نام پژوهشگر: اصغر عسکری خانگاه
نرگس خوب کردار فریبا میراسکندری
پژوهش انجام شده تحت عنوان بررسی مردم شناختی فرهنگ تغذیه و تحول و تطور آن در طی سه دهه اخیر (90-60) در شهر چهاردانگه می باشد. فرهنگ تغذیه به عنوان عنصر مرکزی در مطالعات انسانشناسی متاثر از عوامل فرهنگی،زیستی ،اعتقادی ،اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژی و ...میباشد.در تحقیق سعی شده است به مطالعه فرهنگ تغذیه و کارکردهای زیستی آن و تغییرات و تحولات رخ داده در امر تغذیه در منطقه چهاردانگه بپردازد. دادهها و اطلاعات لازم با روش اسنادی، مشاهده مشارکتی، مصاحبه ها، فیش برداری و عکسبرداری جمع آوری شده است. چارچوب نظری پژوهش، رویکرد ساختار گرایی لوی اشتروس و کارکردگرایی مالینوفسکی است. نتیجه و حاصل تحقیق آن است که : در منطقه چهار دانگه بین غذا و سلامتی رابطه نزدیک مشاهده شد ؛ ولی در دو جنبه حالت عمومی پیدا نمکند یکی در خانواده هایی که سطح تحصیلات پایین است ، فقر فرهنگی با فقر افتصادی توآم گشته و مسئله ناامنی تغذیه بخشی از خانواده ها را ایجاد کرده است ؛ دیگری در خانواده هایی که وضعیت اقتصادی در حد متوسط و خوب است اما چون به غذاهای فست فود و حاضری گرایش یافته اند و تنقلات و خوراکی های سنتی (گندم و شاهدانه ، سرکه و شیره و ...) که نیازهای اساسی بدن را تامین میکنند را فراموش کرده اند ، باوجود صرف هزینه اما مواد ضروری و مغذی لازم بدن خود را تأمین نمی نمایند . کلید واژگان تغذیه ، مواد مغذی ،انسان شناسی تغذیه ، کارکردگرایی؛ چهاردانگه