نام پژوهشگر: محمد سبطین حسینی
محمد سبطین حسینی محمد حسن زمانی
با توجه به آیه تطهیر و روایات رسول اسلام (ع) چون توسلوا بمجتنا الی الله تعالی .... و نحن اهل البیت مفاتیح الرحمه و موضع الرساله و ... مراد از اهل بیت در اصطلاح ذات نورانی پیامبر اکرم (ع) ، علی مرتضی، فاطمه زهرا و یازده فرزند معصوم وی خواهد بود. استشراق در اصطلاح علم عالم شرق است و دارای دو معنای خاص و عام در معنی عام بر فرد غربی اطلاق می شود که مشغول بررسی زبان، عادات، تمدن و ادیان شرق است. در معنی خاص به بررسی های اطلاق می شود که متعلق به زبان، تاریخ و عقاید شرق اسلامی است. مراد از مشتشرق کسی است که علوم ، فنون، عادات و ادیان تاریخ و هر آنچه که مربوط به شرق است را بررسی می کند. نسبت به مجموع اهل بیت (ع) نظرات خاورشناسان خیلی کم دیده می شود و در دیدگاه مثبت آنان آمده است که : قرآن مقام خاندان پیامبر را همچون جایگاه پیامبران، سلف، برتر از مقام هر مومنی قرار داده و آنان را از هر پلیدی پاک گردانیده است. در دیدگاه منفی آنان نسبت به اهل بیت ع آمده است که عبارت اهل بیت ع در اسلام ابتدا به خاندان خلفاء اطلاق می شد. شیعیان طرفداران علی ع آنگاه اندیشه اهل بیت ع پیامبرع و ال محمد ع را برای اثبات حق موروثی مرد این خانواده و فرزندانش برای خلافت تبلیغ می کردند... مکتب شیعه نزد عده ای موب جاودانی دین خدا، شیعه بهترین خلق خدا و برخی نیز اعتقادات ناصوابی چون الوهیت ائمه، عدم اعتقاد به خاتمیت رسول اسلام و .... دیده می شود. در مورد نبوت حضرت ع آمده است که: آوای که محمد در این وحی شنید، چنین بود: ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیل هستم. و برخی حتی خدشه در اسم حضرت نبوت او را منکر شدند. شرق شناسی می نوسید: واژه محمد نام خاص پیامبر اسلام ع نبوده است و او این نام را تحت تاثیر خواندن انجیل و پیوند با مسیحیان بر خود نهاده است. در دید مثبت یکی از خاورشناسان در مورد امام علی آمده است: تمام فضایل را داشت از جمله با انرژی بودن، قدرت تصمیم گیری و آینده نگری. او سلحشوری دلاور، مشاوری دانا، دشمنی کریم و دوست حقیقی بود.... راجع به فدک زهرا می گویند: که او نتوانست آشکارا علیه موضع جانشین پدر خود اعتراض کند. در مورد امام حسن مجتبی ع آورده است که: حسن از جمله سجایای پدر خود پرهیزگاری، رافت را ارث برده بود. در دیدگاه منفی خاورشناسان نسبت به امام مجتبی آمده است: اوقاتش را در باغها می گذراند و اندیشه داشت از اینکه بخت خویش را در میدان جنگ آزمایش نماید. خاورشناسی در مورد محبت رسول خدا ع نسبت به سیدالشهدا ع می نویسد: معروف است که پیامبر ع او را بسیار دوست می داشت. همچنین آورده اند که حسین یک انقلابی قهرمان بود که جانش را در راه مبارزه فدا کرد و نه فقط بخاطر یک ژست سمبولیک بلکه بخاطر یک هدف واقعی اجتماعی وظیفه امروز مسلمانان این است که مبارزه او را ادامه دهند یک جامعه بی طبقه بسازند و تمام اشکال سرمایه داری، ظلم و جور و قدرت طلبی را نابود کنند. عبادت امام سجاد با این نحو در نوشته خاورشناسی آمده است: علی بن الحسین ع به جهت و سرنوشت دینی عمیقش در بادها مانده است. او را امام سجاد نیز خواندند چون زمانی دراز بر سرسجاده به عبادت می نشست. او سجده های طولانی داشت .... مسجدی در خانه خود داشت. .. در وصف علمی امام باقر می نویسد: او با احاطه تمام در باب موضوعها متعدد گفتگو می کرد. از جمله در باب جوهر و طبیعت روح انسان و اوصاف علمای ربانی و ذات و صفات الهی ... در مقام علمی امام صادق آورده اند: که فقیهان سنی نیز دانش او را در قوانین اسلامی و الهیات قبول داشتند و محترمش می شمردند می گفتند که وی صاحب اطلاعات وسیعی در زمینه نجوم و کیمیا و علوم غیبیه است و در زهد و تقدس بی نظیر و فوق العاده است .... در دیدگاه منفی نسبت به امام صادق آورده اند که وی ظاهرا نتوانست یا نخواست همه مسایل را که این گرایش بوجود آورده یا مفاهیم ارزنده ای که از آن تراویده بود نهی و قدغن کند. در مورد مظلومیت و شهادت امام موسی بن جعفر آمده است: به منظور اینکه فرزندان علی دقیقا تحت نظر باشند خلیفه عباسی امام هفتم را به بغداد دعوت نمود بعد از هفت سال زندان بالاخره قطرات زهر به زندگی او نیز خاتمه داد. در مورد ولایت عهدی امام رضا ع آورده است که : خلیفه مامون به این تفکر افتاد تا از طریق ایجاد همبستگی میان این دو خاندان در اسلام وحدت و همفکری بیشتری فراهم آورد به این جهت دخترش را با امام رضا ع داد و پیشاپیش او را به ولایتعهدی خود انتخاب نمود. در مورد امام عصر ع می نویسد: پیامبر پیشگوی فرموده بود که اشراف جهان را به فساد خواهند کشید بنابراین یکی از افراد خاندان من برای بازگردانیدن عدالت به زمین فرستاده خواهد شد. در یکی از دیدگاههای منفی نسبت به امام عصر آورده اند که: شک می توان داشت که محمد در این خصوص بدین وضوح بیاناتی داشته باشد محمد ع پسر نداشت و هیچ دلیلی در دست نیست که در شریعت خود اصل وراثت را که عرب بواسطه هرج و مرج مطلوب نمی دانست قبول کرده باشد.