هدف پژوهش حاضر مقایسه ی تأثیر تدریس با رویکرد نقشه ی مفهومی با روش تدریس مرسوم و رایج بر پیشرفت تحصیلی، ماندگاری مطالب و کاهش کج فهمی درس علوم دانش آموزان پایه ی پنجم ناحیه 1 زاهدان می باشد. روش انجام این پژوهش نیمه تجربی است. برای اجرای پژوهش چهار کلاس انتخاب شد، دو کلاس به عنوان گروه گواه(یک کلاس پسر و یک کلاس دختر) و دو کلاس به عنوان گروه آزمایش(یک کلاس پسر و یک کلاس دختر) و یک پیش آزمون جهت یکسان کردن گروه های آزمایش و گواه به عمل آمد. تدریس در طول20جلسه در دو کلاس گروه آزمایش، با رویکرد نقشه ی مفهومی و در دو کلاس گروه گواه، با روش مرسوم و رایج اجرا شد. در نهایت نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی، آزمون های ماندگاری مطالب و آزمون سنجش کج فهمی هر دو گروه با هم مقایسه و داده ها با آزمون تحلیل واریانس عاملی و تحلیل واریانس مخلوط درون- بین گروهی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که تدریس با رویکرد نقشه ی مفهومی بر افزایش پیشرفت تحصیلی و ماندگاری مطالب و هم چنین کاهش کج فهمی دانش آموزان موثرتر از روش مرسوم و رایج است. به علاوه نتایج حاکی از آن است که بین گروه دختر و پسر از نظر پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد و تأثیر رویکرد نقشه ی مفهومی بر پیشرفت تحصیلی دختران بیش تر از پسران بود، ولی در میزان ماندگاری مطالب و کاهش کج فهمی، بین گروه دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد.

چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین هوش سازمانی با نقش های مدیران(ارتباطی، تصمیم گیری، اطلاعاتی) مدارس ابتدایی شهرستان جیرفت می باشد. روش انجام این پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی مدیران و معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی شهرستان جیرفت در سال تحصیلی92-1391 تشکیل می دهند. حجم نمونه برای مدیران به صورت سرشماری 100 نفر می باشد و برای هر مدیر 3 معلم زیر مجموعه آن به منظور ارزیابی نقش های مدیران به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. با استفاده از دو پرسشنامه هوش سازمانی و نقش های مدیران سنجیده شد. جهت تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد که بر این اساس ضریب پایایی پرسشنامه هوش سازمانی 92/0 و برای پرسشنامه نقش های مدیران 70/0 بدست آمد. داده های بدست آمده با استفاده از شاخص های آماری نظیر میانگین، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که: بین هوش سازمانی و نقش های مدیران(اطلاعاتی، ارتباطی و تصیم گیری) رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد. همچنین در گام اول اتحاد و توافق و در گام دوم سرنوشت مشترک بیشترین پیش بینی را از نقش های مدیران داشته است، چشم انداز استراتژیک تنها متغیری است که وارد الگوی پیش بینی شده است و توانسته است نقش اطلاعاتی مدیران را پیش بینی کند، روحیه تنها متغیری است که وارد الگوی پیش بینی شده است و توانسته است نقش ارتباطی مدیران را بیشتر پیش بینی کند، اتحاد و توافق تنها متغیری است که وارد الگوی پیش بینی شده است و توانسته است به تنهایی بیشترین تغییرات نقش تصمیم گیری مدیران را پیش بینی کند.

هدف پژوهش حاضر بررسی ادراک مدیران و دبیران در مورد فرآیند و شیوه های نظارت بر دبیران دوره متوسطه شهر فسا بوده است . روش انجام این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش 518 نفر از دبیران و مدیران مدارس دوره متوسطه شهرستان فسا بودند که ازاین تعداد 203 دبیر و 70 مدیر بر اساس جدول مورگان از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته سبک های نظارت مدیران مدارس سنجیده شد و.ضریب پایایی پرسشنامه 94/. بدست آمد. داده های بدست آمده با استفاده از شاخص های آماری نظیر میانگین، ، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه و t تک متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند . نتایج بدست آمده از پژوهش عبارتند از: 1- از دیدگاه مدیران و دبیران,هر سه نوع شیوه نظارت بر امور مدرسه اعمال می شود اما میزان استفاده از این شیوه ها یکسان نیست.در واقع بیشترین نوع نظارت بر امور مدرسه از نوع نظارت حرفه ای است و نظارت بوروکراسی در حد زیاد و نظارت آموزشی در حد متوسط استفاده میشود و بین ادراک مدیران و دبیران از شیوه های نظارت بوروکراسی و حرفه ای تفاوت معناداری مشاهده نشد. در زمینه نظارت آموزشی مدیران نسبت به دبیران به نظارت آموزشی بیشتر تاکید می کنند و این تفاوت در سطح 95 درصد معناداری می باشد. 2- بررسی ها نشان می دهد که هم مدیران و هم دبیران از روند نظارت بر امور مدرسه ارزیابی مثبتی داشته اند. و تفاوت معناداری در ادراک دبیران و مدیران از روند ارزیابی نظارت بر امور مدرسه مشاهده نشد. 3- یافته ها نشان می دهند که نظارت بر امور مدرسه بر توسعه حرفه ای کارکنان تا حدی یا در سطح متوسط موثر بوده است و بین ادراک دبیران و مدیران در رابطه با نقش نظارت در توسعه حرفه ای کارکنان تفاوتی مشاهده نشد 4- نتایج حاصل از بررسی سوالهای مربوط به متغیرهای جمعیت شناختی مدیران و دبیران نیز نشان دادکه : الف- بین دیدگاه مدیران و دبیران از شیوه های نظارت(بوروکراسی,حرفه ای,آموزشی) با توجه به جنسیت ، سن و سطح تحصیلات مدیران و دبیران تفاوت معناداری مشاهده نشد و همچنین بین شیوه نظارت حرفه ای و آموزشی و سابقه فعالیت آموزشی مدیران و دبیران تفاوت معناداری وجود ندارد ولی بین دیدگاه مدیران و دبیران از شیوه نظارت بوروکراسی و سابقه فعالیت آموزشی مدیران و دبیران تفاوت معناداری مشاهده شد. ب- بین ادراک مدیران و دبیران از ارزیابی از روند نظارت بر امور مدرسه با توجه به جنسیت ، سن و سطح تحصیلات و سابقه فعالیت آموزشی مدیران ودبیران تفاوت معناداری مشاهده نشد. ج- بین ادراک معلمان و مدیران از نقش نظارت بر توسعه حرفه ای کارکنان با توجه به جنسیت ، سن و سطح تحصیلات و سابقه فعالیت آموزشی مدیران و معلمان تفاوت معناداری مشاهده نشد.