نام پژوهشگر: مسلم عادلی
مسلم عادلی رویا منتظمی
چکیده روابط ایران و امریکا از بدو وقوع انقلاب اسلامی وارد فاز جدیدی شد که به هر میزان که مشمول مرور زمان شده به پیچیدگی آن افزوده شده است. در این سه دهه اخیر استراتژی دو کشور در قبال یکدیگر (متاثر از وضعیت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر دو کشور و روابط بین الملل ) دچار تغییر و نوسان در شکل (و نه در ماهیت) آن بوده است . در این تحقیق ( که هدف آن بررسی استراتژی امنیتی ایالات متحده امریکا در قبال ایران از 2012- 2005 است) با استفاده از چارچوب نظری رئالیسم و سازه انگاری و با روش تحلیلی و توصیفی سعی در تبیین این استراتژی داریم. نتایج کلی تحقیق نشان داد که : - رویکرد ایران به امریکا دارای ویژگی عدم اعتماد – عدم قطعیت و عدم اطمینان است و رویکرد ایالات متحده به ایران نیز دارای ویژگی سیالیت ، نسبیت و عدم قطعیت (قوانین کوانتومی ) و مرکز- پیرامونی است. - در بین مسئولین دو کشور نه تنها اقدامی موثر برای اصلاح این نگرش ها صورت نگرفته است بلکه نسبت به تشدید آن (علی الخصوص از سوی امریکا ) اقدام و درواقع (آنگونه که رویکرد امنیتی انتقادی اذعان دارد) "دولتها خود عامل ناامنی و بخشی از مشکلات می باشند" ، لذا رویکرد انتقادی به جای امنیت دولت توجه خود را به امنیت بشریت معطوف می کند و گسترش ارتباطات بین افراد بشری را راه حلی برای آن می داند. بنابراین استراتژی امریکا یک استراتژی چند لایه ای (مبتنی بر شناخت مجازی و تا حدودی خلاف واقع از یکدیگر)است که هرکدام ازلایه ها و مراحل آن به هر نتیجه نسبی که برسد برای آن کشور رضایت بخش خواهد بود.دولت ایالات متحده سعی نموده است اذهان و افکار عمومی را نیز با خویش همراه سازد و اکنون وضعیت به نحوی است که مردم امریکا آنگونه بیاندیشند که مسئولین آنهامی خواهند. برای برون رفت از این وضعیت، چهارمین سناریوی مطرح شده درتحقیق که مبتنی است بر دیپلماسی عمومی و معطوف به گسترش ارتباطات بین افراد بشری (بلحاظ فرهنگی،هنری،گردشگری،ورزشی و...) مهمترین راه حل خواهد بود.(البته با توجه به وضع موجود.)