نام پژوهشگر: فرانک جهانگرد
زهره نادری نیا فرامرز خجسته
چکیده ادبیات فمینیستی در طول تاریخ کوتاه اما پر نشیب و فراز خود از منزل گاه ها و گذرگاه های مختلفی عبور کرده است. در ایران نیز به دلیل ساختار فکری و فرهنگی خاصی که بر اخلاق اجتماعی حاکم است، سیر حضور مسائل مربوط به دنیای زنان، در داستان زنان نیز تغییرات و تحوّلات خاصی را پشت سر گذرانده است. اگر با دیدی تاریخی به مسأله ی حضور زن در ادبیات معاصر نگاه کنیم، می بینیم که نطفه ی این نوع نگاه به زن از دوره ی مشروطه در جهان داستان بسته شد و نویسندگان آن دوره برای نخستین بار در آثار خود از مسائل مربوط به زنان و دغدغه های آن ها سخن گفتند. در آن دوره، از یک سو نویسندگانی که خود از دل دنیای مذکر برخاسته بودند درباره ی حقوق اجتماعی زن، داد سخن دادند و از دیگر سو نویسندگانی که خود زن بودند در ارتباط با روح و روحیه ی زن و نقشی که می تواند در جامعه ایفا کند، مطلب نوشتند. پس از مشروطه نیز، هم در عرصه ی داستان و هم شعر، نویسندگان سعی نمودند به تدریج نگاه تازه ای را نسبت به مسأله ی زن در آثار خود داشته باشند. دانشور را با رمان سووشون باید آغازگر این راه پر پیچ و خم دانست و داستان نویسانی چون پیرزاد، توانگر، ناتاشا امیری و ... را نیز ادامه دهندگان این راه قلمداد کرد. در داستان هر کدام از نویسندگان مذکور، پرده از بخشی از هویت زنانه برداشته شد، به گونه ای که زن محوری به عنوان یکی از موضوعات جدی داستان معاصر به مقوله ای قابل بحث و بررسی تبدیل گردید. هم چنین متأثر از فضایی که در داستان مدرن به وجود آمده بود، داستان نویسان مرد نیز سعی کردند در آثار خود حضور دیگر گونه ی زن را رقم بزنند. در یکی دو دهه ی اخیر نیز داستان نویسان جوان سعی کردند از فضای به وجود آمده نهایت استفاده را بکنند و تصویر تازه ای از زن ارائه دهند. تلاش این تحقیق بر آن است تا به بررسی زوایای پنهان کیفیت و کمیت حضور زن در داستان معاصر – به ویژه رمان های سیمین دانشور و زویا پیرزاد - بپردازد. امید که این تلاش، بهانه و انگیزه ای برای دیگر منتقدین معاصر باشد جهت پرداختن بیش از پیش به این مقوله ی مهم ادبی.
اصغر زنگی آبادی فرانک جهانگرد
تکرار در ادب فارسی؛ علوم بلاغی، شعر و سخن ادبی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است و در شمار آرایه های بدیعی قرار دارد که در سطح کوچک ترین واحد کلام یعنی واج، تا بزرگترین واحد که جمله است، به صورت کاربرد بیش از یک بار هر یک از این عناصر اعمال شده است. مولوی صرف نظر از اشعار سرچشمه گرفته از حالت ناخودآگاه، در اشعار خودآگاه به تأثیر ظاهر کلام توجّه داشته و برای هرچه بیشتر موثّر افتادن کلام، از عناصر بلاغی سود جسته که یکی از این عناصر تکرار است. درکنار توجّه به تکرار در ساختار زبان و لفظ (تکرار لفظی یا آوایی) که شامل انواع تکرارِ واج، هجا، واژه، عبارت، جمله و وزن می شود، به عرصه ی حضور آنها در قالب صنایع و آرایه های پرتکراری چون هم حروفی، هم صدایی، ردالعجز علی الصدر، التزام، انواع جناس، سجع و... توجّه شده است. با توجّه به بررسی های انجام گرفته بر روی رابطه وزن و تکرار، مشخّص شد که اوزان دوری به نوعی از تکرار برخوردار می باشند و بسامد تکرار آنها در محدوده مورد بررسی (1/36% ) است. در حوزه ی تکرار معنوی (تکرار فکر و اندیشه)، به موارد با بسامد بالای آن چون؛ آرمان گرایی با طرح انسانی آرمانی و ویژگی های آن، انواع جدال و ستیزه، خواب و رویا، غنیمت شمردن وقت، راز و لزوم رازداری و... پرداخته شده است.
