نام پژوهشگر: اکبر کارگر
فاطمه امانیبنی اکبر کارگر
چکیده بررسی تأثیر تلفیقی جدایه pseudomonas fluorescens cha0 و تعدادی از گیاهان بازدارنده بر فعالیت نماتد ریشهگرهی، meloidogyne incognita و گیاه گوجهفرنگی آلوده به آن در شرایط گلخانه به کوشش فاطمه امانی بنی تأثیر عصاره آبی حاصل از پودر خشک شاخسارهی چهار گیاه بازدارنده، کرچک (ricinus communis)، بارهنگ (plantago major)، منداب (eruca sativa) و گلجعفری (tagetes patula)، بر مرگ و میر لارو سن دو و میزان تفریخ تخم نماتد ریشهگرهی meloidogyne incognita و نیز بر رشد جدایهpseudomonas fluorescens cha0 در شرایط آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عصاره بارهنگ، کرچک، منداب و گلجعفری به ترتیب باعث 7/38، 31، 42، 42 درصد افزایش مرگ و میر لارو سن دو و 8/43، 5/37، 60، 39 درصد کاهش تفریخ تخم شدند اما هیچ کدام مانع رشد باکتری روی محیط کشت na+عصاره نشدند. همچنین تأثیر کود سبز این چهار گیاه در تلفیق با باکتری، بر فعالیّت m. incognita و شاخصهای رشدی گوجهفرنگی رقم ارلیاربانا آلوده به آن، در دو آزمون خاک سترون و غیرسترون مزرعه در شرایط گلخانه و در گلدانهای 5/3 کیلوگرمی مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که کودهای سبز منداب، کرچک و گلجعفری به ترتیب باعث بیشترین افزایش و کود سبز بارهنگ باعث کاهش معنیدار شاخصهای رشدی گوجهفرنگی نسبت به شاهد در هر دو آزمون گردید. باکتری و کودهای سبز بارهنگ، منداب، کرچک و گلجعفری به ترتیب باعث 9/87، 9/89، 8/89، 1/84، 2/69 درصد کاهش فاکتور تولیدمثل نماتد ریشهگرهی m. incognita در خاک سترون و 4/77، 7/96، 87، 75، 1/71 درصد کاهش در خاک غیرسترون شدند. در هر دو آزمون اضافه شدن باکتری به تیمارهای حاوی کود سبز نتوانست باعث بهبود بیشتر شاخصهای رشدی گوجهفرنگی شود اما باعث کاهش بیشتر شاخصهای نماتد نسبت به استفادهی جداگانه از باکتری یا کود سبز شد. بیشترین افزایش شاخصهای رشدی گیاه و کاهش شاخصهای نماتد مربوط به کود سبز منداب بود. در آزمونی دیگر اثر کود سبز منداب در تلفیق با باکتری در شرایط گلخانه و در گلدانهای 12 کیلوگرمی حاوی مخلوط خاک و ماسه 2:1 سترون مورد آزمایش قرار گرفت. نتیجه این آزمون با نتایج دو آزمون گلخانهای قبلی مطابقت داشت. کلمات کلیدی: بارهنگ، کرچک، منداب، گلجعفری، کود سبز، نماتد ریشهگرهی، eruca sativa، m. incognita ، p. fluorescens cha0،plantago major ،ricinus communis ، tagetes patula
لیلا کاشی akbar karegar
به منظور بررسی مرفولوژیکی و مولکولی جمعیّتهای گونههای جنس helicotylenchus steiner, 1945 در ایران، طی سالهای 1387-1389 از نقاط مختلف ایران حدود 500 نمونه خاک و ریشه جمعآوری گردید. پس از بررسی مشخصات ریختشناسی و ریختسنجی نماتدها، با استفاده از کلیدهای شناسایی و در اکثر موارد با مراجعه مستقیم به شرحهای اصلی، جمعیتهای مورد مطالعه تعیین گونه گردید. در این مطالعه 26 گونه شامل h. abunaamai siddiqi, 1972، h. arachisi mulk & jairajpuri, 1965، h. californicus sher, 1966، h. canadensis waseem 1966، h. cf. craigi knobloch & laughlin, 1975، h. crenacauda sher, 1966، h. digitiformis ivanova, 1967، h. digonicus perry in perry, darling & thorne, 1959،h. dihystera (cobb, 1893) sher, 1961 ، h. egyptiensis tarjan, 1964، h. erhytrinae (zimmermann, 1904) golden, 1956، h. exallus sher, 1966، h. falcatus eroshenko & vu thanh, 1981، h. indicus siddiqi, 1963، h. insignis khan & basir, 1964، h. microcephalus sher, 1966، h. minzi sher, 1966، h. multicinctus (cobb, 1893) golden, 1956،h. platyurus perry in perry, darling & thorne, 1959، h. persiaensis sp. n.