نام پژوهشگر: حسین رییس السادات
مهرانه دانش فر حسین رییس السادات
چکیده: پس از مرگ ابوسعید ایلخان در سال 736هـ.ق چون از وی فرزند ذکوری به جای نماند، دسته ای از حکومت های محلی به خاطر کسب قدرت با یکدیگر در مبارزه بودند. در واقع فروپاشی قدرت مرکزی ایلخانان، کشور را به قطعات سیاسی مختلفی تقسیم کرد. از جمله در خراسان خاندان های محلی مختلفی سر برآوردند که اغلب آن ها نسب خود را به یکی از خاندان های ایرانی یا مغولی می رساندند. خاندان های حاکم بر خراسان و مناطق تحت سیطره آن ها عبارت بودند از: آل کُرت در قسمت خراسان شرقی، به مرکزیت هرات، سربداران در خراسان غربی و گاه تا استرآباد به مرکزیت سبزوار، جانی قربانی ها در خراسان مرکزی و شمالی به مرکزیت طوس و نیشابور و طغاتیموریان در مازندران و استرآباد و شمال غربی خراسان به مرکزیت گرگان. در حدود پنجاه سال فرمانروایی این حکومت ها در شرق ایران درگیری های زیادی میان این حکومت ها وجود داشت که این درگیری ها باعث ایجاد ویرانی ها و ناامنی در شرق ایران شد. هدف اصلی این پژوهش بررسی اوضاع سیاسی- نظامی خراسان و مناسبات قدرت میان این حکومت ها از سقوط ایلخانان تا ورود تیمور در حدود 780هـ ق از ماوراءالنهر به خراسان و زمینه ای که آن ها برای چنین حمله ای فراهم کردند می باشد. اگر بخواهیم دور نمایی از اوضاع اجتماعی خراسان در این دوران ارائه دهیم عبارت است از ویرانی و غارت شهرها و آبادی ها، دست به دست شدن مناطق مسکونی، عدم ثبات سیاسی و وجود جنگ-های متعدد داخلی که خود موجب انحطاط اجتماعی و اقتصادی گردید، رواج انحطاط فکری و اخلاقی به رشد روحیه گوشه گیری و انزوا طلبی در میان مردم، به رکود فعالیت های اجتماعی و اقتصادی به دلیل بی توجهی مردم به کشاورزی، بی رونق شدن تجارت و خالی شدن رباط ها و کاروانسراها انجامید. راهزنی و ناامنی راه های مواصلاتی و بالاخره مجموعه عوامل مختلف موجب گردید غم و اندوه سهمگین بسیار شکننده ای بر قلب های مردم حاکم گردد و در نهایت دردمندی به انتطار منجی قدرتمندی بنشینند. بالاخره عامل اصلی زوال و فروپاشی این جنبش ها ریشه در روح پر آشوب آن زمان داشت زیرا ملوک الطوایف، برای کسب قدرت به جان هم افتاده بودند و هر یک در صحنه سیاسی مداخله می کردند و ضمناً باعث تضعیف یکدیگر می شدند. این وضع زمینه ساز ورود یکی از قهارترین حاکمان تاریخ به نام تیمور لنگ شد که همه این سلسله ها محلی را با زور و حیله سربدار کرد و بساط آن ها را برچید.