نام پژوهشگر: سیده شیما مودتی
سیده شیما مودتی نادیه ایمانی
نقطه ی تلاقی معمار و تمام آموزه ها، تفکر و دانسته های نظری اش با ذائقه ی مردم، همواره یکی از نقاط چالش برانگیز در مسیر طراحی معماری است. این مسأله بیشترین اهمیت خود را در حوزه ی معماری مسکونی به عنوان اختصاصی ترین انتخاب افراد در زمینه ی معماری آشکار می سازد. درک ذائقه و نسبت آن از یک سو با فرد و از سوی دیگر با جامعه، به عنوان لازمه ی برخورد معمارانه با مسأله ی ذائقه و گرایش های زیباشناختی افراد، پرسش اصلی این پژوهش است. برخلاف باورهای رایجِ برآمده از رویکردهای دیرینه ی زیباشناختی، ذائقه یا داوری زیباشناختی نه یک موهبت ذاتی، بلکه یک توانایی اجتماعی است که از طریق آموزش و طی روند اجتماعی شدن به دست می آید؛ و افراد به نسبت بهره ای که از امکانات و شرایط اجتماعی می برند، سطوح مختلفی از درک زیباشناختی را به خود اختصاص داده و در نتیجه از فرهنگ ذائقه ای متفاوتی بهره می گیرند که خود را در انتخاب های فرهنگی آنان آشکار می کند. انتخاب هایی که اگرچه در ابتدا بر مبنای ارزش های برآمده از داشته های اجتماعی افراد صورت می گیرند، اما همچنین تحت تأثیر سازوکارهایی خارج از این محدوده قرار می گیرند. در این میان، معماری به عنوان یکی از ماندگارترین و آشکارترینِ این انتخاب ها گرایشات زیباشناختی و ذائقه ی افراد را فاش می کند. نوشتار حاضر، با به رسمیت شناختن کارکرد فرهنگی و نمادین خانه، تلاش می کند تا با نگاهی غیرارزش گذارانه و با اتکا به آرای پیِر بوردیو و هربرت گانز در حوزه ی جامعه شناسی هنر و فرهنگ، تنها به تحلیل روند ذائقه در معماری مسکونی شهر تهران و یافتن عوامل موثر در این تحولات از دهه ی 40 تا دهه ی 90 بپردازد. این بررسی اگرچه بر این باور است که افراد، از هر فرهنگ ذائقه ای، برای داشتن و انتخاب خانه ای متناسب با معیارهای ذائقه ی خود محق اند، همچنین معتقد است که این امر نیازمند آن است که از طریق پاسخ هایی معمارانه و جامعه شناسانه دنبال شود؛ نه از طریق سازوکارهایی مبتنی بر سودخواهی های بی رویه که منجر به تسلط یک ذائقه و درحاشیه ماندن دیگر ذائقه ها می شود.