نام پژوهشگر: نفیسه حصارکی
نفیسه حصارکی مریم قاضی نژاد
هدف تحقیق، پاسخگویی به سوالات زیر است: •کنشگران جوان حوزه ی آکادمیک علوم اجتماعی، چه ادراکی از تحصیل و اشتغال در این حوزه ی خاص دارند؟ جهان کار، به عنوان جزء جدایی ناپذیر زندگی مدرن- آن طور که برگر در کتاب « ذهن بی خانمان گفته- تا چه حد توانسته است به عرصه های گوناگون زندگی اجتماعی و آگاهی دانشجوی علوم اجتماعی راه یابد؟ •کنشگران جوان حوزه ی آکادمیک علوم اجتماعی، در گذار از آموزش به اشتغال با چه دشواری هایی روبه رو هستند؟ •کنشگران جوان حوزه ی آکادمیک علوم اجتماعی، چه ادراکی از شرایط علوم اجتماعی امروز ایران دارند و با استفاده از کدام راهکارها با این شرایط رویا رو می شوند؟ رویکرد پژوهشی تحقیق، « نظریه زمینه ای» است. به منظور گردآوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساخت یافته با بیست نفر از کنشگران جوان رشته استفاده شده است. مصاحبه ها تا رسیدن به « اشباع نظری» ادامه یافته اند. همچنین سعی شده در تفسیر مقولات و مفاهیم به دست آمده در جریان کدگذاری متون مصاحبه ها، از چهارچوب مفهومی برگر و لاکمن و بوردیو استفاده شود. نکته ی مهم در ارزیابی کنشگران از مقولات آموزش و اشتغال، « شکاف انتظارات با واقعیّت موجود» است؛ واقعیّتی که می تواند موجد تجربه ی « ناسازی» باشد، به معنای اینکه فرد احساس یا تصوّر ناهمنوایی با محیط دلخواه خود را دارد. با توجّه به صحبت های خود افراد می توان گفت، مهم ترین انتظار کنشگران جوان از تحصیل در آکادمی علوم اجتماعی، پیدا کردن قابلیّت ایجاد ارتباط میان آموخته های آکادمیک و زندگی روزمرّه است. همچنین مهم ترین انتظار آنها در عرصه ی اشتغال، فراهم بودن امکان کار مرتبط با رشته می باشد. شرایط موجود- شرایطی که در آن تنها تعداد معدودی فرصت های شغلی مرتبط با رشته وجود دارد- تأمین کننده ی رضایت کنشگران جوان نیست.