نام پژوهشگر: یاسمین فیاضی
یاسمین فیاضی جهانگیر کرمی
- مقدمه تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-19انجام گرفت. برای تعیین توزیع جامعه(نرمال بودن داده ها) از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف استفاده شد، در آزمون های انجام شده سطح 05/0>p معنی دار در نظر گرفته شد. در این فصل ابتدا یافته های توصیفی بیان شده، پس از آن برای بررسی فرضیه های پژوهش، از شاخص آماری تحلیل ممیز به شیوه همزمان و گام به گام استفاده شده است. 4-2- یافته های توصیفی 4-1- وضعیت سنی نمونه مورد بررسی سن فراوانی درصد 14 سالگی 29 7/9 15 سالگی 154 3/51 16 سالگی 83 7/27 17 سالگی 28 3/9 عدم پاسخ دهی 6 2 همان گونه که در جدل 4-1 آمده است، 7/9 درصد نمونه مورد بررسی در سن 14 سالگی، 3/51 درصد در سن 15 سالگی، 7/27 درصد در سن 16 سالگی و 3/9 درصد در سن 17 سالگی قرار داشتند. جدول 4-2- وضعیت تحصیلات والدین در نمونه مورد بررسی وضعیت تحصیلی پدر مادر فراوانی درصد فراوانی درصد بیسواد 28 3/9 26 7/8 ابتدایی 24 8 47 7/15 سیکل 36 12 59 7/19 دیپلم 115 3/38 115 3/38 دانشگاهی 84 28 40 3/13 عدم پاسخ دهی 13 3/4 13 3/4 در بین نمونه پژوهش 3/9 درصد پدرشان بیسواد، 8 درصد دارای سواد ابتدایی، 12 درصد مدرک سیکل، 3/38 درصد دیپلم و 28 درصد دارای مدرک دانشگاهی بودند، همچنین 7/8 درصد مادرشان بیسواد، 7/15 درصد دارای سواد ابتدایی، 7/19 درصد سیکل، 3/38 درصد دیپلم و 3/13 درصد مادرشان دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی بودند. نتایج در جدول 4-2 آمده است. جدول 4-3- وضیعت شغلی والدین در نمونه مورد بررسی وضعیت شغلی پدر مادر فراوانی درصد فراوانی درصد فوت شده 8 7/2 0 0 آزاد 140 7/46 8 7/2 دولتی 111 37 26 7/8 خانه دار 0 0 251 7/83 بازنشسته 28 3/9 2 7/0 عدم پاسخ دهی 13 3/4 13 3/4 همانگونه که در جدول 4-3 آمده است، 7/46 درصد نمونه شغل پدرشان آزاد و 37 درصد دولتی و 7/83 درصد مادرشان خانه دار و 7/8 درصد دارای شغل دولتی بودند. 4-3- یافته های مرتبط با فرضیه های پژوهش جدول 4-4- میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش در دو گروه متغیر گروه1: بدون رفتارهای پرخطر گروه2: دارای رفتارهای پرخطر کل میانگین انحراف استاندارد میانگین انحراف استاندارد میانگین انحراف استاندارد ادراک فرزند پروری درگیری مادر 40/14 83/1 49/14 30/2 44/14 07/2 حمایت مادر از خودمختاری 69/9 19/4 26/11 97/4 47/10 66/4 گرمی مادر 82/12 56/5 98/15 99/7 40/14 05/7 درگیری پدر 34/15 62/3 99/14 41/3 17/15 52/3 حمایت پدر از خودمختاری 90/16 15/4 66/18 64/4 78/17 48/4 گرمی پدر 10/21 76/6 30/25 07/9 19/23 25/8 نمره کل 27/90 62/16 70/100 22/20 47/95 20/19 حل مسئله اعتماد به حل مسئله 006/29 53/6 58/30 99/6 79/29 80/6 سبک گرایش- اجتناب 57/48 82/8 07/52 15/8 31/50 66/8 کنترل شخصی 64/17 78/5 41/20 31/4 02/19 28/5 نمره کل 78/104 30/15 31/112 50/14 53/108 35/15 خودتنظیمی 52/75 69/6 30/48 45/7 53/50 41/7 براساس نتایج به دست آمده 149 نفر از نمونه پژوهش در گروه یک (گروه بدون رفتار پرخطر) و 148 نفر نیز در گروه دو (گروه دارای رفتار پرخطر) قرار می گیرند(سه نفر به علت عدم پاسخ دهی از تحلیل کنار گذاشته شده اند). نتایج به دست آمده نشان می دهد که میانگین خرده مقیاس های ادراک سبک های فرزند پروری(درگیری مادر، حمایت مادر از خودمختاری، گرمی مادر، درگیری پدر، حمایت پدر از خودمختاری، گرمی پدر) در گروه بدون رفتار پرخطر 40/14، 69/9، 82/12، 34/15، 90/16و 10/21 می باشد و در گروه دارای رفتار پرخطر به ترتیب 49/14، 