نام پژوهشگر: سپیده بقایی
سپیده بقایی آتوسا مدیری
این نظر که «فضاها» بر رفتار فرد تاثیر میگذارند و میتوانند برای تنظیم رفتار او به کار گرفته شوند امری پذیرفتنی است.اصولا چنین امکانی وجود دارد که از طریق روشهای مختلف طراحی شهری و از راه ترکیب طرح ها با نوعی نظام انتظام دهنده ، مراتب ارتقای اخلاقی و اجتماعی افراد را فراهم ساخت. بنابراین ، همان گونه که فضاهای شهری میتوانند از طریق طرح ریزی شکل فضایی مناسب محل بروز و نمود فضایل انسانی و بالا رفتن احساس امنیت در آن فضاها باشند ، از جهت دیگر از طریق طرح ریزی شکل نادرست و ساده انگارانه به مکان بروز انواع جرایم و یا فضایی با میزان احساس امنیت پایین تبدیل گردند. در این پژوهش سعی بر آن شده است تا با استفاده از روش آزمون نظریه تبیینی به برسی رابطه میان مولفه های کالبدی احساس امنیت و شکل فضا بپردازیم. از آنجا که تئوری چیدمان فضا به بررسی میزان نفوذپذیری ونحوه ارتباط در فضای شهری می پردازد این مولفه کالبدی را به همراه دو مولفه دیگر، کاربری و اندازه فضا که برای تدقیق بیشتر پژوهش مورد یررسی قرار گرفته اند با احساس امنیت سنجیدیم تا رابطه میان آنها را بدست آوریم برای پاسخگویی به این که آیا این مولفه ها باهم در ارتباط هستند یا خیر سه فرضیه مطرح شد :فرضیه شماره یک : بالارفتن میزان هم پیوندی و کاهش عمق در فضا باعث افزایش احساس امنیت در آن فضا می شود، فرضیه شماره دو: میزان احساس امنیت افراد در فضاهای با میزان هم پیوندی بالا و کاربری تجاری بیش از سایر فضاهاست و فرضیه شماره سه : اندازه قطعات می تواند به عنوان یکی ار مولفه های شکل فضا در میزان احساس امنیت نقش داشته باشد. در آخر با بررسی هر کدام از مولفه ها و سنجیدن آنها با میزان احساس امنیت به این نتیجه رسیدیم که هر سه مولفه نفوذپذیری ، کاربری و اندازه قطعات بر میزان احساس امنیت در فضای شهری تاثیر می گذارند و با یکدیگر در ارتباط هستند .و این نشان دهنده نقش پررنگ مولفه های کالبدی بر میزان احساس امنیت در فضای شهری است .