سکینه شاعری فرانک جهانگرد
ابوالحسن علی بن احمد خرقانی (352-425 ه.ق.)، از صوفیان قرن چهارم و پنجم هجری است. وی فردی امّی و نانویسا بوده، که در بیان سخنان خود متأثر از زبان محاوره و گویش منطقه ی خود (قومس) بوده است. به گفته ی خود تمام تعلیماتش را از خداوند می گرفته است. از نظر فکری می توان او را دنباله رو افکار عارفان بزرگ منطقه اش به ویژه، ابوالعباس قصاب (م. نیمه ی دوم قرن چهارم.) و بایزید بسطامی (م. 261 ه.ق.) دانست. این پژوهش که با توجه به سخنان خرقانی زبان و اندیشه ی وی را بررسی و تحلیل می کند، در چهار فصل انجام شده است؛ در ابتدا شرح احوالی از خرقانی، اوضاع سیاسی- مذهبی زمان وی، هم چنین کلیاتی درباره ی ویژگی های زبانی و فکری او آورده شده است و در فصل های بعد دیدگاه های عرفانی او با محوریت دو اصل زبان و فکر به عنوان اساس مباحث و موضوعاتی چون خداشناسی، رابطه ی انسان با خدا، شطحیات و کرامات عرفا، جوان مردان در نگرش عرفانی، دنیا، مرگ و جهان پس از آن، شفاعت و...، موضوع بندی و بررسی شده است، سپس نگرش خرقانی به اجتماع اطراف به ویژه، طبیعت، گل ها و گیاهان، رنگ ها، شغل، خانواده و مردم آمده است. ویژگی های آوایی، واژگانی و نحوی کلام وی نیز در سطح زبانی تحلیل گردیده است. در بُعد زبان و سه سطح موسیقایی، واژگانی و نحوی، پیروی از زبان محاوره، آرایه ی سجع و موازنه، تکرار، به ویژه، تکرار حروف، هم چنین استفاده از واژه های کهنه و مهجور، کاربرد برخی واژه ها و ترکیبات عربی، پیشوندهایی که بعدها به پیشوندهای مرده ی زبان تبدیل می شوند و نیز استفاده از حذف، تقدیم و تأخیر نقش های مختلف دستوری و کاربرد حروف در معانی مختلف، از ویژگی های بارز سخنان خرقانی به شمار می رود. در بُعد فکری، خرقانی عقل را در شناخت حق نارسا و عشق حقیقی را بر آن پیروز می داند. او به مرگ ارادی (فناء فی الله) معتقد است و از نظر او نفس سرکش را با مبارزه ی همیشگی می توان مهار کرد. وی هم چنین در سخن خود به بیان شطحیاتی می پردازد که عوام از درک آن ناتوانند. از جلوه های طبیعی نظیر آتش و آب و باد و حتی رنگ ها و پرندگان در سخن خرقانی می توان برداشت های عرفانی و رمز گونه کرد. وی جوان مردان را انسان های کامل معرفی می کند و خود به اصول آنان بسیار پایبند است.