26/11، 98/15، 99/14، 66/18،30/25 می باشد. در گروه یک میانگین ادراک فرزندپروری 27/90 و در گروه دو 70/100 می باشد. بر این اساس میانگین نمره کل حل مسئله در گروه یک، 78/104 و در گروه دو ، 31/112 می باشد. میانگین خودتنظیمی در گروه بدون رفتار پرخطر 75/52 و در گروه دارای رفتار پرخطر، 30/48 می باشد. نتایج در جدول 4-4 آمده است. جدول 4-5: آزمون های برابری برای میانگین های خودتنظیمی در گروه ها متغیر لامبدای ویلکز f df1 df2 سطح معنی داری خودتنظیمی 91/0 25/29 1 295 001/0 نقش خودتنظیمی: خود تنظیمی توان پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارد. آزمون های برابری برای میانگین های در گروه ها نشان می دهد که بین دو گروه تفاوت میانگین ها معنادار است. نتایج آماری نشان می دهند (لامبدای ویلکز، f و سطح معنی داری) خودتنظیمی در گروه ها از هم متمایز شده اند، یعنی بین دو گروه افراد دارای رفتارهای پرخطر و افراد بدون رفتارهای پرخطر به طور کلی در خود تنظیمی تفاوت وجود دارد، پس می توان گفت که خود تنظیمی پیش بین بروز رفتارهای پرخطر است. نتایج در جدول 4-5 آمده است. جدول 4-6: خلاصه اطلاعات مربوط به تابع ممیز متغیر پیش بین خودتنظیمی متغیر تعداد تابع مقدار ویژه درصد واریانس لامبدای ویلکز مجذورکای df معناداری تابع ممیز خودتنظیمی 1 09/0 100 91/0 84/27 1 001/0 اطلاعات مندرج در جدول 4-5 برای بررسی نقش خودتنظیمی در بروز رفتارهای پرخطر هستند. در این جدول تابع ممیز برای متغیر پیش بین خودتنظیمی ملاحظه می شود. همان گونه که در جدول 4-5 آمده است، با توجه به لامبدای کوچکتر از 1 و سطح معنی داری 001/0p< ، خودتنظیمی تابع ممیز معناداری دارد و این تابع جداگانه برای این متغیر، برای تبیین متغیر وابسته، یعنی عضویت گروهی، از قدرت تشخیصی خوبی برخوردار می باشد. در ضمن می توان گفت که رابطه ی دقیقی بین ارزش ویژه تابع(09/0)، آماره مجذور کای(84/27)، لامبدای ویلکز(91/0) و همبستگی متعارف(30/0) وجود دارد. به بیان دیگر، روابط بین ارزش ویژه تابع، مجذور کای و همبستگی متعارف؛ مثبت، و روابط بین شاخص-های مذکور با لامبدای ویکلز منفی می باشد. بدین لحاظ با توجه به هرکدام از این شاخص ها می توان نیرومندی تابع ممیز را در تشخیص عضویت گروهی ارزیابی کرد. در حالت کلی هر متغیری که لامبدای ویکلز کوچکتری دارد از قدرت تشخیص عضویت گروهی بهتری برخوردار است. نکته دیگر آن است که هر متغیرکه ارزش ویژه تابع، مجذور کای یا همبستگی متعارف آن بزرگتر باشد از اهمیت تشخیصی بهتری برخوردار است. شاخص های مقدار ویژه و مجذور کای نیز چنین کاربردی دارند و هر متغیری که دارای مقدار ویژه بیشتر و مجذور کای بیشتری باشد از اهمیت تشخیصی بیشتری برخوردار است. جدول 4-7- مرکز واره داده ها و ضریب کاپا برای بررسی نقش خودتنظیمی متغیر مرکزواره داده ها پیش بینی عضویت گروهی ضریب کاپا معناداری ضریب کاپا گروه 1 گروه 2 خودتنظیمی 31/0 31/0- 62 70/0- 02/0 در مورد هرکدام از شاخص هایی که در جداول 4-6 و 4-7 آمده است، توضیح مختصری در پی می آید. 1- تعداد تابع: از آن جا که در پژوهش حاضر با دو گروه افراد دارای رفتارهای پرخطر و افراد بدون رفتارهای پرخطر سروکار داشته ایم بنابراین یک تابع به دست آمده است. 2- مقدار ویژه: مقدار ویژه بیانگر دقیق بودن تابع ممیز است. مقدار ویژه هر تابع تفکیکی، ارزش آن تابع را نشان می دهد. در این پژوهش مقدار ویژه خودتنظیمی09/0 می باشد. 3- درصد واریانس: چون در بررسی نقش خودتنظیمی، با یک تابع ممیز مواجه هستیم، بدیهی است که مقدار واریانس 100 باشد. 4- همبستگی متعارف: این همبستگی در واقع بیانگر همبستگی بین نمره های متغیر