نام پژوهشگر: سیمین اسفندیاری
لعلا سلگی سیمین اسفندیاری
پژوهش حاضر به منظور ارائه و تطبیق دیدگاه شیخ الرئیس، ابوعلی سینا و صدرالمتألهین شیرازی در باب مراتب عقل انسان و ارتباط آن با عقل فعال تدوین یافته است. با توجه به اهمیت مسأله عقل انسان و نقش عقل فعال، به عنوان موجودی خارج از نفس انسانی در به فعلیت رساندن مراتب عقل انسان و استکمال قوه عاقله از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا، این پژوهش در نظر دارد که به ارائه و تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف اسلامی در باب مراتب عقل انسان و ارتباط آن با عقل فعال بپردازد. برای این منظور بعد از بیان معنی لغوی و اصطلاحی عقل، ضمن ارائه آراء ابن سینا و ملاصدرا به تطبیق دیدگاه آن دو فیلسوف درباره نفس شناسی، عقل انسان و مراتب آن، عقل فعال و ارتباط مراتب عقل انسان با آن پرداخته شده است. مباحث مطرح شده در این رساله روشن می سازد که از دیدگاه هر دو فیلسوف عقل نظری دارای چهار مرتبه عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد می باشد و نفس انسانی تنها به یاری عقل فعال می تواند مراتب عقل را پشت سر بگذارد و از مرتبه قوه به فعلیت برسد. در ساحت معرفت شناختی سینوی و صدرایی فرایند معرفت با فرض وجود این موجود عقلانی و ماورائی تکمیل می گردد؛ امّا در ارتباط با تبیین رابطه نفس با عقل فعال، از منظر ابن سینا نفس در مرتبه عقل بالمستفاد با عقل فعال اتصال می یابد، ولی از دیدگاه ملاصدرا نفس در مرتبه عقل بالمستفاد با عقل فعال اتحاد می یابد. واژگان کلیدی: ابن سینا، انسان، مراتب عقل، عقل فعال، ملاصدرا
صباح توکلی سیمین اسفندیاری
در این پژوهش که با عنوان «ضرورت دین از دیدگاه فلاسفه نوصدرایی» می باشد، این مسئله مطرح است که انسان چه نیازی به دین دارد و نقش دین در زندگی انسان چگونه است؟ آیا حضور دین در زندگی انسان ضروری است یا خیر؟ هر چند در این مسئله، دیدگاه ها و رویکردهای گوناگونی وجود دارد، ولی در این پژوهش، این بحث را از دیدگاه نظریه پردازان معاصر در حوزه ی دین شناسی، خصوصاً علامه طباطبایی، استاد مطهری و آیت الله جوادی آملی بررسی و تحلیل نموده ایم. در ابتدا به تبیین موضوع و اهمیت پژوهش در این مسئله پرداخته ایم؛ سپس، معناشناسی دین، دلایل ضرورت دین، پاسخهای ارائه گردیده به شبهات ناظر بر ضرورت دین و در نهایت اهداف و فواید دین از دیدگاه هر یک از فلاسفه نوصدرایی را بیان نموده ایم. علامه طباطبایی انسان را خواستار سعادت، کمال و خیر می داند، زندگی اجتماعی را یک ضرورت و وجود قانون آن را گزیرناپذیر می خواند. وی معتقد است قانونی می تواند تأمین کننده ی عدالت و سعادت باشد که با نظام تکوین هماهنگی حاصل کند، این امر زندگی اخروی را نیز شامل می شود. ایشان موفقیت دین با چنین جامعیتی را از طریق بحث عقلی و نیز آزمون تاریخی قابل ارزیابی می دانند. استاد مطهری بر این باورند که دستگاه های شناسایی بشر توانایی شناسایی و پاسخ کامل به مهم ترین و سرنوشت سازترین پرسش های بشر را ندارند و تنها دین چنین توانایی را دارد و در این کار خود رقیب ندارد. بنابراین انسان برای حل حیاتی ترین مشکلات خود، باید متواضعانه خود را در اختیار دین قرار دهد. آیت الله جوادی آملی هدایت انسان را در تحصیل سعادت، ضروری می دانند و معتقدند که هدایت نوع انسان بدون وحی و بدون رهبر وحی شناس و عامل به آن میسّر نیست و می فرمایند: عقل انسان برای تأمین ضرورت هدایت وی مستقل نبوده و در بسیاری از مسایل نارسا است. در هدایت انسان عقل چون چراغ و وحی مانند راه راست است که با نور عقل ضرورت وحی و راه آن شناخته می شود.
