نام پژوهشگر: محمد قیصوری
محمد قیصوری وحید سینایی
در طول تاریخ سیاسی معاصر ایران شاهد ظهور و نقش آفرینی رجال سیاسی فراوانی هستیم. هرکدام از این رجال در دوره ی خود استراتژی ها و سیاست های متفاوتی را برای اداره ی امور کشور در پیش گرفته اند. در میان این رجال، احمد قوام و محمد مصدق به عنوان دو شخصیت مطرح و قدرت مند در زمان نخست وزیری خود نقش محوری و تعیین کننده ای در سرنوشت سیاسی ایران داشته اند. این دو در دوران پهلوی دوم به ترتیب در سال های 1326-1324 و 1332-1330 مسئولیت نخست وزیری را بر عهده داشتند و در مقابل مسائل پیش روی سیاست خارجی حکومت خود استراتژی های متفاوتی را اساس کار خود قرار دادند. با توجه به این موضوع، این رساله بر اساس الگوی هالستی به مطالعه تطبیفی سیاست خارجی احمد قوام و محمد مصدق در دوره های مورد اشاره می پردازد. پرسش اصلی رساله این است که: چه همانندی ها و ناهمانندی هایی میان سیاست خارجی احمد قوام (1326-1324) و محمد مصدق (1332-1330) وجود دارد؟ فرضیه ی رساله عبارت است از این که: در چارچوب الگوی هالستی، سیاست خارجی احمد قوام و محمد مصدق دارای شباهت-هایی در اهداف (هدف های حیاتی و میان مدت)، نقش ها (توسعه داخلی) و اَعمال (مذاکره) و تفاوت هایی در سمت گیری ها (اتحاد و ائتلاف در مقابل عدم تعهد)، نقش ها (دولت کمک گیرنده و حمایت شونده در مقابل دولت مستقل فعال و ضد امپریالیسم) و اَعمال (مصالحه گری در مقابل انعطاف ناپذیری) می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر سمت گیری های سیاست خارجی، قوام با در پیش گرفتن سمت گیری اتحاد و ائتلاف با آمریکا در قالب تز نیروی سوم و مصدق با در پیش گرفتن سمت گیری عدم تعهد محافظه کار، در عرصه سیاست خارجی دارای سمت گیری های متفاوتی می-باشند. از نظر نقش های ملی، قوام و مصدق به ترتیب دارای نقش های ملی متفاوت دولت کمک-گیرنده و حمایت شونده، و دولت مستقل فعال و ضد امپریالیسم و نقش ملی مشابه (توسعه داخلی) هستند. با این تفاوت که قوام تلاش می کند تا با کمک آمریکا نقش توسعه داخلی را ایفا نماید، اما مصدق معتقد است که باید مستقل از سایر دولت ها و با تکیه بر توان داخلی نقش توسعه داخلی را اجرا کند. از نظر هدف های سیاست خارجی، قوام و مصدق دارای هدف های حیاتی و میان مدت مشابه ای (حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران و انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی) هستند. از نظر اَعمال سیاست خارجی نیز این دو دارای اَعمال متفاوتی مانند سازش و سرکوب (قوام) و الغای امتیازت خارجی (مصدق)، و اَعمال مشابه ای مانند دیپلماسی، مذاکره و جلب حمایت آمریکا می-باشند. البته باید گفت با این که قوام و مصدق هردو اَعمال مشابه ای مانند دیپلماسی و مذاکره را انجام می دهند، قوام در مذاکرات معتقد به سازش است، اما مصدق در مذاکرات خود حاضر به دادن هیچ امتیازی نمی باشد.