پیش بین و سطح متغیر وابسته است. در این پژوهش متغیر خودتنظیمی30 درصد واریانس متغیر وابسته(رفتارهای پرخطر) را تبیین می کند. 5- لامبدای ویلکز: مقدار لامبدای ویلکز آن بخش از واریانس متغیر وابسته است که تبیین نشده است، بنابراین به ضریب عدم تبیین معروف گشته است. 6- مجذور کای: این آماره معنی داری تفکیک دو سطح از تابع متغیر وابسته را نشان می دهد. هرچه این مقدار بیشتر باشد تابع ممیز از قدرت تمییز بیشتری برخوردار است. همان گونه که در جدول 4-6 آمده است خودتنظیمی دارای مجذور کای 84/27 است. 7- مرکز واره: مرکز واره داده های هر گروه، همان میانگین نمره های پیش بین آن گروه است. با توجه به نتایج به دست آمده برای پیش بینی نقش خودتنظیمی در پیش بینی رفتارهای پرخطر، نقطه برش رفتارهای پرخطر صفر است، یعنی اگر نمره-های یک فرد در معادله ممیز محاسبه شده گذاشته شود و نمره او مثبت باشد پیش-بینی می شود که به گروه 1 (بدون رفتار پرخطر)، و اگر منفی باشد به گروه 2 (دارای رفتار پرخطر)تعلق دارد. با توجه به جدول مرکز واره گروه بدون رفتار پرخطر؛ مثبت، و گروه دارای رفتار پرخطر؛ منفی است. 8- پیش بینی عضویت گروهی: قدرت دسته بندی هر متغیر را برای گروه بندی نشان می دهد. همان گونه که در جدول 4-7 آمده است، متغیر خودتنظیمی دارای پیش بینی عضویت گروهی 62/0 می باشد. 9- ضریب کاپا: این ضریب دقت اصلاح شده پیش بینی را نشان می دهد. همانگونه که در جدول 4-7 آمده است ضریب کاپا برای خودتنظیمی 70/0- می باشد که در سطح 02/0 p< معنادار است و این بدان معنی است که تابع ممیز خودتنظیمی به طور معنی داری قدرت پیش بینی دارد. جدول 4-8: آزمون های برابری برای میانگین های شیوه فرزند پروری در گروه ها متغیر لامبدای ویلکز f df1 df2 سطح معنی داری درگیری مادر 1 14/0 1 295 70/0 حمایت مادر از خودمختاری 97/0 66/8 1 295 004/0 گرمی مادر 95/0 64/15 1 295 001/0 درگیری پدر 99/0 75/0 1 295 38/0 حمایت پدر از خودمختاری 96/0 77/11 1 295 001/0 گرمی پدر 93/0 49/20 1 295 001/0 نمره کل 92/0 56/23 1 295 001/0 نقش شیوه فرزندپروری والدین: شیوه فرزندپروری والدین توان پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که از خرده مقیاس های شیوه فرزندپروری والدین؛ خرده مقیاس های حمایت مادر از خودمختاری، گرمی مادر، حمایت پدر از خودمختاری، گرمی پدر و نمره کل ادراک فرزندپروری والدین در پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر نقش دارند. همان گونه که در جدول 4-8 آمده است، لامبدای ویلکز، f و سطح معنی داری در این خرده مقیاس ها و نمره کل ادراک فرزندپروری والدین از یکدیگر متمایز شده اند، یعنی بین دو گروه از این لحاظ تفاوت معناداری وجود دارد. پس می-توان گفت که شیوه فرزندپروری والدین پیش بین بروز رفتارهای پرخطر می باشد. جدول 4-9: خلاصه اطلاعات مربوط به تابع ممیز متغیر پیش بین شیوه فرزندپروری والدین متغیر تعداد تابع مقدار ویژه درصد واریانس لامبدای ویلکز همبستگی متعارف مجذورکای df معناداری تابع ممیز درگیری مادر 1 00/0 100 1 02/0 14/0 1 70/0 حمایت مادر از خودمختاری 1 02/0 100 97/0 16/0 52/8 1 004/0 گرمی مادر 1 05/0 100 95/0 22/0 21/15 1 001/0 درگیری پدر 1 003/0 100 99/0 05/0 75/0 1 38/0 حمایت پدر از خودمختاری 1 04/0 100 96/0 19/0 52/11 1 001/0 گرمی پدر 1 06/0 100 93/0 25/0 78/19 1 001/0 نمره کل 1 08/0 100 92/0 27/0 63/22 1 001/0 با توجه به اطلاعاتی که در جدول 4-9 آمده است، می توان برای بررسی نقش شیوه فرزندپروری به پاسخ های دقیق تری دست یافت. همان گونه که در این جدول آمده است (با توجه به سطح معنی داری) خرده مقیاس های