نام پژوهشگر: جمال اسدزاده فیروزآبادی
جمال اسدزاده فیروزآبادی منصور خوشخویی
در این پایان نامه، آرمانشهر افلاطون از کتاب جمهوری او، و آرمانشهر ایران اسلامی، از قانون اساسی ایران و آثار امام خمینی و استاد مطهری، استنتاج شده است؛ برای شروع ابتدا هر یک از سه مولفه ی رهبری، مردم سالاری و آموزه های تربیتی از نگاه این دو آرمانشهر مورد توصیف، تبیین و سپس مورد مقایسه قرار گرفتند نتیجه این که در موضوع نخست، رهبری در آرمانشهر افلاطون بدست فیلسوف شاهان یا حاکمان حکیم است. او معتقد است رهبران و شاهان باید صمیمانه معتقد به عقل و حکمت شوند. رهبری در ایران اسلامی به دست فقیه عادل بوده که به نیابت از امام زمان (عج) عهده دار حکومت است؛ و این رهبری منشاء الهی دارد در حالی که در آرمانشهر افلاطون تنها به توانمندی علمی و فلسفی حاکمان توجه شده است. در رابطه با موضوع دوم دیدیم که افلاطون اصولاً به مردم سالاری اعتقاد چندانی ندارد و آن را دور از حقیقت می داند و مانند جامه ی رنگینی که برخی زنان و کودکان را شیفته ی خود می کند، واهی می شمرد؛ اما در آرمانشهر ایران اسلامی رأی مردم مورد توجه قرار دارد و اعتقاد بر این است که، رهبری نظام، تنها زمانی می تواند در رساندن جامعه به سعادت موفق شود که از مقبولیت و حمایت مردمی برخوردار باشد و سرانجام در موضوع آموزه های تربیتی دیدیم در برخی موارد مثل عدالت یا برخی صفات بارز اخلاقی مانند درستکاری، دیدگاه آرمانشهر ایران اسلامی، با دیدگاه آرمانشهر افلاطون نزدیک به هم است اما در مواردی مثل دیدگاه اشتراکی بودن زن، در جامعه، و همچنین بی توجهی به نقش خانواده در تربیت کودکان موضع آرمانشهر ایران اسلامی با آرمانشهر افلاطون کاملاً از یکدیگر جداست.