زهرا هاشمی سیمین اسفندیاری
پژوهش حاضر به منظور ارائه و تطبیق دیدگاه آیت الله جوادی آملی و توماس اکویناس در باب رابطه ی عقل و ایمان تدوین یافته است. با توجه به اهمیت مسأله ی عقل و ایمان و ارتباط و پیوند این دو، به عنوان ابزاری برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی از دیدگاه استاد جوادی آملی و اکویناس، این پژوهش در نظر دارد که به ارائه و تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف اسلامی و مسیحی در باب رابطه عقل و ایمان بپردازد. برای این منظور بعد از بیان معنی لغوی و اصطلاحی عقل و ایمان و نگاهی به تاریخچه بحث عقل و ایمان در اسلام و مسیحیت، ضمن ارائه ی آراء و نظرات جوادی آملی و اکویناس به تطبیق دیدگاه آن دو فیلسوف درباره ی ایمان و اقسام آن، متعلّق ایمان، عقل و محدودیت آن و رابطه ی عقل و ایمان پرداخته شده است. مباحث مطرح شده در این رساله روشن می سازد که از دیدگاه هر دو فیلسوف بین عقل و ایمان سازگاری و هماهنگی وجود دارد. هر دو متفکر ضمن ارزش گذاری بر عقل، به محدودیت آن اذعان دارند و معتقدند که عقل انسان بدون یاری و کمک وحی نمی تواند انسان را به حقیقت و سعادت نهایی برساند. رابطه ی عقل و ایمان در اندیشه اکویناس با تفکیک قلمرو عقل و ایمان از یکدیگر تبیین می شود و عقل و ایمان را دو راه مستقل برای درک حقیقت می داند؛ اما آیت الله جوادی قائل به رابطه ی دو طرفه بین عقل و دین است و معتقد است که عقل در کنار نقل و همتای آن است و می تواند از منابع معرفتی و اثباتی دین باشد.
احترام کریمی سیمین اسفندیاری
ایمان و ماهیت آن یکی از موضوعات مهم فلسفه¬ی دین است. پژوهش حاضر به منظور ارائه و تطبیق دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی و سورن¬آبیه¬کی¬یرکگور در باب مسئله بحث¬برانگیز ماهیت ایمان است. با توجه به اینکه شناخت و آگاهی از مفهوم ماهیت ایمان در میان نحله¬های متعدد جایگاه بسیار مهمی دارد، این پژوهش در نظر دارد که با ارائه و تطبیق دیدگاه این دو متفکر اسلامی و مسیحی در باب این مسئله¬ی مهم بپردازد. برای این منظور سعی شده است که پس از بیان دیدگاه ملاصدرا و کی¬یرکگور در باب تعریف و توجیه ماهیت ایمان دینی،¬ به تطبیق دیدگاه این دو اندیشمند در باب ماهیت ایمان دینی، ذو مراتب بودن ایمان، ایمان و تعقل و متعلقات ایمان بپردازد. صدرالمتألهین ایمان را از سنخ علم می¬داند و معتقد است حقیقت ایمان دینی گونه و مرتبه خاصی از علم است که انسان به واسطه آن نسبت به امور غیبی و ماورائی دارای آگاهی برهانی یا شهودی می شود. از این¬رو وی در توجیه ماهیت ایمان محوریت را به معرفت و تصدیق می¬دهد و ایمان منهای تعقل را فاقد اعتبار می¬داند به اعتقاد او کامل-ترین و والاترین نوع ایمان ایمانی است که از طریق کشف و شهود و توسط سیر و سلوک حاصل می¬شود. این در حالیست که دیدگاههای کی¬یرکگور درست در مقابل دیدگاههای ملاصدرا قرار دارد. او ایمان را جست زدن و خطر کردن معرفی می¬کند و کمال آن را نقطه¬ی سیر باطن می¬داند. وی ساحت عقل و ایمان را جدا می¬انگارد و عقل را در رسیدن به معرفت و حقیقت ناتوان می¬داند. لذا در این اثر بر آن شدیم تا با روش توصیفی، تحلیلی به بیان مقایسه نظرات ملاصدرا و سورن کی¬یرکگور در رابطه با ماهیت ایمان بپردازیم و سعی نمودیم تا در این اثر، علی رغم بضاعت ناچیز علمی خود با استمداد از الطاف حق تعالی و با مطالعه اکثر نوشته¬های این بزرگواران در باب ایمان به بحث ظریف و دقیقی در این رابطه بپردازیم.