نام پژوهشگر: مرجان مریدی
مرجان مریدی ناصر هادیپور لاکمه سری
پیوندهای هیدروژنی، به عنوان عامل کنترل کننده بسیاری از فرایندهای شیمیایی و بیوشیمیایی، پدیده شناخته شده ای محسوب می شوند. تعیین خواص دقیق این پیوندها به علت گسترده بودن برهمکنش-هایی که جزء پیوندهای هیدروژنی محسوب می شوند بسیار مشکل است. در این تحقیق با استفاده از روش های dft خواص پیوندهای هیدروژنی از نوع n-h...cl، n-h…o و o-h…cl در سه نمک آلانین هیدروکلرید، تریونین هیدروکلرید و سیستئین هیدروکلرید مونوهیدرات مورد بررسی قرار گرفته اند. برای رسیدن به این هدف مکان پروتن ها در این سیستم ها با روش m062x / 6-31++g(d,p) بهینه سازی شدند و مکان اتم های سنگین در این بهینه سازی ثابت نگه داشته شدند. همچنین پارامترهای nmr وnqr برای هسته های نیتروژن، اکسیژن، هیدروژن و کلر با چهار تابعیت b3lyp، m062x، m06l و cam-b3lyp و با استفاده از مجموعه پایه 6-311++g(d,p) اندازه گیری شدند. آنالیز nbo نیز با روش m062x/6-311++g(d,p) انجام گرفت. در تمام نمک های هیدروکلرید مورد بررسی روند اثرات محیطی بر روی پیوندهای هیدروژنی و به علاوه هم افزایی با استفاده از نتایج بدست آمده از nmr و nqr بررسی شده اند. همچنین محاسبات نشان می دهد که برای سیستم های اشاره شده تغییر در ساختار این مولکول ها از مونومر به پنتامر منجر به تغییر در پارامترهای محاسبه شده nmr و nqr می شود. که این امر نشان دهنده اثر افزودن گروه های همسایه به مولکول هدف در این سیستم هاست. هدف دیگر در این تحقیق مشخص نمودن مناسب ترین تابعیت برای بررسی سیستم های مذکور و سیستم های بیولوژیکی مشابه است. به همین منظور پارامترهای ثابت جفت شدگی چهارقطبی و پوشیدگی شیمیایی با استفاده از تابعیت های b3lyp، m062x، m06l و cam-b3lyp محاسبه شدند. این محاسبات نشان می دهند که روش m06l / 6-311++g(d,p) مناسب ترین روش برای محاسبات پارامترهای nmr و nqr در این سیستم ها است؛ زیرا نتایج دارای بالاترین صحت را حاصل می کند.
مرجان مریدی علی اکبر احمدی
از آنجائیکه چابکی یک نیاز اساسی برای سازمانهای امروزی است که در فضای جهانی فعالیت می کنند ، پس مدیران سازمانهابرای بقاء باید به ابزارهای لازم برای بالا بردن سطح چابکی مجهز شوند. با توجه به این مهم که اصلی ترین محرک چابکی تغییر است این مدیران باید بتوانند با مهارت خاصی تمامی کارکنان را برای پذیرش تغییر و تحول در سازمان آماده نمایند.از سوی دیگر در سازمانهایی که با ناهمگونی فرهنگی روبرو هستیم مدیران باید به ابزاری به نام هوش فرهنگی نیز مجهز باشند تا بتوانند کارکنان را برای پذیرش تغییر آماده سازند. در این پژوهش با مطالعه سازه جدید و چند وجهی هوش فرهنگی که هم ابعاد شناختی و هم ابعاد رفتاری را در بر می گیرد ،به بررسی رابطه آن با چابکی سازمانی در شرکت های بازرگانی که مدیران در تعامل با فرهنگهای مختلف هستندپرداخته شده است.این تحقیق از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران بخشهای بازرگانی بودند که 141 نفر آنها به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند .جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های چابکی و هوش فرهنگی با روایی و پایایی مناسب استفاده گردید و با استفاده از نرم افزارهای آماری lisrel,spss موضوع مورد بررسی قرا گرفت.نتایج بدست آمده حاکی ازآن است که همبستگی بالایی میان هوش فرهنگی کلی و چهار بعد آن با چابکی سازمانی وجود دارد ،بدین معنا که با بالا رفتن هوش فرهنگی مدیران میتوان انتظار داشت که چابکی سازمانی نیز افزایش یابد.