نام پژوهشگر: احمد جالینوس
صدیقه محسن بیگی طغرالجردی احمد جالینوس
ترکیه و عراق از جمله کشورهای مهم منطقه خاورمیانه هستند که طی سال های اخیر شاهد تحولات گسترده ای در روابط این دو کشور در منطقه بوده ایم . حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 منشا تغییرات گسترده ای در نظام سیاسی- اقتصادی عراق گردید. این تغییر و تحولات منحصر به محیط داخلی عراق نبوده و پیامدهای منطقه ای بسیاری برای سایر کشورهای همسایه به همراه داشته است. ترکیه کشوری است که به صورت گسترده ای تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته است. چرا که طی سالهای پس از 2003 تلاش کرده است روابط خود را در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... با عراق توسعه دهد. حجم گسترده روابط این سوال را به ذهن متبادر می کند که آیا این دو کشور می توانند به سمت همگرایی پیش روند؟ همگرایی بی شک همراه با فرصت ها چالش های بسیاری برای هر دو کشور می باشد. مسائلی همچون مسئله آب، انرژی، اقتصاد، مسائل منطقه ای و ... از جمله موضوعاتی است که می تواند نقش موثری در توسعه روابط و در مرحله بالاتر همگرایی و یا بالعکس کمرنگ شدن روابط داشته باشد. هدف این پایان نامه بررسی این مسئله است که آیا با گسترش روابط بین بغداد- استانبول امکان همگرایی بین دو کشور وجود دارد یا نه؟ فرض بر این است که به دلیل وجود مسائل مشترک فی ما بین پتانسیل همگرایی وجود دارد اما با توجه به تئوری کانتوری و اشپیگل که در این رساله از آن استفاده شده است حرکت به سمت همگرایی نیازمند شرایط و ملزومات خاص خود در سطوح مختلف و در حوزههای موضوعی مختلف در کشورهای مربوطه می باشد. و این به سیاست ها و برنامه ریزی طرفین بستگی دارد که با تدوین سیاست های مناسب دامنه روابط را به سمت همگرایی پیش ببرند و یا بالعکس سبب واگرایی در روابط شوند. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی می باشد. پس از تشریح و تحلیل اصول سیاست خارجی دو کشور طی مدت ذکر شده (پس از سقوط صدام) چهار متغیری که بر اساس تئوری کانتوری و اشپیگل لازمه همگرایی است را در دو کشور تشریح کرده و به تحلیل این مسئله پرداخته می شود که آیا طرفین بر اساس این متغیرها می توانند وارد همگرایی شوند، در پایان نیز فرصت ها و چالش های موجود در روابط دو کشور مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرد.