نام پژوهشگر: محدثه دلارام نژاد
محدثه دلارام نژاد احمدرضا کیخافرزانه
آن چه در پایان میتوان به صورت نتیجه ی این پروژه نوشت این است که این دو شخصیت بزرگ با وجود تفاوت در نوع نگرش و اختلاف در تجربه عرفانی و سبک بیان، از یک حقیقت سخن میگوید.وآن ایجاد آرمان شهری جهانی است که همه ی ملت ها با هر طریق ودین و مذهب بتوانند درکنار هم در صلح وآرامش زندگی کنند از عواملی همچون کبر ،حسد ،حرص،غرور دوری کنند واز غالب خود ومن رها شوند تابه مقصود وغایت حقیقی برسند. در عرفان بزرگ ترین حجاب درراه رسیدن به حقیقت حجاب من است وتا زمانی که انسان اسیر من است نمی توانند دیگری را تحمل کند. حافظ ومولاناطالب صلح ودوستی برای تمام اقوام بشری هستند ودر رفتارهای خود اصل رفق ومدارا را رعایت میکنند از تعصب برحذرند وجنگ هفتاد دو ملت را کنار نهاده اند . جنگ هفتاد ودو ملت را همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند طرز تعبیر دو شاعردربیان این موضوعات به کلی متفاوت است.در زبان مولانا جملات رنگ شعله می گیرد و هیجان خود را بی پروا و بدون توجه به موزونی الفاظ بیرون می ریزد.اما در زبان حافظ مفاهیم سیمای تفکرات فلسفی به خود میگیرد و بنابراین تعبیراتی که حاکی از این مفاهیم است همه سنجیده ادا می شود. هر دو شاعر بزرگ زبان فارسی دغدغه های مشترکی دارد هر دو برای اعتلای فرهنگ جامعه ای که در آن زندگی می کنند تلاش می کنند.