حمایت مادر از خودمختاری، گرمی مادر، حمایت پدر از خودمختاری، گرمی پدر و نمره کل ادراک فرزندپروری والدین در پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر نقش دارند. اما مقدار ویژه در هرکدام از این خرده مقیاس های از خودتنظیمی کمتر است و این یعنی ادراک فرزندپروری در پیش بینی رفتارهای پرخطر از قدرت تشخیصی کمتری نسبت به خودتنظیمی برخوردار است. نمره کل شیوه فرزندپروری با مقدار ویژه 08/0 از خرده مقیاس ها قدرت تشخیصی بیشتری دارد. اما از بین خرده مقیاس ها، خرده مقیاس گرمی پدر با مقدار ویژه 06/0 بیشتر از سایر خرده مقیاس ها توان پیش بینی را دارد. نمره کل ادراک فرزندپروری می تواند 27 درصد واریانس رفتارهای پرخطر را تبیین کند (همبستگی متعارف = 27/0). خرده مقیاس های گرمی پدر، گرمی مادر، حمایت پدر ازخودمختاری، و حمایت مادر از خود مختاری به ترتیب با همبستگی های متعارف 25/0، 22/0، 19/0، و 16/0 توان پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر را دارند. دو خرده مقیاس درگیری مادر و درگیری پدر نقش معناداری در پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر را ندارند. نتایج در جدول 4-9 آمده است. جدول 4-10- مرکز واره داده ها و ضریب کاپا برای بررسی نقش شیوه فرزندپروری والدین متغیر مرکزواره داده ها پیش بینی عضویت گروهی ضریب کاپا معناداری ضریب کاپا گروه 1 گروه 2 درگیری مادر 02/0 02/0 5/47 01/0 15/0 حمایت مادر از خودمختاری 17/0- 17/0 2/58 04/0 01/0 گرمی مادر 22/0- 23/0 9/57 11/0 01/0 درگیری پدر 05/0 05/0- 5/51 0 98/0 حمایت پدر از خودمختاری 19/0- 20/0 2/53 17/0 001/0 گرمی پدر 26/0- 26/0 3/60 18/0 001/0 نمره کل 28/0- 28/0 9/58 06/0- 01/0 همانگونه که در جدول 4-10 آمده است تابع ممیز برای خرده مقیاس های گرمی پدر، گرمی مادر، حمایت پدر از خودمختاری، حمایت پدر از خودمختاری و نمره کل شیوه فرزندپروری به طور معنی داری قدرت اصلاح شده پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارند. جدول 4-11: آزمون های برابری برای میانگین های حل مسئله در گروه ها متغیر لامبدای ویلکز f df1 df2 سطح معنی داری اعتماد به حل مسئله 98/0 01/4 1 295 04/0 سبک گرایش- اجتناب 95/0 62/12 1 295 001/0 کنترل شخصی 93/0 93/21 1 295 001/0 نمره کل 94/0 95/18 1 295 001/0 نقش حل مسئله: حل مسئله توان پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که خرده مقیاس های حل مسئله و نمره کل آن در پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر نقش دارند. همان گونه که در جدول 4-11 آمده است، لامبدای ویلکز، f و سطح معنی داری در این خرده مقیاس ها و نمره کل از یکدیگر متمایز شده اند، یعنی بین دو گروه از این لحاظ تفاوت معناداری وجود دارد. پس می توان گفت که حل مسئله پیش بین بروز رفتارهای پرخطر می باشد. جدول 4-12: خلاصه اطلاعات مربوط به تابع ممیز متغیر پیش بین حل مسئله متغیر تعداد تابع مقدار ویژه درصد واریانس لامبدای ویلکز همبستگی متعارف مجذورکای df معناداری تابع ممیز اعتماد به حل مسأله 1 01/0 100 98/0 11/0 98/3 1 04/0 سبک گرایش-اجتناب 1 04/0 100 95/0 20/0 34/12 1 001/0 کنترل شخصی 1 07/0 100 93/0 26/0 12/21 1 001/0 نمره کل 1 06/0 100 94/0 24/0 33/18 1 001/0 همان گونه که در جدول 4-12 آمده است (با توجه به سطح معنی داری) خرده مقیاس های حل مسئله و نمره کل در پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر نقش دارند. خرده مقیاس کنترل شخصی با مقدار ویژه 07/0 از سایرخرده مقیاس ها قدرت تشخیصی بیشتری دارد. این خرده مقیاس می تواند 26 درصد واریانس رفتارهای پرخطر را