نام پژوهشگر: حمیدرضا پیرمرادیان
حمیدرضا پیرمرادیان محمود آبدانان مهدیزاده
داستان لیلی و مجنون، روایتی نا مکرّر از کهن داستان «عشق» است که گذر روزگاران، غبار کهنگی بر رخساره اش ننشانده است. تمام تلاش نگارنده بر آن بوده است که با کاوش های اینترنتی و کتابخانه ای، سیر تحول این داستان را، قدم به قدم، در ادبیات عربی و فارسی به بررسی بنشیند؛ باشد که نقطه عطفی برای پژوهش های بیشتر در داستان «لیلی و مجنون»، از این منظر باشد. خاستگاه اولیه داستان، بادیه نجد، در سده نخست هجری است؛ ولی در محیط-های شهری، به ویژه در محافل اموی شام که محل آمد و شد قبایل مختلف عربی بوده و به داستان های عاشقانه و رمانتیک توجه شایانی داشته اند، پرورش یافته و بر خلاف تصور همگان، در اوایل روزگار عباسیان- نه روزگار امویان ـ.از نقل شفاهی به نقل نوشتاری در می آید، آن هم نه به صورت داستان، بلکه به صورت حکایات و روایاتی که به شکل غیر مدوّن و بدون رعایت توالی داستانی، در پی هم آمده اند. سپس همین داستان، در آغاز سده چهارم هجری به همت صاحب بن عباد، وزیر دانشور آل بویه، از طریق کتاب «الأغانی» به ایران راه یافته و چهره ای دگرگونه می یابد و علاوه بر سروده های شاعران نامی ایران از رودکی سمرقندی گرفته تا عطار نیشابوری و دیگران، حکیم نظامی گنجوی در سده ششم هجری منظومه داستانی «لیلی و مجنون» را می سراید و 66 منظومه شعری با همین عنوان به پیروی از آن سروده می شود که از مهم ترین آن ها می توان از منظومه «لیلی و مجنون» امیر خسرو دهلوی، جامی و مکتبی شیرازی نام برد. افزون بر این، بسیاری از نامداران ادب فارسی طرفه حکایاتی از این داستان نقل کرده اند و البته؛ داستان به همین جا ختم نمی شود؛ بلکه پس از پهنه ادبیات، در بسیاری از هنرهای زیبای ایرانی نیز رسوخی چشمگیر می کند تا به آنجا که بسیاری از مردم عامه- به غلط- آن را داستانی با ریشه های ایرانی می پندارند. مضمون این داستان نیز با ورود به پهنه ادب فارسی از تک محور عاشقانه به محورهای سه گانه عاشقانه- عارفانه- صوفیانه تغییر می کند. بازتاب این داستان عاشقانه را در ادبیات معاصر عربی، می توان در نمایشنامه «مجنون لیلی» اثر احمد شوقی ردیابی کرد. داستان او آمیزه ای از روایت ها و حکایت های مذکور در کتاب های کهن ادبیات عربی، داستان های عامیانه، دیوان مجنون لیلی و دیگر ادبیات ها (نظیر فارسی، ترکی و فرانسوی) است.