نام پژوهشگر: فرمان قزماز
فرمان قزماز حسن معلمی
در دنیای امروز در عصری زندگی می کنیم که می توان گفت عصر تقابل فرهنگها عصر علم و دانش است. زیرا انسانها در صدد آن هستند که از قدرت علم استفاده کرده و موقعیت خود را بنابر علم و دانششان معین کنند امروزه علم و دانش در همه عرصه ها ثمره خود را داده است بجز در مسایل کمالات انسانی هنوز هم انسانها به این نکته توجه کافی ندارند. فکر می کنم علت این بی توجهی دو امر باشد یکی مربوط به شخص افراد باز می گردد و آن اینکه انسان مرضهای روحی را همانند امراض و جراحتهای بدنش حس نمی کند. درک این مطلب کاملا عقلانی است و این مشکل حل شدنی نیست مگر با تعلیمات دینی. و دیگری مربوط می شود به اجتماعات بشری که بشر در طول زمان چوب برخی از ادیان منحرف را خوردند و در نهایت تصمیم گرفتند که دین را از زندگی واقعیشان بیرون کنند. تا حدی ترسیدند که حتی اگر به آنها گفته شود که دینی دیگری وجوددارد که همه نیازهای شمارا تامین می کند دیگر باورشان نمی شود. ما در این نوشتار درصدد آنیم تا ثابت کنیم که در میان ادیان دینی آسمانی وجود دارد که با برنامه ریزیهای دقیق هم توان آنرا دارد که روح و روان بشر را معالجه کند و هم اجتماع را تظیم کند. و تنها بدین طریق است که انسان به سوی کمالات راه می یابد. و این دین جز آیین مقدس اسلام نیست که همه جانبه و همگانی و همیشگی است بدین منظور مطالب را در پنج بخش کلی گنجاندیم. بخش اول: کلیاتی است که شامل گفتارهای پیشنیاز و تبیین و توضیح مفاهیم و اصطلاحات می باشد. بخش دوم: شامل مبانی دین است که در ابعاد اعتقادات احکام و اخلاق بحث و بررسی شده است. بخش سوم: در زمینه قلمرو دین است که از نظر بعد دنیوی و بعد اخروی اخذ شده و قسمت اول در ارتباط با افراد بشر در ارتباط با اجتماع بشری و در ارتباط با برخی از علوم انسانی بحث و بررسی شده است. قسمت دوم کلی بحث شده است. بخش چهارم: اقوال دانشمندان جهان و علمای اسلام و ادله عقلی و نقلی بررسی شده است. بخش پنجم: بحث خاتمیت ماهیت بعثت علل جاودانگی ارکان خاتمیت و پیامدهای ضروری خاتمیت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. و در خاتمه مسئله جهانی شدن بحث و بررسی شده است. نحوه بحث ما معمولا تطبیقی بوده است. زیرا مسایلی را که معمولا بعد اجتماعیشان سنگینی می کند مانند اتصاد ایدئولوژی حقوق و سیاسی در اینگونه بحثها نظر سکولاریزم و اسلام را و تفاوتهای این دو مکتب را بطور تطبیقی بحث و بررسی کردیم. به علاوه اگر در میان صاحب نظران مسلمان نیز نظریاتی متفاوتی وجو داشته باشد آنها نیز بطور تطبیقی بررسی شده است. به هر حال همه بحثهای اعتقادی و اجتماعی سعی شده است که در حد ممکن تطبیقی بحث شود و خلعی در آن نماند. زیرا در خلل بحثها دیدیم که اگر بحثها تطبیقی انجام نگیرد آنچه میخواهیم بدان حقیقت برسیم حاصل نمی شود و حرف ما از ادعا تجاوز نمی کند. ولی بحمدالله با بحث همه جانبه ای و تطبیقی ثابت کردیم که آیین مقدس اسلام تنها آیینی است که جوابگوی همه جانبه نیازهای بشر است در هر زمان مکان و در هر فرهنگی قابل تطبیق است.