نام پژوهشگر: عدنان تنها
نوری البطاط عمار ابورغیف
این نوشتار به دفاع از شخصیت محدّث مشهور شیعه، شیخ یوسف بَحرانی می پردازد و ضمن معرّفی تفکرات اصولی وی اتّهام اخباریگری به ایشان را مردود اعلام کرده و بر اساس سیره علمی او توجّه خاصّ محدّث بحرانی به مباحث اصولی و اجتهادی را ثابت می کند. پژوهش حاضردر پنج فصل سامان یافته است. نویسنده در فصل اوّل به بررسی گوشه هایی از زندگانی و حیات علمی شیخ یوسف بحرانی همچون: تولّد، نشو و نمای در بحرین، خروج از آن دیار برای تحصیل علوم دینی، هجرت علمی به ایران و عراق، آثار علمی، استادان و شاگردان ایشان می پردازد. در فصل دوم تاریخچه علم اصول فقه، جایگاه شیخ یوسف بحرانی در این علم و مراحل تکوین فکر اصولی و اجتهادی وی تبیین گردیده است. نویسنده در فصل سوم ضمن بیان خلاصه ای از افکار اصولی شیخ یوسف بحرانی به بررسی دیدگاه های وی در باره مباحث الفاظ، تخصیص، مدلول امر و نهی، دلالت امر بر وجوب و نهی بر حرمت، حجیت دلیل عقلی، توقیفی بودن احکام شرعی، مدارک احکام، مانند کتاب، سنت، اجماع، دلیل عقل و... می پردازد در فصل چهارم نیز برخی دیدگاه های کلّی شیخ یوسف بحرانی در باره اجتهاد در احکام، ظواهر کتاب و سنت، اجماع، دلیل عقلی، حجیت خبر واحد، دلالت امر و نهی، احتیاط، برائت، استصحاب و تعادل و تراجیح تشریح گردیده است. فصل پنجم به مقایسه افکار محدّث بحرانی با برخی از معاصرین وی در مباحثی همچون: حجیت دلیل عقلی، اجماع، ظواهر قرآن، حجیت خبر واحد، برائت و... اختصاص دارد و نویسنده ضمن تبیین افکار ایشان و معاصرانش از دو مسلک اخباریگری و اصولی نتیجه می گیرد: محدّث بحرانی یک مجتهد، اصولی، عقل گرا ومحدّث است، که تا اندازه ای مشئ اخباری نیز دارد.
عبدصبر الشریفی عبدالجبار الرفاعی
در نوشتار حاضر، ابعاد مختلف وحدت اسلامی و آثار و برکات آن برای جامعه مسلمین و ضررهای اختلاف و تفرقه بین مسلمانان بحث و بررسی شده است. نویسنده با توجه به آموزه های اسلامی، ضمن تحلیل اصول کلی وحدت بین جوامع مسلمان؛ اهمیت وحدت اسلامی و سفارش مکرر بزرگان دین را در این زمینه منعکس نموده و راهکارهای وحدت و موانع پیش روی آن را تبیین و در سه فصل، مباحث اساسی وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی را مطرح کرده است: نویسنده در فصل اول، اصول کلی وحدت مسلمانان، مانند وحدت در اعتقادات (توحید، نبوت، کتاب واحد)، وحدت در اصول اخلاقی، وحدت سیاسی و اجتماعی و شناسایی دشمن مشترک و تقویت روح اخوت و برادری در صفوف مسلمین و تقویت روابط اقتصادی و اجتماعی بین کشورهای مسلمان را بررسی کرده است. فصل دوم، به بحث درباره اختلاف مسلمانان، منشأ اختلاف آنان، انواع اختلاف و علاج آن و نیز به گفت و گو در اصول مشترک و توافق در زمینه آن را از جمله راه های کاهش اختلاف بین مسلمانان اختصاص یافته است. نویسنده در ادامه این فصل، به نقش تخریبی اختلاف در میان مسلمانان و جامعه اسلامی اشاره کرده و ظهور فرقه های انحرافی، مانند بابیت، بهائیت، قادیانیه، وهابیت، صهیونیسم و مانویست را حاصل اختلاف و عدم اتحاد مسلمانان عنوان نموده است. در فصل سوم، افزون بر ضرورت تقریب بین مذاهب اسلامی و راهکارهای آن؛ نقش اجتهاد و تقلید را در ایجاد تقریب بین مذاهب اسلامی و نقش تقریب مذاهب در حل مشکلات سیاسی، عقیدتی، اجتماعی، قومیت گرایی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، امنیتی و سایر مشکلات جوامع مسلمان تبیین نموده و آن را خنثی کننده تهاجم فرهنگی غرب که علیه کشورهای مسلمان طراحی شده؛ دانسته است. تمرکز بر امور مشترک، مانند کتاب واحد، قبله واحد و تقویت اخوت و مساوات بین امت های اسلامی را تأکید کرده و پرهیز از تعصب گرایی دینی، قومیت گرایی، تعصبات مذهبی را از جمله عوامل تقویت تقریب بین مذاهب اسلامی عنوان کرده است.