نام پژوهشگر: علی اکبر تیموری فریدنی

بررسی جایگاه نبی و فیلسوف در حکمت عملی از نگاه فارابی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  علی اکبر تیموری فریدنی   علی اله بداشتی

حکمت عملی بدون شک مهمترین دغدغ? فلسف? فارابی است. نتیج? واحدی که از کتب متعدد فارابی دربار? حکمت عملی بدست می آید، تأکید بر نقش أنبیاء و فیلسوفان در این عرصه است. فیلسوف و نبی با ورود به این عرصه و دست اندازی به ابعاد و زوایای حکمت عملی، در استکمال و غنای آن می کوشند. پرسشی که در این رساله ( با استفاده از روش کتابخانه ای – توصیفی ) به دنبال پاسخ آن هستیم این است که: فیلسوف و نبی چه جایگاهی در حکمت عملی داشته و چگونه در جنبه های مختلف آن نقش آفرینی می کنند؟ از منظر فارابی حکمت عملی زمانی منجر به سعادت می شود که در هر دو جنب? بیان و إجراء آن با موفقیت عمل کنیم. اهمیت این دو جنبه از حکمت عملی، و نقش کلیدی که در سعادت افراد جامعه دارند طلب می کند که کامل ترین افراد اجتماع به این دو بپردازند. به همین دلیل لازم است نبی و فیلسوف که در عالی ترین مرتب? انسانی قرار دارند، این امور را به عهده گرفته و با استعانت از وحی در آنها نقش آفرینی کنند. در این میان، «نبیِ فیلسوف» و «فیلسوفِ نبی» به عنوان رئیس اول یا رئیس تابع مماثل، به ریاست مدینه انتخاب شده، با وضع دین و نوامیس به بیان حکمت عملی برای توده ها پرداخته و با به دست گرفتن رهبری اجتماع، حکمت عملی را إجراء و آن را در جامعه گسترش می دهند. در مرتب? بعد و زمانی که دو رئیس اول وجود نداشته باشند، «حاکمان فیلسوف» به عنوان رئیس مدینه انتخاب می-شوند و با اندکی تفاوت نسبت به دو رئیس قبلی، در بیان و إجراء حکمت عملی می کوشند.