نام پژوهشگر: زهرا غزالی پور
زهرا غزالی پور امید همدانی
پژوهش بر روی صدق و کذب پذیری و معناداری استعاره ها، که امروزه به پژوهشی کانونی در حوزه ی معناشناسی تبدیل شده است، از پرسش های جدی در قلمرو مطالعات ادبی به حساب می آید. این مسئله، از اصلی ترین و بنیادی ترین مسائل در گفتمان سنتی شعر و ادبیات نیز به شمار می آید و متفکرین اولیه ی مسلمان نیز، هم در گفتمان بلاغی و هم در گفتمان های دینی و سیاسی- اجتماعی از آن سخن گفته اند. از این رو، با توجه به اینکه دیدگاه های حکمای مسلمان در این باره ، به رغم ظرفیت هایی که در آن وجود دارد، هنوز به شیوه ای تحلیلی، بررسی نشده است، این رساله را به بررسی نسبت استعاره با صدق و معنا، در اندیشه ی متفکرین اولیه ی مسلمان، دریک بازه ی تاریخی خاص که از فارابی(257-338ه) آغاز می شود و پس از گذر از ابن سینا(359-417ه) و غزّالی(450-505ه) به ابن رشد(520-595ه) می رسد، اختصاص داده ایم. در این پژوهش، با توصیف نظریه ی صدق مورد پذیرش ارسطوییان مسلمان و در چهارچوب آرا و اندیشه هایی که بیشترین تأثیر را بر شکل گیری تئوری کلی متفکرین مسلمان درباره ی اعتبار منطقی و معناداری استعاره داشته است، به تحلیل دیدگاه هر یک از این شخصیت ها نسبت به مسئله ی مورد بحث پرداخته شده است. بررسی های انجام شده، نشان می دهد که فارابی سعی می کند با توصیف شعر به عنوان یک فن قیاسی، از اعتبار منطقی و معناداری جملات شعری و استعاره ها دفاع کند، در همان حال که کذب خاص گزاره های شعری و استعاری را که به ماهیت محاکی و تخییلی آنها بازمی گردد، می پذیرد. ابن سینا نیز، تحت تأثیر قرائت های نوافلاطونی از آثار ارسطو، که فن شعر و فن خطابه را در کنار دیگر رساله های منطقی ارسطو به عنوان دو صناعت منطقی مبتنی بر قیاس معرفی می کرد، در تلاش است تا با تبیین رابطه ی اقاویل مجازی و شعری با منطق، معناداری آنها را اثبات کند، با این تفاوت که در همین حال، سعی می کند با متمایز کردن قلمرو تصدیق و تخییل، امکان صدق گزاره های مجازی و استعاری را نیز فراهم سازد. این در حالیست که تحلیل اندیشه های غزالی و ابن رشد روشن می سازد که دغدغه ی ایشان نسبت به محتوای متن مقدس، سبب شده است که علاوه بر اثبات اعتبار منطقی و معناداری گزاره های مجازی و استعاری، همواره به دنبال تبیین نسبت اقاویل مجازی متن مقدس با حقیقت و واقعیت و نشان دادن جایگاه شناخت شناسانه و معرفت شناسانه ی گونه ی مجازی زبان باشند. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که ارزش و اهمیت اولیه ی استعاره ها در نگاه فارابی و ابن سینا که از منظر شعر به گفتمان مجازی زبان می نگرند، ارزش کاربردی و انگیزشی این گزاره هاست که به اعتبار منطقی آنها وابسته است و ارزش معرفتی گزاره های استعاری که به نسبت آنها با واقعیت وابسته است، ارزشی ثانویه و در درجه ی دوم اهمیت است. این نسبت در اندیشه های غزالی و ابن رشد، که رویکردی خطابی به زبان مجازی دارند، برعکس می شود.