سارا مطوری مصطفی صدیقی
هر اثر نمایشی، هستی و بنیان خویش را بر پایه ی عناصری می نهد که شدت و ضعف هر یک از این عناصر– صرف نظر از تأثیر در مانایی و ماندگاری- اثر را در آمد و شدی هنری، میان داستان و نمایش شناور می سازند. این عناصر شامل شخصیّت، زمان و مکان، گفت وگو، طرح و... می شود. نیما یوشیج، در پی گذار از مولفه های سنت در شعر گذشته، عناصر نمایشی- داستانی را برای گسترش و وسعت بخشیدن به دامنه ی توصیفی شعر و جولان اندیشه ی شاعر به ساحت شعر وارد کرد. وی در تداوم همین راه" افسانه"را که نمودار نگرش نوینی در عرصه ی ادبیات بود، سرود. این پژوهش پس از بازخوانی نظریه های نیما درباره ی چیستی و چگونگی حضور عناصر نمایشی-داستانی در شعر به جستجوی عملی این عناصر در شعر می پردازد. در همین راستا، در مباحث مقدماتی زمینه ی پیدایش شعر نو، نمایش گونگی، ویژگی شاخص افسانه، گفت وگو و شخصیّت پردازی از نگاه نیما، برخی وجوه تمایز کاربرد عناصر نمایشی درشعرکلاسیک و شعر نو مطرح می شود. آن گاه پس از بیان تاریخچه ادبیات نمایشی، نمایش های سنتی در ایران و انواع آن(تعزیه، خیمه شب بازی، تخت حوضی، نقالی و...)، ادبیات نمایشی نوین در ایران و معرفی چهره های شاخص آن، نمایش نامه های منظوم و معرفی نمونه های برجسته آن و عناصر نمایشی- داستانی(موضوع، شخصیّت، انواع شخصیّت و شخصیّت پردازی، گفت وگو و انواع آن طرح، تعلیق، گره-افکنی،کشمکش، زمان و مکان، زاویه ی دید) ارائه می گردد. در فصل سوم تئوری های نیما در زمینه ی موضوع(سیاسی، اجتماعی، عاشقانه و انواع آن، سمبولیسم و انواع آن، واقع گرایی) طرح، گفت وگو، شخصیّت و شخصیّت پردازی، زمان و مکان(صحنه)، توصیف(عینیّت وذهنیّت، روایت، حقیقت مانندی در روایت، نقّالی، حرکت شعر از نظم به نثر)، دکلاماسیون آمده است. آن گاه همه ی موارد یادشده به صورت عملی در شعر نیما جستجو بررسی و تبیین می شود. بر اساس آمار به دست آمده از اشعار نیما میزان به کارگیری عناصر نمایشی در شعر نیما، به طور تقریبی از این قرار است: موضوع 97% ، طرح 68% ، شخصیّت 5/46% ، گفت وگو 50% زمان 57% ، مکان 57% ، روایت 91% ، دکلاماسیون 55% . بر همین اساس می توان گفت همه ی اشعار نیما از تئوری های او پیروی نمی کنند.
یعقوب بابایی هریس جواد دهقانیان
چکیده ادبیّات دوره مشروطه، پیوند دهنده ادبیّات کلاسیک و نوی ایران است. در این دوره، مفاهیم و اندیشه هایی نو وارد ادبیّات ایران شد که در دوره های قبل یا وجود نداشت و یا در معناهایی متفاوت و کلیشه ای بیان می شد. آذربایجان و مردم آن، هم در به وجود آمدن انقلاب مشروطه و هم در تحوّلات ادبی آن دوره نقش بسزایی داشتند. ادیبان آذربایجان به دلایلی از جمله: موقعیّت خاصّ جغرافیایی، قرار گرفتن در مسیر برخورد تمدّن های عثمانی، قفقاز و اروپا با ایران، دارا بودن زبان و فرهنگ مشترک با مردمان آن سوی مرزها و... از اثرگذارترین افراد در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، ادبی و... ایران به شمار می آیند. در این پایان نامه به بررسی نقش مردم آذربایجان در تحوّلات ادبی دوره مشروطه پرداخته می شود، که در پنج فصل به قرار زیر تنظیم و تهیّه شده است: فصل اوّل به بیان کلّیّاتی در مورد خصوصیّات ادبی دوره مشروطه، معرّفی مختصر نواندیشان آذربایجان در آن دوره، ضرورت و اهداف تحقیق و مروری بر تحقیقات انجام شده در مورد ادبیّات دوره مشروطه اختصاص یافته است. در فصل دوّم به بررسی پیش زمینه های تحوّلات ادبی و رواج اندیشه های ادبی نو در ایران و آذربایجان پرداخته شده است. در فصل سوّم پس از بررسی عوامل موثّر در اندیشه های ادبی نو در آذربایجان -پس از به وقوع پیوستن انقلاب مشروطه- از قبیل موقعیّت خاصّ جغرافیایی، زبان و مطبوعات منتشره در آذربایجان، تحوّلات ادبی آن دوره مورد تحقیق قرار گرفته است. در فصل چهارم چند تن از نو اندیشان ادبی آذربایجان (میرزا تقی خان رفعت، میرزا جعفر خامنه ای و بانو شمس کسمایی) معرّفی شده اند. فصل پنجم مختصّ جمع بندی و نتیجه گیری می باشد. کلید واژه ها: نو اندیشی، آذربایجان، ادبیّات مشروطه، تقی رفعت، شمس کسمایی، جعفر خامنه ای.
