نام پژوهشگر: زهره الویار

تأثیر پوشش گیاهی بر خواص میکرومرفولوژیک خاک های آهکی (مطالعه موردی: منطقه خواجه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1392
  زهره الویار   علی اصغر جعفرزاده

پوشش گیاهی یا نوع کاربری می تواند فرآیندهای خاکساختی (تجمع و شستشوی مواد)، بی فابریک، ریزساختار (نوع و اندازه منافذ و ساختمان)، پراکنش وابسته یا ارتباطی بین ذرات ریز و درشت، شکل و فرم نمودهای خاکساختی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین مطالعه تأثیر پوشش گیاهی به عنوان یک عامل خاکساختی از نظر میکرومرفولوژی خاک ضروری به نظر میرسد. در این بررسی خصوصیات میکرومرفولوژیکی خاکرخ هایی از خاک های اطراف منطقه خواجه تحت کاربرهای هندوانه، نخود، جو به علت تفاوت در سیستم ریشه دوانی آنها و یک پروفیل در اراضی کشت نشده به عنوان شاهد حفر و تشریح گردیدند. پس از حفر و تشریح خاکرخ ها، نمونه های دست نخورده و دست خورده برای مطالعات میکرومرفولوژیکی و فیزیکوشیمیایی برداشته شد. پس از انجام آزمایش های فیزیکی و شیمیایی و تهیه برش های نازک، ویژگی هایی از قبیل بی فابریک، ریزساختار، نمودهای خاکساختی و غیره مورد مطالعه قرارگرفت. تفسیر میکرومرفولوژیکی خاک بر اساس روشهای بالوک و همکاران و استوپس انجام گرفت. براساس خواص مرفولوژیکی و نتایج حاصله از تجزیه های فیزیکوشیمیایی، خاکهای منطقه در رده اریدی سول قرار دارند و دارای رژیم رطوبتی اریدیک ضعیف(aridic border to xeric) و رژیم حرارتی مزیک می باشند. نتایج نشان داد که خاکدانه سازی در لایه های سطحی نسبت به لایه های پایینی هر خاکرخ بیشتر است و مشاهده الگوی پراکنش انولیک در افق های سطحی نیز موید همین مطلب می باشد. روند افزایشی میزان خاکدانه سازی در افق های سطحی خاکرخ ها، به ترتیب از شاهد، نخود، جو و هندوانه صورت می گیرد. چون در کشت هندوانه شخم سنگین و چند مرحله ای صورت نمی گیرد که می تواند دلیلی بر ساختمان مناسب افق سطحی این خاکرخ باشد. علت بهتر بودن ساختمان در جو نسبت به نخود و شاهد این است که جو به دلیل گرامینه بودن دارای ترشحات ریشه ای بیشتری است و نخود نیز نسبت به شاهد به دلیل حضور ریشه ساختمان بهتری دارد. ساختمان در افق های سطحی خاکرخ های تحت کشت از نوع گرانولار است ولی در خاکرخ غیر زراعی از نوع کمپلکس می باشد. پوشش های رسی با وجود آهکی بودن خاکرخ ها، فقط در خاکرخ 4(شاهد) قابل مشاهده بود که موید انتقال رس در شرایطی غیر از شرایط فعلی منطقه و مربوط به اقلیم گذشته می باشد. حضور نودول های آهن و منگنز در افق های دوم و سوم خاکرخ2 با توجه به پایین بودن سطح آب زیرزمینی در آن واحد می تواند ناشی از سیستم آبیاری غرقابی باشد. نودول های کربنات کلسیم در خاکرخ2 قابل مشاهده است که این نمودهای خاکساختی در ارتباط با نقش گیاهان و موجودات زنده به دلیل تولید دی اکسید کربن ناشی از تنفس و خشک و تر شدن فابریک خاک تشکیل می شوند. کلسیت سوزنی شکل بارزترین فرم کربنات در افقهای کلسیک خاکرخ 1 با کاربری هندوانه می باشد. این نوع کلسیت عمدتاً در داخل منافذ تشکیل شده و به صورت پوشش های سطوح، منافذ، خاکدانه ها و ذرات اسکلتی حضور دارند و در برخی موارد بسیاری از فضای منافذ را پر می کنند.بی فابریک کریستالتیک از ویژگی های بارز افق های کلسیک و جیبسیک می باشد، ولی در برخی از افق ها بی-فابریک منقوطه ای غالب است که دلیل آن می تواند ناشی از غالبیت رس نسبت به آهک و پراکنش لکه ای و غیر یکنواخت آهک در افق باشد. همچنین پراکنش وابسته یا ارتباطی بین ذرات درشت و ریز در افق های تحتانی کلیه خاکرخ ها به علت ریز بافت بودن خاک ها از نوع پورفیریک می باشد.