تبیین کند(همبستگی متعارف آن 26/0 است). نمره کل حل مسئله می تواند 24 درصد واریانس رفتارهای پرخطر را تبیین کند (همبستگی متعارف = 24/0). همبستگی متعارف خرده مقیاس اعتماد به حل مسئله 11/0 می باشد یعنی می تواند 11 درصد واریانس رفتارهای رخطر را تبیین کند، همچنین خرده مقیاس گرایش – اجتناب توان تبیین 20 درصد واریانس رفتارهای پرخطر را دارد. جدول 4-13- مرکز واره داده ها و ضریب کاپا برای بررسی نقش حل مسئله در پیش بینی رفتارهای پرخطر متغیر مرکزواره داده ها پیش بینی عضویت گروهی ضریب کاپا معناداری ضریب کاپا گروه 1 گروه 2 اعتماد به حل مسئله 11/0- 11/0 2/51 02/0 27/0 سبک گرایش- اجتناب 20/0- 20/0 2/54 10/0 002/0 کنترل شخصی 25/0- 25/0 6/55 23/0 001/0 نمره کل 27/0- 27/0 3/61 12/0 02/0 همانگونه که در جدول 4-13 آمده است تابع ممیز برای تمام خرده مقیاس های حل مسئله و نمره کل(غیر از خرده مقیاس اعتماد به حل مسئله) به طور معنی داری قدرت اصلاح شده پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارند. جدول 4-14: خلاصه یافته های تابع ممیز متعارف به روش تحلیل همزمان و گام به گام اطلاعات مهم مربوط به تابع ممیز روش همزمان روش گام به گام تعداد تابع 1 1 مقدار ویژه 26/0 22/0 درصد واریانس 100 100 درصد تراکمی 100 100 همبستگی متعارف 45/0 42/0 لامبدای ویلکز 79/0 81/0 مجذور کای 28/68 85/58 درجه آزادی 11 4 سطح معنی داری 001/0 001/0 مرکز واره داده ها گروه یک 51/0- 46/0- گروه دو 51/0 47/0 پیش بینی عضویت گروهی 7/68 67 ترکیب خطی خودتنظیمی، ادراک فرزندپروری والدین و حل مسئله توان پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر را دارند. برای بررسی نقش نرکیب خطی متغیرهای خودتنظیمی، ادراک فرزندپروری والدین و حل مسئله برای پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر از تحلیل ممیز استفاده شد و همه متغیر ها به روش همزمان و سپس گام به گام وارد معادله ممیز شدند. نتایج تحلیل ممیز به هر دو روش در جدول 4-14 آمده است. 1- تعداد تابع در این معادله یک است، زیرا که پژوهش در مورد دو گروه است. 2- مقدار ویژه در روش تحلیل همزمان 26/0 و در روش تحلیل گام به گام 22/0 به دست آمد، یعنی میزان دقت تابع ممیز در روش همزمان 26/0 و در روش گام به گام 22/0 است. 3- از آن جایی که تعداد تابع ممیز 1 است، پس مقدار واریانس 100 است. 4- همبستگی متعارف در روش همزمان 45/0 و در روش گام به گام 42/0 است. یعنی ترکیب خطی متغیر ها در روش همزمان 45 درصد واریانس رفتارهای پرخطر (متغیر وابسته) را تبیین می کند و در روش گام به گام این ترکیب 42 درصد واریانس رفتارهای پرخطر را تبیین می کند، در واقع ترکیب خطی این متغیرها پیش بین خوبی برای بروز رفتارهای پرخطر می باشد. 5- مجذور کای در روش همزمان 28/68، و در روش گام به گام 85/58 است ( یعنی قدرت تفکیک تابع در هر دو روش). 6- لامبدای ویلکز نیز که بخش تبیین نشده است در جدول آمده است. 7- با توجه به نتایج مربوط به مرکز واره داده ها، برای پیش بینی نقش متغیر ها نقطه برش صفر است، یعنی نمره مربوط به گروه یک منفی و گروه دو مثبت است. جدول 4-15: خلاصه یافته های تحلیل ممیز به روش گام به گام برای متغیر های وارد شده گام متغیر وارد شده لامبدای ویلکز df1 df2 df3 f آماره df1 df2 سطح معنی داری 1 خودتنظیمی 91/0 1 1 295 25/29 1 295 001/0 2 کنترل شخصی 86/0 2 1 295 62/22 2 295 001/0 3 شیوه فرزندپروری 83/0 3 1 295 02/20 3 295 001/0 4 درگیری پدر 81/0 4 1 295 24/16 4 295 001/0 در جدول 4-15 تحلیل ممیز به روش گام به گام آمده است. جدول 4-16: ضرایب استاندارد، غیر استاندارد و ساختاری