زینب مریدی جواد دهقانیان
چکیده دانشور توانسته با کاربرد رنگ های متنوع به نوعی، زندگی و مرگ و عوامل امید به زندگی و همچنین عوامل مرگ آفرین را هنرمندانه در اثرش به خواننده بشناساند. اگر چه سیمیمن دانشور یک نویسنده ی رئالیست است و رمان سووشون نیز یک اثر رئالیستی است ولی در این اثر با استفاده از نشانه ها (رنگ ها) به عنوان ابزاری برای بیان اندیشه های خود (نشانه های مرگ و زندگی) بهره برده است و اوضاع اجتماعی و سیاسی و مشکلات جامعه ی زمان خود را در قالب رنگ ها به خوبی نشان داده است. این رساله به بررسی نشانه شناسی مرگ و زندگی در رمان سووشون سمین دانشور بر پایه ی رنگ ها به کمک دلالت های ضمنی می پردازد. فصل اول مقدمه، شامل؛ مقدمه، موضوع تحقیق، اهمیت و انگیزه-ی انتخاب آن، روش تحقیق و مروری بر تحقیقات گذشته می باشد. فصل دوم شامل کلیات است که به طور اختصار به ادبیات داستانی و زندگی سیمین دانشور، تحصیلات، فعالیت ها و همچنین ویژگی های شخصیتی او و نگاه دانشور به زندگی پرداخته شده است. در این فصل، آثار سیمین دانشور معرفی شده-اند و داستان های کوتاه او و سبک داستان نویسی اش به اختصار بررسی شده و خلاصه ای از رمان سووشون و تحلیل آن نیز آمده است. در این فصل همچنین مقوله ی مرگ و زندگی در عرف و دین مطرح شده است. در فصل سوم تاریخچه و جایگاه نشانه شناسی، تعریف نشانه شناسی و همچنین این علم از نظر نشانه شناسان بزرگ مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم که فصل اصلی محسوب می شود، شامل بررسی نشانه های مرگ و زندگی در رمان سووشون دانشور بر پایه ی رنگ هاست که در ابتدا به روانشناسی رنگ ها پرداخته شده، در نهایت (به متن اصلی) رنگ ها در سووشون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. فصل پنجم به نتیجه گیری اختصاص دارد.
نجمه کاویانی مجید بهره ور
آفرینش در لغت به معنای پدید آوردن، خلق کردن، تکوین و ایجاد کردن میباشد (دهخدا، 1377 )، در این پژوهش مقصود ما از به کار بردن این واژه، خلقت برای نخستینبار است. انسانهایی که در قرون اولیهی تاریخ میزیستند، در تبیین این لغت به منظور پی بردن به چگونگی و چرایی شکلگیری نسل بشر با ابهامات بسیاری روبهرو میشدند؛ و چون در حل این شبهات عاجز میماندند،هر قوم و ملتی به فراخور آیینها و عقاید رایج خود توجیهاتی آورده و داستانهایی از خلقت انسان روایت میکرد. اینچنین بود که با گذشت زمان، در میان اقوام مختلف اسطوره های متفاوتی در زمینه ی آفرینش و پیدایش انسان شکل گرفت. «لیکن باید توجه داشت که اندیشه ی آفرینش انسان از خاک، نخستین و شاید طبیعی ترین توجیه برای خلقت انسان است.این دیدگاه معلول نخستین تصورات بشر از طبیعت میباشد».