نام پژوهشگر: نیما موسوی فرد
نیما موسوی فرد ارسلان گلفام
پژوهش حاضر به بررسی مسئل? اعتمادپذیری یا صداقت در مورد زبان می پردازد. اعتمادپذیری به این معنا است که پیدایش و تداوم یک نظام ارتباطی مستلزم وجود سطحی از اعتماد در میان افراد است. این پژوهش در چارچوب نظری? علامت دهی انجام گرفته است، نظریه ای که تکامل نظام های ارتباطی را مورد مطالعه قرار می دهد. نگارنده در این پژوهش شش سازوکار عمده ای را که در این نظریه برای حفظ اعتمادپذیری و پایداری نظام های ارتباطی پیشنهاد شده است، معرفی می کند و سپس کارایی هر یک را در مورد زبان انسان می سنجد. نگارنده نشان می دهد که برای کاربست سازوکار اصل مانع به پاره گفتارها باید بتوانیم نوعی هزین? راهبردی را با تولید آنها مرتبط سازیم. اما چنین کاری امکان پذیر نیست: هزین? تولیدی گفتار انسان بسیار اندک و قابل چشم پوشی است. به علاوه، اصل مانع را منطقاً نمی توان درمورد پاره گفتارها به کار بست، زیرا هزین? راهبردی می باید نشان دهند? کیفیت مطلوب گیرنده باشد و چنین امری درمورد پاره گفتارها قابل تصور نیست. همچنین، برخلاف مانع ها، هزین? زبان با شدت یافتن معنای آن افزایش نمی یابد. سازوکار نمایه ها نیز درمورد زبان کارایی ندارد زیرا که برخلاف آنچه این سازوکار پیش بینی می کند پاره گفتارها جعل پذیر اند. اشتراک منافع سازوکار دیگری است که آن نیز نمی تواند اعتمادپذیری زبان را تبیین کند. اولاً، ارتباط زبانی فارغ از رابط? ژنتیک شکل می گیرد. ثانیاً، بافت هایی که افراد در آنها از اشتراک منافع برخوردار اند، بسیار محدود هستند. در نتیجه، اشتراک منافع تنها بخشی از تعامل های زبانی را توضیح می دهد. سازوکار بازی های هماهنگی نیز هرچند قادر به تبیین برخی از موقعیت ها است، درمورد هم? رفتارهای زبانی کارایی ندارد. تنبیه افراد دروغ گو می تواند منجر به اعتمادپذیری ارتباط زبانی شود، ولی اِعمال تنبیه درمورد دروغ گویان نظام مند به نظر نمی رسد، و همچنین اجرای تنبیه خود هزینه بر است و نیازمند تبیین جداگانه. آخرین سازوکار، یعنی شکاکیت معطوف به فرد، بیش ترین کارایی را درمورد زبان دارد. این سازوکار مبتنی بر تردید نسبت به علامت های افراد فریب کار است. شهرت به عدم صداقت سبب می شود که سود حاصل از فریب در تعامل های مکرر ارزش خود را از دست بدهد. دلایل عمد? نگارنده برای کارایی این سازوکار درمورد زبان از این قرار است: شکاکیت معطوف به فرد کم هزینه بودن زبان را به خوبی تبیین می کند؛ شکاکیت معطوف به فرد در اغلب موقعیت های زبانی کارایی دارد. علاوه بر این، انسان هم? شروط سه گان? این سازوکار را برآورده می سازد: انسان به خوبی قادر به بازشناسی افراد، به خاطر سپردن آنها و اعمال شان، و تغییر و اصلاح رفتار بر اساس تجربه است. گذشته از این ها، زبان خود انتقال اطلاعات اجتماعی را ممکن می سازد و در نتیجه شکاکیت در مورد افراد را می توان از دیگران نیز فرا گرفت. سرانجام، انسان برخوردار از ابزارهای شناختی ای، همچون حافظ? رخدادیِ متکامل و هوشیاری معرفتی، است که شکاکیت معطوف به فرد را سهولت می بخشند. نگارنده در آخر پیشنهاد می کند که علاوه بر اعتمادپذیری سوی? معنایی خ زبان، اعتمادپذیری سوی? نمایشی آن نیز به طور مجزّ بررسی شود. "صداقت نمایشی" ناظر بر این است که آیا پاره گفتارها درمورد کیفیات فرد صادق اند یا خیر. اصل مانع و نمایه، به ویژه درمورد کیفیات ذهنی، مناسب ترین سازوکارها می نمایند. برای نمونه، زبان می تواند به عنوان نمایه ای جعل ناپذیر از هوش عمل کند.