نام پژوهشگر: مریم السادات حایری اسکویی
مریم السادات حایری اسکویی اصغر ابوالحسنی هستیانی
یکی از سیاست هایی که توسط کشورهای در حال توسعه از جمله ایران ، برای تامین مالی کسری بودجه مورد استفاده قرار می گیرد ،« استقراض دولت از بانک مرکزی» است. استقراض دولت از بانک مرکزی ضمن اینکه موجب می گردد تا دولت مقادیر مشخصی از منابع موجود در اقتصاد را در اختیار خودبگیرد ، باعث افزایش پایه پولی نیز شده و در جامعه تورم ایجاد می کند. این تورم گرچه ازیک طرف ارزش پول و قدرت خرید مردم را کاهش می دهد ولی از طرف دیگر ، باعث ایجاد درآمد از طریق حق الضرب برای دولت می گردد. هدف این تحقیق ، بررسی وتحلیل حق الضرب پول و رابطه مقادیر بهینه حق الضرب و تورم با استفاده از منحنی لافر در ایران است. برای تخمین، ابتدا تابع تقاضای پول توسط مدل فریدمن با فرض انتظارات عقلایی ضعیف و با استفاده از تکنیک همجمعی جوهانسن - جسیلیوس برآورد شده و سپس نرخ تورم حداکثر کننده حق الضرب پول توسط منحنی لافر محاسبه گشته و با نرخ تورم واقعی مقایسه شده است. نتایج تخمین حاکی از آن است که کشش بلند مدت تورم در ایران، منفی 49/4 و کشش بلند مدت تولید ناخالص داخلی سرانه ، مثبت 96/1 می باشد، بدین معنی که در صورت افزایش یک درصدی در تورم انتظاری ،49/4 درصد تقاضا برای مانده حقیقی پول کاهش پیدا خواهد کرد و در صورت افزایش یک درصدی در تولید جامعه 96/1 درصد تقاضا برای مانده حقیقی پول افزایش می یابد. همچنین نرخ تورم حداکثر کننده حق الضرب پول طی دوره 90-1368 برابر 52/14 درصد است در حالیکه نرخ تورم واقعی طی همین دوره رقم 85/18 درصدرا نشان می دهد که به دلیل بالاتر بودن از نرخ تورم بهینه ، سبب شده که اقتصاد ایران در قسمت نامطلوب منحنی لافر قرار گیرد. واژگان کلیدی : کسری بودجه، حق الضرب ، مالیات تورمی، منحنی لافر، تابع تقاضای پول فریدمن