نام پژوهشگر: صدیقه سیروس
حسین فقیهی
چکیده هر موجودی دارای ویژگی خاص درونی است که هویت آن موجود را تشکیل می دهد. از میان موجودات، انسان بالاترین هویت یعنی هویت فطری و الهی را دارا است که باید بر پایه این فطرت عمل کند در غیر این صورت دچار بحران یا فقدان هویت می شود. هویت انسان یکی از مباحث بسیار مهمی است که پیروان مکاتب مختلف آن را دنبال کرده اند ونظریه های گوناگونی در باب هویت انسان و بحران هویت وی وجود دارد. در دین مبین اسلام ـ به عنوان یکی از مکاتب الهی ـ که در اختیار بشر قرار دارد، این موضوع به تمام و کمال بررسی شده و انسان نمونه ی این مکتب از طریق قرآن کریم و همینطور سیره ی معصومین، معرفی شده است. در آثار شاعران و ادیبان ایران اسلامی به تبعیت از دین اسلام، انسان ارزش خاص خود را دارد. جلال الدین محمد مولوی از جمله ی این شاعران است. در مثنوی او روح دینی و اسلامی به شیوه ی زیبایی با مفهوم هویت و بحران هویت انسان، گره خورده است. نگارنده در این پژوهش با دقّت در کتاب مثنوی مولوی، مبحث هویت انسانی و فقدان آن را مورد تحلیل و تبیین قرار داده است. مفاهیم اشعار مولانا در مثنوی شریف نشان می دهد که او شاعری عارف و مردمی است که سعی دارد با بیان اهمیت رابطه ی انسان با خدا و همین طور بیان نکته های انسان گرایانه و اخلاقی، انسان ها را به شهر آرمانی که در ذهن خود ساخته است، وارد کند. در اشعار او صفات مذموم و ناپسند مانعی است بر سر راه هویت انسانی و انسان هایی که به این صفات مذموم متصّف شوند نمی توانند به این شهر آرمانی راه یابند.