به روش همزمان کد متغیر پیش بین ضرایب استاندارد تابع ضرایب غیراستاندارد تابع ضرایب ساختاری 1x خودتنظیمی 58/0- 33/0- 61/0- 2x شیوه فرزندپروری والدین 54/0 3x کنترل شخصی 24/0 07/0 52/0 4x گرمی پدر 47/0 10/0- 51/0 5x حل مسئله 12/1 08/0- 49/0 6x گرمی مادر 17/0 02/0 44/0 7x سبک گرایش – اجتناب 78/0- 04/0 40/0 8x حمایت پدر از خودمختاری 25/0 05/0 38/0 9x حمایت مادر از خودمختاری 05/0- 01/0- 33/0 10x اعتماد به حل مسئله 71/0- 09/0- 22/0 11x درگیری پدر 26/0- 07/0- 09/0- 12x درگیری مادر 24/0 11/0 04/0 ضرایب ساختاری تابع ممیز، ماتریس ضرایب همبستگی هر متغیر با تابع (نمره ی پیش بینی شده ی گروهی با نمره ی ممیز) است. این همبستگی ها به عنوان همبستگی های متغیر متعارف یا بارهای ممیز نامیده می-شوند. این بارها از نظر مفهومی مشابه بارهای عاملی در تحلیل عوامل هستند. ضرایب ساختاری کمک می کنند تا سهم متغیرها در تفاوتهای گروهی مشخص شوند. همان گونه که در جدول4-16 آمده است، بیشترین ضریب ساختاری به ویژگی نمره کل شیوه فرزندپروری تعلق دارد. خرده مقیاس گرمی پدر، در جایگاه دوم قرار دارد. خرده مقیاس درگیری مادر با 04/0 کمترین ضریب ساختاری را دارد. جدول 4-17: ضرایب استاندارد، غیر استاندارد و ساختاری به روش گام به گام کد متغیر ضرایب استاندارد تابع ضرایب غیر استاندارد تابع ضرایب ساختاری 1x خودتنظیمی 47/0- 06/0- 66/0- 2x کنترل شخصی 52/0 10/0 57/0 3x شیوه فرزندپروری 58/0 03/0 59/0 4x درگیری پدر 29/0- 08/0- 10/0- مقدار ثابت - 30/0- - در جدول 4-17 ضرایب استاندارد، غیر استاندارد و ساختاری به روش گام به گام آمده است. بین خطر پذیری و جرم نوجوانان اشتراک فراوانی وجود دارد. چنان چه برای پیشگیری از این قبیل رفتارهای ناسازگارانه تمهیدات لازم صورت نگیرد، نوجوانان با انجام خطاها و خطرهایی که به نظر ساده می رسند، برای ارتکاب جرم و بزه آماده می شدند و طبعا عدم توجه به این موضوع بنیادین، کار مراکز قضایی و کارکرد قوانین جزایی را دشوار می سازد. ادراک خطر پذیری نوجوانان و تاکید بر آن به عنوان اقتضای قابل انتظار این دوره سنی و نه به عنوان رفتاری انحرافی مجرمانه، امکان شناخت و پیشگیری از فرایند جرم پذیری را در نوجوانان واقع بینانه تر می سازد. به عبارت دیگر پیش از آن که مراکز قانونی مستقیما بر نوجوانان جرم و مجازات های حقوقی تاکید کنند، باید تغییرات احساسی و فیزیکی و شرایط اجتماعی و خانوادگی آن ها را در گرایش به خطر پذیری در نظر بگیرند. چرا که وقوع گسترش جرم در دوره های جوانی و نوجوانی ارتکاب به رفتارهای پرخطر در دوره های راهنمایی و دبیرستان آغاز می شود، زمانی که فشارهای زیستی و روانی دوران بلوغ و بروز مشکلات ارتباطی و اجتماعی با خانواده و همسالان ، رقابت ها و عدم موفقیت های تحصیلی ، کمبود ارتباطات سالم و عدم تاب آوری ، زمینه را برای ارتکاب و گرایش فرد به سوء مصرف مواد و الکل، خطر پذیری جنسی، فرار از منزل، دزدی و خشونت فراهم می سازد؛ نوجوانی دوره تغییرات بزرگ است؛ تغییرات سریع احساسی، فیزیکی و اجتماعی ( آخنباخ و گیتلمن، 2003). عوامل زمینه ساز رفتارهای پر خطر می تواند پیچیده باشد و اغلب از این نشأت می گیردکه کودک به اندازه کافی توانایی "نه گفتن" به درگیر شدن در این رفتارها را ندارد. والدین و سازمان های جامعه باید مسائلی مانند خشونت خانوادگی، فقر، بیماری روانی، مهارت های میان فردی ضعیف، کسری یادگیری ورشد و تحول ناکارآمد را که ممکن است با چنین رفتارهای مرتبط باشد، درنظر داشته باشند(گازمن و بوش،2007). بررسی رفتارهای پر خطر از حیث نتایجی که برای زندگی ، سلامتی و رشد روانی و اجتماعی نوجوانان