نام پژوهشگر: مهدی خبازی کناری
سمیه عاقلی مهدی خبازی کناری
چکیده ندارد.
فضیلت تاری حکیمه السادات شریف زاده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی جایگاه فناوری اطلاعات در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، با توجه به مبانی فرهنگ و تمدن اسلامی - ایرانی است. روش پژوهش حاضر تحلیلی است که از رویکرد های پژوهش کیفی محسوب می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که رویکرد های فلسفی مختلفی در باب فلسفه فناوری اطلاعات وجود دارد و برخلاف آن که تصور می شود فناوری ابزاری اطلاعاتی است که با آموختن فن یا شیوه ی بهره-گیری از آن، زمینه های کسب دانش و یادگیری فراهم می شود، اما تأثیر آن بر تعلیم و تربیت، همانند دیگر جنبه ها و رویدادهای تعلیم و تربیت، نیازمند پرسش خردمندانه یا پرسش فلسفی است. در بررسی جایگاه فناوری اطلاعات درسند تحول، نتایج حاکی از آن است که، در قسمت اهداف کلان آموزش و پرورش به طور مشخص اشاره ای به فناوری اطلاعات نشده است. اما در قسمت راهبردهای کلان (که در واقع در راستای همان اهداف کلان حرکت می کند) در بند سوم و هفتم آن به این موضوع پرداخته شده است که با بررسی اصول مربوط به زیر نظام تامین فضا، تجهیزات و فناوری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مشخص می شود که این سند نگاهی تلفیقی (نگاه آیه ای و ابزاری) به فناوری اطلاعات داشته است. در پایان پژوهش نیز، سه اصل (توجه به آگاهی و آزادی فراگیر، تغییر نقش معلم از متخصص به روشن فکر متخصص و توجه به فناوری اطلاعات با نگاه تقویتی و تکمیلی) به منظور فهم و بهره گیری بهتر از فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران مطرح شد.
حسن روح اللهی اوجاکی مهدی خبازی کناری
این پژوهش با هدف بررسی آرای فلسفی میشل فوکو و دلالتهای تربیتی آن انجام گرفته است . امروزه یکی از حوزه های مورد توجه محققان و پژوهش گران تعلیم و تربیت حوزه اندیشه هاست ؛ که با توجه به اهمیت این حوزه بر دانشمندان فلسفه تعلیم و تربیت است تا به بررسی انتقادی اندیشه های جدید در زمینه آموزش و پرورش بپردازند. در میان اندیشه های معاصر ، اندیشه متفکر شالوده شکن معاصر فرانسوی ، میشل فوکو ، به دلیل بداعت در روش و فتح باب نگاهی جدید و واژگونه به مسائل اجتماعی ، با استقبال چشم گیری در میان متفکران علوم انسانی ایران و غرب شده است.فوکو در باستان شناسی و تبارشناسی خویش وجود حقایق جهانی را انکار می کند و معتقد است حقیقت ها همواره درون بازی های معطوف به حقیقت تکوین می یابند .وی همچنین با تأکید بر وابستگی دانش و قدرت ، تصور دانش بی طرف را توهمی بیش نمی داند . از این رو ، نظر کلی فوکو در باب تعلیم و تربیت آن است که نظام تعلیم و تربیت موجود ، " در توزیع امکانات خویش ، چه از جهت امکانات بهره مند ساز ، چه از جهت امکانات بازدارنده اش ، از خطوطی تبعیت می کند که حدو مرز آنها را فاصله ها ، تضاد ها و مبارزه های اجتماعی تعیین می کند . هر دستگاه تعلیم و تربیتی ، نوعی شیوه سیاسی برای حفظ یا تغییر وجوه تملک گفتار ها ، همراه با دانش ها و قدرت های برخاسته از آنها ست ." با توجه به این مسائل محقق برخود فرض دانست در ضمن بررسی آرائ فلسفی میشل فوکو به بررسی این مسئله بپردازد که چگونه مفاهیم فوکو به نقد نظام آموزشی و تربیتی دوره مدرن منجر می شود؟ آیا فوکو پس از نقد گفتمان دوره مدرن راه حلی ارائه می دهد؟ در این پژوهش به بررسی توصیفی – تحلیلی اندیشه میشل فوکو ، با توجه به چهار پیش فرض پرداختیم. جامعه آماری این پژوهش کتاب ها و مقالات خود فوکو و کتاب هایی است که دیگران در رابطه با او نوشته اند . روش محقق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد . و از نظر هدف در نوع تحقیقات بنیادی نظری است . جمع آوری اطلاعات در این تحقیق به روش مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است . آنچه با انجام این پژوهش به آن دست یافتیم آن است که اگر از روش دیرینه شناسی و تبارشناسی درپژوهش های تربیتی استفاده شود ، می توان به حل بعضی مسائل تعلیم و تربیت منجر شود.