نام پژوهشگر: فرشته قریشی
فرشته قریشی جلال سخنور
این رساله بر آن است تا در پرتو نظریات روانشناسانه ی ژولیا کریستیوا به بررسی و کندوکاو دو رمان از رمان های مارگارت درابل به نام های" بار سنگین" و "اورشلیم طلایی" بپردازد. این رمان ها انعکاسی از زندگی زنانی است که با وجود موفقیت در عرصه های اجتماعی و شغلی? جنبه ی عاطفی زندگی خود را به باد فراموشی سپرده اند و از این رو قادر به ایجاد تعادل در زندگی خود نیستند. از سوی دیگربر اساس نظریه های کریستیوا به ویژه نظریه های شخصیت و همذات پنداری? غرایز درونی نقشی اساسی در هویت انسان را به عهده دارند که ممکن است منجر به دگرگونی قوانین گردند. به علاوه بر اساس نظریات کریستیوا بدون ایجاد تعادل بین دو حوزه سمیاتیک و سیمبالیک نمی توان به احساس رضایتمندی و شادی در زندگی دست یافت. بنابراین با به وجود آوردن یک انسجام و تعادل بین این دو حوزه می توان شخص را از ناهنجاری های روانی و افسردگی در زندگی نجات داد. در رمان های مارگارت درابل گاه این انسجام و تعادل به هم می خورد و عواطف سرکوب شده در قسمت ناخودآگاه شخصیت ها خود را به عنوان اصول تشکیل دهنده در زندگیشان نشان میدهد که باعث میشود شخصیت ها تنها به یک جنبه ی زندگی خود (خواه سمیاتیک و خواه سیمبالیک) توجه نموده و دیگر جنبه وجودی خود را نادیده بگیرند.