به همراه می آورد از قبیل : بیماریهای روحی و روانی هم چون افسردگی ، ناخوشی و حتی مرگ ( ایروین ، 1993)، ایدز و بیماریهای جنسی ( مارکویبز و گالبن ، 2004 ) ، ترک تحصیل ، فرار از مدرسه، عدم موفقیت تحصیلی و شغلی ( جسور ، 1992)، و درگیری در جرائم مختلف دارای اهمیت است. فرضیه 1- شیوه فرزندپروری والدین قدرت پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که از خرده مقیاس های شیوه فرزندپروری والدین؛ خرده مقیاس های حمایت مادر از خودمختاری، گرمی مادر، حمایت پدر از خودمختاری، گرمی پدر و نمره کل شیوه فرزندپروری والدین در پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر نقش دارند. این یافته با پژوهش های لوبر، استوتامر(1987)؛ مک لاناهان(1999)؛ کلارک،گراس(2005)؛ دی وور،گینسبورگ(2005)؛ دروگر، پاکدامن، حیدری(1384)؛ رضائیان و همکاران(1385)؛ خسروی، کیامنش، بنی جمال، نیک منش(1386)؛ یوسفی(1386)؛ نیومانل،هریسونل، داشیفل، داویسل(2008)؛ اسچوارز و همکاران(2009)؛ گونزالس(2010)؛ الوواتسین، آددیورا(2010)؛ رحمتی نجار و همکاران(1389)؛ احمدی و همکاران(1391)؛ رحمانی و همکاران(1392) هماهنگ است. والدینی که از خودمختاری نوجوانانشان حمایت می کنند، به فرزندان خود اعتماد به نفس می دهند. بنابراین این نوجوانان توانایی بالاتری در زندگی و در رویارویی با مشکلات دارند، و کمتر به سمت رفتارهای پرخطر و مضر برای سلامتی شان می روند. در واقع فرزندان والدینی که از نظر هیجانی و عاطفی مورد حمایت قرار نمی گیرند، احساسات منفی زیادی را تجربه می کنند؛ قابل تصور است که این نوجوانان برای کاهش احساسات منفی خود دست به هر کاری بزنند. والدین گرم، همیشه برای نوجوان خود وقت دارند، نسبت به نیازها و مشکلات نوجوان حساسند و با توجه بیشتری با نوجوان خود ارتباط برقرار می کنند. درنتیجه می توانند در موقعیتی که نوجوان به خطا رفته است، به نحوی کارآمد رفتار کرده و به موقع نوجوان را از ورطه نجات دهند. این والدین مشوق و صمیمی هستند و نوجوان را به سوی فعالیت های سازنده و آینده ای روشن تر سوق می دهند. والدین گرم و حامی، به طور غیر مستقیم بر رفتار فرزندشان کنترل دارند و با صمیمیتی که بین خود و نوجوانشان ایجاد کرده اند، احتمال رفتارهای پرخطر را در وی کاهش می دهند. فرضیه 2- سبک های حل مسئله در نوجوانان قدرت پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که خرده مقیاس های حل مسئله و نمره کل آن در پیش بینی بروز رفتارهای پرخطر نقش دارند و این یافته با نتایج پژوهش های آبل،آدامز، استیونسون(1994)؛ آقا یوسفی،شریف(1390)؛ حبیبی و همکاران(1390)؛ فرونکنچتا،بریلینسکیا(2013) و خوشنوای فومنی، سیدفاطمی، بهبانی، حسینی(1392) همخوانی دارد. حل مسئله عبارت است از یک فرایند منطقی و منظم که به فرد کمک می کند تا در موقع بروز مشکلات، بتواند بهترین راه حل را انتخاب کند. بالا بودن این مهارت به فرد کمک می کند در رویارویی با مشکلات نسبت به بقیه افراد در همان موقعیت بهتر عمل کند و امکان ترقی را برای خود فراهم کند. نقص در حل مسأله ممکن است منجر به انعطاف ناپذیری شدید، عمل تکانشی بدون درنظر گرفتن راههای دیگر و یا عدم پیش بینی نتایج در فرد شود. در مواردی که فرد تکانشی عمل می کند، ممکن است به مصرف مواد، الکل و یا رفتارهای پرخطر جنسی بپردازد. به این علت که فرد نتوانسته موقعیت را مدیریت کند و راه حل های دیگر را برای حل مشکلش جستجو کند، در نتیجه به اولین گزینه پیش رو برای کاهش مشغولیت ذهنی خود عمل کرده و درگیر رفتارهای پرخطر می شود. یا در مواردی که فرد به علت نقص در مهارت حل مسئله نمی تواند نتیجه عمل خود را پیش بینی