نام پژوهشگر: سپیده بهروزیان اسفرجانی نژاد
سپیده بهروزیان اسفرجانی نژاد مهدی حسینی
از دهه ی هشتاد به این سو، جهان، شاهد رویکرد متفاوت در فرهنگ و هنر است، این تحول با ظهور روحی تازه در کالبد کم تحرک نقاشی، موجب ظهور نسل جدیدی از نقاشان در عصر پست مدرن شده است. دیوید هاکنی هنرمندی است که پیش از کلید خوردن نمادین پست مدرنیسم در سال 1978 توسط چارلز جنکز، رفتاری متفاوت از ویژگی های مدرنیستی در آثارش بروز می دهد. جنکز پست مدرنیسم را دو وجهی بودن یا کد گذاری مضاعف تعریف می کند. بدین معنا که هم مقبول خاص است و هم عام؛ هم کهنه است و هم نو. در بازگشت به سوی سنت، هنرمند دارای قسمت هایی از حساسیت های مدرنیستی است که کار ایشان را از احیاگرانِ سنت متمایز می گرداند. این حساسیت می تواند به صورت کنایه، تقلید، گلچین کردن، از آن خود سازی یا هر شیوه ی معاصر دیگر باشد. نکته ی قابل توجه در مورد هاکنی فاصله جوییِ او از جریان اصلی هنر مدرنیستی است، جریانی که آبستره اکسپرسیونیسم و هنر مفهومی فاتحان اصلی آن، در دهه ی شصت و هفتادبودند. آثار او التقاطی و گلچین کننده از شیوه های کشور ها، فرهنگ ها و هنرمندان مختلف است. بعد زیبایی شناسانه ی آن بر جنبه های معنایی، درگیری هنرمند با سیاست، تعهد اجتماعی، تاریخ، سنت و هویت متمرکز است. هدف این پایان نامه پس از بررسی ویژگی های پست مدرنیسم در حیطه ی هنر، شناخت این روح تازه در آثار هاکنی به عنوان هنرمندی است که به واسطه ی حساسیت های هنری اش روح زمانه را سریع درک کرده و آن را در آثارش انعکاس داده است. روش تحقیق این پایان نامه توصیفی_ تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای بوده و از منابع فارسی و لاتین استفاده شده است.