسیر همکاری گسترده قدم بردارند ، به خصوص بعد از حوادث یازده سپتامبر و حضور مستقیم آمریکا در این منطقه این دو کشور به این نتیجه گیری کلی دست یافتند که هیچ یک به تنهایی هماورد قدرت آمریکا درمنطقه نخواهند شد و با توجه بیشتر به سازمان همکاری شانگهای که از مدتی قبل از حوادث یازده سپتامبر پایه گزاری شده بود و با تجمیع توان خود تا حد قابل توجهی توازن منطقه را به نفع خویش و بر ضد آمریکا تبدیل کرده و از این مسیر در پی حذف تهدیدات متوجه منافع ملی خویش در این منطقه شدند و نیز فرصت مناسبی پیدا کردند تا مناسبات اقتصادی را بین خویش و همچنین در آسیای مرکزی گسترش دهند ، هرچند که دلیل همکاری گسترده چین و روسیه در تمام زمینه ها و به ویژه منطقه آسیای مرکزی حضور غرب به رهبر آمریکا در این منطقه و تهدیدهای مشترک است و چه بسا اگر ایالات متحده از این منطقه عقب نشینی کند و یا یکی از این دو قدرت در نوع مناسبات خود به شدت به غرب نزدیک شود شاهد به هم خوردن این همکاری دربین چین و روسیه و جانشینی رقابتی سنگین از طرف هردو دولت در این نقطه از جهان خواهیم بود که البته پاسخ به این فرضیه نیازمند مرور زمان می باشد.