کند، مثلاً فردی که به دعوت دوستان پاسخ گفته و از منزل فرار می کند، نمی تواند عاقبت کار خود را در نظر بگیرد و از بروز آن جلوگیری کند. بلکه تکانشی عمل کرده، به راههای دیگر حل مشکلش فکر نمی کند و به فکر فرار می افتد. از این رو رفتار پرخطر همانطور که داده ها نشان دادند، ارتباط مستقیمی با مهارت حل مسئله دارد و فردی که این مهارت را در خود توسعه می دهد، می تواند در برابر مشکلات ایمن تر بوده و منطقی تر عمل کند. فرضیه 3- راهبردهای خودتنظیمی در نوجوانان قدرت پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارد. نتایج تحلیل داده ها نشان دادند که خودتنظیمی توانایی پیش بینی رفتارهای پر خطر در نوجوان را دارد. این یافته با نتایج پژوهش های کراکت،رافائلی،شن(2006)؛ کویین،فروم(2010)؛یگر،فیلیپس،هویس(2010) همخوان است. خودتنظیمی مهارتی است که به فرد اجازه می دهد تا از موانع، مشکلات، و مزاحمت های گوناگون آگاه شده ، به بررسی و ارزیابی شرایط بپردازد و درباره آن تأمل کند. بنابراین فردی که خودتنظیمی بالایی دارد در انتخاب مسیر و هدف زندگی اش ، موفق تر عمل می کند و می تواند پیش از آن که به عمل بپردازد، آینده را در نظر گرفته و به نتایج و پیامدهای عملش فکر کند. منطقی به نظر می رسد که این افراد کمتر در رفتارهای پرخطر درگیر شوند زیرا می توانند پیامدهای کارشان را در نظر بگیرند و از عواقب آن جلوگیری کنند. فرضیه 4-ترکیب خطی شیوه فرزندپروری والدین، سبک های حل مسئله و راهبردهای خودتنظیمی قدرت پیش بینی رفتارهای پرخطر را دارد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که نمره کل شیوه فرزندپروری والدین، خرده مقیاس کنترل شخصی از زیر مقیاس های حل مسئله و خودتنظیمی قادر به پیش بینی رفتارهای پرخطر هستند. در پژوهش وانگ(2008) ، واحدی (1390)، ژان اچ،ایکسیااوجیا(2012) و زینالی و همکاران(2013) میان شیوه فرزند پروری والدین، خودتنظیمی و رفتارهای پرخطر رابطه وجود داشته است. در تبیین این یافته می توان از نظریه خودتعیین گری استفاده کرد. بر طبق این نظریه افرادی که از سبک فرزند پروری گرم، درگیر و حامی برخوردار باشند، خودتنظیمی بالاتری خواهند داشت. بنابراین قادرند که به آینده نگری بپردازند و از رفتارهای پر خطر برای سلامتی و آینده شان دوری کنند. این افراد به علت سبک خاص فرزندپروری والدینشان ، از مهارت حل مسئله بالاتری نیز برخوردارند ، در نتیجه بهتر می توانند در مورد مسایل تصمیم گرفته و بهترین راه حل را انتخاب کنند. در این سن بنا بر نظر اریکسون، مرحله هویت در برابر سردرگمی نقش است. نوجوانانی که در خانواده های مشکل دار از نظر اجتماعی، جسمانی و یا روانی زندگی می کنند، به جای تثبیت هویت خود، به سوی رفتارهای پرخطر کشیده شده و هویت کاذب به دست می آورند. خودتنظیمی پایین باعث می شود که نوجوان در توجه، استدلال انتزاعی، قضاوت، نظارت بر خود و کنترل حرکتی مشکل پیدا کند. در این شرایط نوجوان نمی تواند در بخورد با مسائل درست فکر کند و یا قضاوت درستی داشته باشد، بنابراین به علت قضاوت نادرست از والدین دوری کرده و به سوی همسالان منحرف کشیده شده و از آنها الگو برداری کنند.نتیجه چنین کششی رفتارهای نادرست و پرخطر است. چون در اکثر اوقات دوستان این نوجوانان لذات آنی و زودگذر را فراموش کردن مسئله پیشنهاد می کنند و به دلیل این که این نوجوانان مهارت حل مسئله پایین تری دارند و نمی توانند در مواجهه با یک مسئله راه حل های مختلف را در نظر بگیرند، و اضافه بر این توجه و آینده نگری کمی دارند، به دعوت دوستان خود پاسخ گفته و به عواقب و سرانجام کارشان فکر نمی کنند و در دام رفتارهای پرخطر گیر می کنند.