نام پژوهشگر: محمّدحسن کریمی
محمد میر بابک شمشیری
امروزه همه ی ما در کنار دیگر نقش های اجتماعی، به عنوان شهروند یک اجتماع شناخته می شویم؛ دامنه ی این نقش آن قدر گسترده شده است که سایر نقش های اجتماعی نیز از آن تأثیر پذیرفته اند. این که آیا با وجود پیچیده شدن و تغییر ارتباط های اجتماعی، هنوز هم رویکردهای پیشین در تعلیم و تربیت شهروندی مانند رویکرد قانون مدارانه یِ صرف در برخی از جوامع ماشینی و توده وار، می توانند پاسخ گو باشند، به ضرورت پرداختن به این بحث افزوده است. در ارتباط با تربیت شهروندی، دیدگاه ها، مولّفه ها و رویکردهای مختلفی مطرح می شوند؛ که متأثّر از اندیشه های گوناگون است. هدف اصلیِ پژوهش حاضر بررسی آموزه های عرفان اسلامی و استنتاج دلالت های آن برای تربیت شهروندی است. در راستای این هدف، با استفاده از طرح تحقیق کیفی، رویکرد توصیفی- تفسیری و روش تحلیل محتوای جهت دار (قیاسی) در کنار باز بودن راه استقراء، چهار مولّفه ی اصلی و موجود (وحدت، عشق و محبّت، معرفت و اخلاق) در سه منبع اصلیِ عرفان اسلامی یعنی مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه ی عزّالدّین محمود کاشانی، کشف المحجوب علی بن عثمان هجویری و مرصادالعباد نجم الدّین رازی در ارتباط با اجتماع و شهروندی بررسی و با نگاهی رویکردگرایانه و بررسی مولّفه ها و رویکردهای تربیت شهروندی، به استنتاج دلالت های آن برای این حوزه پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که عرفان اسلامی می تواند با تکیه بر خودآگاهی و ایجاد فضایی محبّت آمیز و اخلاق مدارانه، به عنوان رویکردی بومی (تربیت شهروندیِ مبتنی بر عرفان اسلامی)، در اجتماع و شهروندی نیز وحدت آفرین و موثّر باشد و نقاط ضعف سایر رویکردها را بپوشاند.