نام پژوهشگر: میمنت عطاریانی

واکاوی مفهوم کارناوالیسم در آرای باختین و ردیابی آن در ادبیات طنز ایران باتأکید برآثار دهخدا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1392
  میمنت عطاریانی   مهدی نجف زاده

هدف این پژوهش واکاوی امر کارناوالی در فرهنگ عامیانه وبررسی امکان مقاومت در برابر قدرت سیاسی مسلط و تک صدا و نقد آن در زندگی روزمره و در فرهنگِ مردمیِ خنده است. پارادایم غالب در ساحت اندیشه ورزی دوران جدید، زبان را ابزار جدید فهم جهان معرفی می کند و آن را موقعیت مند و برآیند بافتار اجتماعی اش می داند. واژه ها و به تبعِِ آن، متون چندصدا هستند، زیرا بافت گفتمانی جامعه چندصداست. صداها بیانگر منافع، علائق، و ایدئولوژی های متفاوت اند و در نتیجه، زبان حوزه ی منازعات سیاسی-اجتماعی تلقی می شود. بنا به رأی باختین، دو گفتمان عمده در جامعه وجود دارد، گفتمان جدی و رسمی و گفتمان غیررسمی و خنده. اولی غالباً دلالت بر دستگاه حکومت و نهادهای قدرت دارد که عبوس و صامت تلقی می شوند. گفتمان دوم نیز بر زندگی روزمره، زبان و ادبیات عامیانه، و جشن های مردمی دلالت دارد. باختین کارناوال یا جشن های مردمیِ خنده را بهترین محل نمود و شکل گیری مقاومت و تحقق چندصدایی، و در نتیجه دموکراسی می داند. محقق در این پژوهش کوشیده است با بازخوانی و بررسی مقالات چرند و پرند دهخدا به منزله ی نمونه ای شاخص از طنز معاصر ایران، نشان دهد این متن، گونه ای از ادبیات کارناوالی و نیز محل تلاقی و تنازع گفتمان جدی و گفتمان خنده است. اگرچه مولفه های ادبیات کارناوالی مانند گفت وگومندی (دیالوژی)، دگرمفهومی، خنده، و تنِ گروتسک در چرند و پرند حضور دارند، اما به علت تفاوت در قلمرو گفتمانی و افق اجتماعی و نیز محتوای ایدئولوژیکی ناهمسان، تفاوت های بنیادینی با آن چه در نظریه ی باختینی از کارناوال و فرهنگ عمومی خنده مراد می شود، وجود دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از: الف) حضور نداشتن مولفه های ادبیات کارناولی در مقالات چرند و پرند، به گونه ای اصیل، ب) تک صدایی بودن نهایی متن دهخدا علی رغم داشتن فرم چندصدا، به دلیل نقش استعلایی نویسنده و غلبه ی نهایی صدای نویسنده در میان دیگر صداها، ج) فقدان اصالت و گسترده نبودن کارکرد خنده ی کارناوالی در ادبیات طنز ایران به طور عام، و به طور خاص در مقالات چرند و پرند.