نام پژوهشگر: محدثه آقاجان پور کماچالی
محدثه آقاجان پور کماچالی غلام رضا باقرسلیمی
شبکه مش، شبکهی ستون فقراتی متشکل از انواع مختلف شبکه های سیمی و بیسیم با توپولوژی مش است. در این شبکه ها مسیریاب ها و مشتری ها، هم می توانند ثابت و یا متحرک باشند، به عبارتی ادغام شبکه سیمی و بی سیمی را شامل می شود که داری مزیت های شبکه های سیمی و بی سیم است. یک مسیریاب، گره ای از شبکه است که نقطه یا گره بعدی شبکه را که بسته باید به سمت آن ارسال شود و درنهایت به مقصد برسد را مشخص می کند. به عبارتی هر مسیریاب حداقل به دو شبکه متصل است و بر اساس درک خود از وضعیت شبکه های مرتبط در مورد ارسال بسته های اطلاعاتی تصمیم می گیرد، از این رو یکی از چالش هایی که مسیریاب ها با آن روبه رو هستند موقعیت مسیریاب در شبکه است تا بتوان ارسال داده ها و کیفیت سرویس و همچنین ترافیک شبکه را بهبود بخشد. در راستای این امر، بهینه سازی مسیریابی چنین شبکه ای، با قرارگیری درست مسیریاب ها و تحت پوشش قرار دادن گره ها امکان پذیر می شود. یکی از روش های بهینه سازی مسیریابی، استفاده از الگوریتم های فرا ابتکاری برای یافتن بهترین مکان قرارگیری مسیریاب ها در شبکه است تا بتوان بهترین پوشش را در ناحیه ایجاد نمود. روش های ابتکاری که نسبتا بیشترین کاربرد را داشتند، الگوریتم ژنتیک و الگوریتم ذرات و یا ترکیب این دو الگوریتم بوده است. الگوریتم ژنتیک دارای زمان آنالیز زیاد است، از رو این پایان نامه پیشنهاد می کند تا از الگوریتم استعماری که یکی از مزایای آن یافتن سریع جواب است، به منظور جایابی مسیریاب ها استفاده شود. از این رو در این پایان نامه برای اثبات این پیشنهاد، با بررسی سه سناریوی شبیه سازی از کم جمعیت به پرجمعیت، به مقایسه عملکرد دو الگوریتم ذکر شده با الگوریتم پیشنهادی استعماری می پردازد. شایان ذکر است برای بررسی وضعیت ارتباط مسیریاب ها از الگوریتم معروف دایجسترا استفاده شده است. در نتیجه مشاهده می شود که الگوریتم استعماری هما نند الگوریتم ژنتیک دارای عملکرد بالا برای جایابی مسیریاب ها است، با این تفاوت که ترافیک شبکه در این الگوریتم بیشتر و زمان اجرای آن کم تر است.