نام پژوهشگر: افسون نودهی
زهرا محمدی افسون نودهی
مقدمه و هدف: شواهد اخیر نشان می دهند که نقاط ماشه ای نهفته با وجود اینکه برای ایجاد درد به اندازه کافی حساس نشده اند ، در عملکرد نرمال عضله تداخل ایجاد می کنند و نیز نشان داده شده که در حضور نقطه ماشه ای نهفته در تراپزیوس فوقانی که از رایج ترین محل های نقاط ماشه ای است، نحوه رفتار عضلات بازو حین بالا بردن دست تغییر می کند. هدف این تحقیق بررسی الگوی فعالیت عضلات کمربند شانه ای در افراد مبتلا به نقطه ماشه ای فعال عضله تراپزیوس فوقانی در مقایسه با افراد سالم حین بالا بردن دست در صفحه کتف (اسکپشن) بود. مواد و روش ها: در یک مطالعه مقایسه ای موردی- شاهدی، 17 زن مبتلا به نقطه ماشه ای فعال عضله تراپزیوس فوقانی با میانگین سنی 76/26 سال و 17 زن سالم با میانگین سنی 18/26 سال شرکت داشتند. با استفاده از دستگاه الکترومیوگرافی سطحی میزان فعالیت و زمان شروع فعالیت عضلات تراپزیوس فوقانی ، تراپزیوس تحتانی ، اینفرااسپیناتوس و دلتویید میانی حین حرکت اسکاپشن ثبت گردید و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: زمان وارد عمل شدن عضلات تراپزیوس فوقانی(04/0=p)، اینفرااسپیناتوس(01/0=p) ودلتویید میانی(02/0= p) نسبت به شروع حرکت در گروه بیمار نسبت به گروه سالم به صورت معناداری با تأخیر همراه بود و تنها در عضله تراپزیوس تحتانی تفاوت معنی دار آماری مشاهده نشد. در مقایسه حداکثر آمپلی تود نرمال سازی شده فعالیت این عضلات ،اختلاف معنی دار آماری بین دو گروه وجود نداشت(05/0<p). مقایسه میزان حداکثر آمپلی تود در افراد مبتلا به نقطه ماشه ای نسبت به افراد سالم حین حداکثر انقباض ارادی ایزومتریک اسکپشن 90 درجه، تنها در عضله تراپزیوس فوقانی اختلاف معنی دار آماری به صورت کاهش میزان فعالیت در گروه بیمار را نشان داد(01/0=p). نتیجه گیری: در حضور نقطه ماشه ای ،الگوی فعالیت عضلات، تغییر می کند، بطوریکه نقاط ماشه ای با تغییر زمانبندی ، منجر به الگوی غیر طبیعی حرکت کمربند شانه ای می گردد . این یافته ها می تواند در پیشگیری و درمان اختلالات شانه مورد استفاده قرارگیرد.
صغری آهی افسون نودهی
هدف : هدف این مطالعه بررسی اثر افزودن ویبریشن عمومی بدن بر میزان انتقال قدرت به اندام تمرین داده-نشده در مقایسه با تمرینات انتقال متقابل مرسوم بود. روش اجرا: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی می باشد. 13زن و مرد سالمند با میانگین سنی 7/3 ± 31/66 سال در این مطالعه شرکت کردند. افراد به طور تصادفی در دو گروه تمرینات مقاومتی بعلاوه ویبریشن و تمرینات مقاومتی به تنهایی قرارگرفتند. تمرینات شامل انجام سمی اسکوات بر روی اندام غالب به مدت چهار هفته (3بار در هفته) بود. در دو گروه تمرینات به طور یکسان انجام می شد؛ با این تفاوت که گروه ویبریشن حین قرارگرفتن در وضعیت سمی اسکوات ویبریشن با فرکانس 26 و 30 هرتز دریافت می کردند. قدرت ایزومتریک اکستانسورهای زانو در دو زاویه 30و 45 درجه فلکشن زانو با داینامومتر ایزوکینتیک در دو اندام تمرین داده شده و تمرین داده نشده ثبت شد. یافته ها: دو گروه افزایش معناداری در قدرت ایزومتریک عضلات در اندام تمرین داده شده و نیز اندام تمرین-داده نشده داشته اند. در گروه ویبریشن به ترتیب در دو زاویه 30 و 45 درجه در اندام تمرین داده شده 41/ 20 %و 48/39% و در اندام تمرین داده نشده 32/27%و 13/47% افزایش قدرت مشاهده شد. در گروه کنترل نیز به ترتیب در دو زاویه 30 و 45 درجه در اندام تمرین داده شده 97/22%و 32/40% و در اندام تمرین داده نشده 25/19%و 97/36% افزایش قدرت داشتیم. تفاوت بین دو گروه از نظر میزان تغییرات قدرت معنادار نبود. نتیجه گیری: ویبریشن عمومی بدن نتوانست باعث انتقال قدرت بیشتری به اندام تمرین داده نشده در گروه ویبریشن نسبت به گروه کنترل گردد.