نام پژوهشگر: نفیسی شادی

بررسی تطبیقی داستان حضرت یوسف (علیه السلام) در تفاسیر تبیان و کبیر
پایان نامه سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  رقیه کشاورز   نفیسی شادی

اگر چه برخی از تفاسیر قدیمی، مهجور مانده است و تفاسیر جدیدی با رویکردهای مختلف بر سر کار آمده اند، اما بسیاری از این تفاسیر بر پای? تفاسیر قدیمی شکل گرفته است. تفاسیر قدیم از این جهت که می تواند سیر تحول و تکامل تفاسیر را نشان دهد دارای ارزش است. از برجسته ترین تفاسیر قدیمی، تفسیر شیخ طوسی و فخر رازی است. یکی از مهم ترین مباحثی که در تفاسیر از گذشته تا کنون به آن پرداخته شده است مبحث داستان ها است، از مهم ترین داستان ها، قص? حضرت یوسف (ع) است. در گذشته مبحث داستان به صورت مستقل مطرح نبوده است اما مفسران قدیمی به صورت بسیار مفصل ذیل تفسیر آیات آن را به بحث و بررسی گذاشته اند. مبحث داستان ها در دور? معاصر نمودی جدید به خود گرفته است، و به لحاظ ادبی هنری و عناصر داستانی بسیاری مطرح شده است، سور? یوسف نمونه ای مطلوب برای بررسی عناصر داستانی است. مروری بر مهم ترین عناصر داستان از جمله شخصیت، زمان، مکان، در تفسیر تبیان و تفسیر کبیر با توجه به داستان حضرت یوسف نشان می دهد که هر چند شیخ طوسی و فخر رازی، چنین عناوینی را به کار نبرده اند، اما شیوه های مختلف این مفسران در تبیین عناصر داستانی می تواند حاوی این نکته باشد که این مفسران نیز در تبیین این عناصر همت فراوان نشان داده اند. رویکرد فخر رازی و شیخ طوسی در تحلیل این عناصر یک دست نیست؛ به حسب ظاهر فخر رازی بیشتر به بررسی عناصر داستانی توجه دارد. شیخ طوسی سیاق و گفتگوهای رد و بدل شده میان افراد داستان را، در فهم خصوصیات ظاهری از جمله سن افراد موثر می داند، بلکه از نظر فخر رازی گفتگو و تقدم و تأخر گفتگو، راه را در تحلیل شخصیت و افکار و احساس و واکنش افراد در برابر حوادث فراهم می کند. همچنان که در بررسی عنصر مکان و زمان، نیز به اهداف قرآن از ذکر زمان و مکان بسیار توجه دارد، این رویکردهای فخر رازی با آن چه نزد معاصران دربار? عناصر داستانی مرسوم است کاملاً منطبق است. اما شیخ طوسی بسیاری از این مباحث را حول بحث های لغوی پرورانده است. اما یادداشت هایی اتفاقی که در مورد اهداف قرآن از ذکر زمان و مکان در آن مندرج است نیز روش کار شیخ طوسی را جالب توجه نشان می دهد. با این همه، روشی که شیخ طوسی و فخر رازی نیز در تحلیل داستان در تفاسیر خود به کار گرفته اند با توجه به ظاهر و باطن آیه است، که این تلاش آن ها در چند روش عقلی، استنادات قرآنی و روایی خلاصه می شود. مباحث عقلی این دو تفسیر بسیار گسترده است، که خود به چند روش ادبی، توجه به گفتگوها و توجه به رابط? علی و معلولی قابل تقسیم است. در قسمت روایات بیش از همه بحث اسرائیلیات است. در تفسیر تبیان بسیاری از اسرائیلیات وجود ندارد و مواردی هم که وجود دارد مفسر در برابر اسرائیلیات سکوت اختیار کرده است. به طور قطع، این سکوت را نمی توان حمل بر پذیرفتن او در برابر اسرائیلیات کرد، در صورتی که در تفسیر فخر رازی اسرائیلیات به وفور یافت می شود. که فخر رازی برخی از این اسرائیلیات را مقبول می داند. شیخ طوسی و فخر رازی هر دو به نقد روایات اسرائیلی نیز پرداخته اند. در نقادی داستان های اسرائیلی، شیخ طوسی و فخر رازی بیش از همه به عصمت انبیاء و سیاق و ظاهر آیات توجه دارند. هر چند، در کنار این موارد شیخ طوسی توجه به روایات ائمه معصومین را نیز در نقد اسرائیلیات فراموش نمی کند. اهداف قصه نیز از مهم ترین مباحثی است که مفسران در تحلیل قصه به آن توجه داشته اند، و به نقش هدایتی قصه نیز در زندگی بشر توجه نشان داده اند، اهداف قصه با شرایط زمان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) پیوندی ناگسستنی دارد. بعضاً مفسران از جمله شیخ طوسی به ویژه فخر رازی نیز به این رابطه توجه داشته اند. فضای نزول، سبب نزول می تواند ما را به این اهداف قصه رهنمون سازد. بیان قدرت خداوند، عبرت گیری، تسلی خاطر پیامبر، اثبات حقایق دینی و ... با تأسّی از شرایط نزول می توان جزء مهم ترین اهداف قصه به شمار آورد. بسیاری از این اهداف در داستان حضرت یوسف به عنوان بهترین قصه وجود دارد. واژگان کلیدی: داستان های قرآن، داستان حضرت یوسف، عناصر داستانی، اهداف قصه، روش شیخ طوسی، روش فخر رازی.