، h. cf. truncatus roman, 1965، h. pseudodigonicus szczygiel, 1970، h. pseudorobustus (steiner, 1914) golden, 1956، h. scoticus boag & jairajpuri, 1985، h. tunisiensis siddiqi, 1964، h. vulgaris yuen, 1964 شناسایی شدند که هفت گونه آنها (پررنگ) برای نخستین بار از ایران گزارش میگردد. علاوه بر آن کلید شناسایی 34 گونه موجود helicotylenchus در ایران نیز ارائه گردیده است. گونه h. persiaensis sp. n. با داشتن دم کوتاه (به طول 4/8-0/11 میکرومتر، c= 2/54-0/79 و c= 6/0-2/1)، با انتهای معمولاً صاف یا حداکثر با 2-3 حلقه درشت و گاهی دارای زائده بسیار کوچک شکمی، پشتی یا جانبی، سر مخروطی شکل با ابتدای صاف و دارای 4-5 حلقه مشخص، استایلت کوتاه به طول 1/22-9/25 میکرومتر با گرههای دارای حاشیه جلویی صاف، طول بدن نسبتاً کوتاه و عدم نماتد نر متمایز میگردد. بر اساس مشخصات ریختشناختی انتهای دم، گونههای شناسایی شده در دو گروه دم دارای زائده انتهایی و دم بدون زائده قرار داده شده و محاسبه ضریب تغییرات صفات مختلف ریختسنجی در گونههای مختلف این جنس نشان داد که شاخص v، طول استایلت و شاخص m دارای کمترین تنوع درون یک گونه است (معمولاً cv<5). همچنین طول بدن، فاصله ابتدای بدن تا روزنه دفعی-ترشحی و شاخصهای a، b، b دارای تنوع بیشتر (معمولاً 10>cv>5)، dgo و o در برخی گونهها صفات پایداری محسوب شده و c، c و طول دم ویژگیهای با تغییرات زیاد محسوب میشوند (cv>10). به دلیل تعداد زیاد گونههای این جنس، دامنهدار بودن صفات ریختسنجی و همپوشانی این صفات در گونههای نزدیک حتی از ویژگیهای با تنوع کم از قبیل طول استایلت و v نمیتوان برای متمایز کردن گونههای نزدیک از یکدیگر استفاده کرد. با وجود تنوع زیاد ریختشناختی در مشخصات سر، دم و موقعیت فاسمیدها نسبت به روزنه دفعی، راهی دیگری جز استفاده از آنها در کنار سایر صفات ریختشناختی و ریختسنجی برای شناسایی گونههای این جنس وجود ندارد. همچنین به منظور تایید شناسایی ریختشناختی گونههای helicotylenchus، دی-ان-ای ژن بخش کوچک ریبوزوم (ssu-rdna) 54 جمعیت شامل 52 جمعیت از helicotylenchus و دو جمعیت از rotylenchus (به عنوان outgroup) انتخاب شدند. از مجموع جمعیتهای helicotylenchus، 36 جمعیت مربوط به 11 گونه از ایران، 11 جمعیت از سه گونه از هلند و پنج جمعیت از پنج گونه مختلف از بانکژن مورد بررسی قرار گرفتند. تطابق نسبتاً خوبی بین دو روش شناسایی مرفولوژیکی و مولکولی مشاهده گردید، به نحوی که دو گروه اصلی در درخت فیلوژنتیکی که به روشهای مختلف مبتنی بر فاصله و احتمال ترسیم شدند، تشخیص داده شد که منطبق با دو گروه اصلی حاصل از شناسایی مرولوژیکی (دم دارای زائده انتهایی و دم بدون زائده) بودند. علاوه بر آن در اکثر موارد جدایههای یک گونه که از جمعیتهای مختلف با فواصل جغرافیایی و میزبانهای متفاوت انتخاب شده بودند در کنار هم و در یک گروه قرار گرفتند. هرچند در برخی موارد نیز جمعیتهای مختلف یک گونه در یک گروه قرار نگرفتند. جهت تعیین سطح جمعیت خسارتزای گونه رایج h. digitiformis روی دو رقم پیشتاز و شیراز گندم، آزمونی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تکرار و چهار تیمار در شرایط میکروپلات و روی هر یک از گیاهان ذرت (هیبرید 704) و پنبه (رقم دلتاپاین 16) دو آزمون جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، با شش تکرار و سه تیمار، در شرایط گلخانه و میکروپلات و انجام شد. از بین چهار سطح جمعیتی (5/1، 75/0، 50/0 و صفر نماتد در گرم خاک) در آزمون تعیین سطح خسارتزای h. digitiformis بر روی دو رقم گندم، تنها تیمار دارای 5/1 نماتد در گرم خاک، در رقم پیشتاز روی اکثر شاخصهای رشدی گیاه موثر بوده و کاهش معنیداری نسبت به شاهد ایجاد نمود. در آزمون مربوط به تعیین سطوح جمعیتی h. digitiformis بر روی هیبرید 704 ذرت (جمعیت مزرعهای، نصف جمعیت مزرعهای و شاهد به ترتیب با 33/4، 16/2 و صفر نماتد در گرم خاک) در شرایط گلخانه تنها تیمار جمعیت مزرعهای منجر به کاهش بیشتر شاخصهای رشدی گیاه نسبت به شاهد گردید. در حالیکه در شرایط میکروپلات هر دو تیمار دارای نماتد، کاهش معنیداری در بیشتر شاخصهای رشدی گیاه نسبت به شاهد ایجاد کردند. با وجود تکثیر نماتد بر روی رقم دلتاپاین 16 پنبه، در تیمارهای دارای نماتد (جمعیت مزرعهای و نصف جمعیت مزرعهای به ترتیب با 33/4، 16/2 و صفر نماتد در گرم خاک)، هیچیک از تیمارهای مورد آزمایش در شرایط گلخانه و میکروپلات کاهش معنیداری روی شاخصهای رشدی گیاه نسبت به شاهد نشان ندادند، بدین معنی که رقم مذکور در شرایط آزمونهای انجام شده، نسبت به سطوح جمعیتی نماتد متحمل بوده است.