نام پژوهشگر: مهوش حسن پور
مهوش حسن پور روح الله صیادی نژاد
چکیده نوستالژی و درد ناشی از آن ریشه در میراث فکری و دینی ما دارد، امّا آن چه این موضوع را تازگی می-بخشد بروز شرایط مدرن و شهرنشینی و تبعات ناشی از آن است که موجب بروز انبوهی از ناراحتی های روحی از جمله" بیگانگی" گردیده است. در جستار پیش رو، نگارنده بر آن است تابه بررسی این پدیده ی روانی در سروده های دو شاعر معاصر عراقی و ایرانی، "نازک الملائکه"و"فروغ فرّخزاد"، بپردازد. تحقیق نشان از آن دارد که اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی روزگار شاعران، عدم توجه به زن، فاصله های طبقاتی، از دست دادن عزیزان و . . . باعث شده است که این دو شاعر به ناخودآگاه خود رجوع نمایند و با حسرت و دیدی تراژیک از روزگاران خوش گذشته یاد کنند. مهمترین دستاورد پژوهش این است که بن مایه های نوستالژیک، مانند اوضاع سیاسی و اجتماعی، یاد مرگ، یاد عشق، اندوه هبوط، یاد کودکی، یاد زادبوم، آرمانشهر و یاد عزیزان را در سروده های هر دو شاعر می توان یافت، با این تفاوت که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی نیز در کلام و اندیشه ی این دو شاعر دیده می شود؛ فروغ در بیان نوستالژیک عشق خود از واژه های اروتیک بهره گرفته است، ولی نازک الملائکه هیچ گاه به سراغ این نوع واژه ها نرفته است.