(129 : رضایی، 1383 ) با ظهور پیامبران الهی و نزول کتب آسمانی، روایتهای آفرینش جنبهی مذهبی به خود گرفتهو رفته رفته منسجمتر گردیدند؛ چراکه تشریح کیفیت خلقت انسان به عنوان آفریدهای متمایز و برتر، از ملزومات جهانبینی تمام ادیان به شمار میرود. تورات جزو کتب مقدس اولیه و مشهوری است که به شکلی مبسوط و مجزا روایت آفرینش انسان را مطرح ساخته است. در ابواب نخستین سفر پیدایش،که بخش آغازین این کتاب آسمانی به حساب میآید، به تفصیل به خلقت حضرت آدم(ع) از خاک به دست آفریدگار هستی پرداخته شده است. البته اغلب مطالب تورات فعلی که یهودیان آن را عهد عتیق میخوانند، به سبب از میان رفتن نسخهی اصلی در اثر حملات پادشاهانی چون بختالنصر و آنتیوکس، دستخوش تحریفاتی گردیده است (حسینیالهاشمی،16: 1356) در انجیل یا عهد جدید، داستان خلقت انسان همانند تورات به شکلی مستقل آورده نشده، و در آن تنها بر مطالب عهد عتیق که بخش اعظم این کتاب را در بر میگیرد صحه گذاشته شده است. قرآن کریم، کتاب مقدس مسلمانان، تنها کتاب آسمانی است که به مسألهی خلقت انسان از جهات مختلف نظر داشته است. قرآن بسان عهدین منشأ اصلی پیدایش بشر و خلقت اولیه او را از خاک میداند. « اّلذی أحس?ن? کُلَّ شیء? و بدأ خلق الانسانِ من طینٍ » ، (سجده:7) اما هیچ یک از سورههای قرآن به صورت منفک به تشریح داستان خلقت انسان از خاک نپرداخته، بلکه ابعاد مختلف این روایت به وسیلهی آیات پراکنده در سورههای مختلف بیان گردیده است. به عبارتی، ادیان وحیانی با بیان روایتهای نسبتاً مشابه در باب اصل و منشأ آفرینش نخستین انسان، حضرت آدم(ع)، از خاک، این نوع خلقت را بر نسل او تعمیم داده و شیوهی نمادینی را ازتکوین انسان به تصویر کشیدهاند. از آنجا که آیات قرآن تدریجاً به دلایل مختلف و متناسب با شرایط به گونهای موجز و مختصر بر حضرت محمد(ص) نازل میشد، و هریک معانی و نکات سرپوشیده و عمیقی در خود داشت؛ رسول اکرم(ص) را ملزم گردانید که به تبیین و تفسیر آیات بپردازند، تا نکات مطرح شده در آنها برای عموم مأنوس و قابل فهمتر گردد. پس از رحلت آن حضرت، روش تفسیر و ایضاح آیات توسط صحابه و تابعین ادامه یافت و به تدریج گسترش یافت تا اینکه به یکی از شاخههای علوم دینی مبدل گشت. نشر اسلام و فرهنگ اسلامی در میان اقوام غیر عرب از جمله فارسیزبانان این نیاز را در آنان به وجود آورد که کلام وحی را به زبان بومی خود ترجمه و تفسیر کنند. ترجمهی تفسیر طبری، تاجالتراجم،تفسیر سورآبادی، کشفالاسرار، تفسیر نسفی و تفسیر روضالجنان، تفاسیری هستند که توسط فارسیزبانان با روشها و گرایشهای مختلف در جهت تبیین آیات قرآن کریم تا پایان قرن هفتم نگاشته شدهاند. روایت آفرینش انسان از گل از جمله داستانهای قرآنی به شمار میرود که سخت مورد توجه مفسران قرار گرفته، و مبتنی بر تفکرات فرقهای و زاویهی دید هریک تفسیر و یا تأویل شده است. با ترویج تمایلات زهدآمیز، عرفانی و وحدت وجوی در جو? فکری ایران قرون نخستین اسلامی، تصوف و صوفیگری در این سرزمین مجال رشد و توسعه یافت. تصوف، عرفان اسلامی بود که قرآن و سنت منشأ اصلی آن محسوب میشد (زرینکوب، 1357: 21) با وجود آنکه اسلام و قرآن شالوده و اساس تصوف را میسازند، لیکن تأثیر کم و بیش عقاید و مذاهب غیر اسلامی بر این طریقت را نمیتوان نادیده گرفت. در نگاهی کلی، عرفان و تصوف معرفتی است مبتنی بر ذوق و اشراق که پیروان خویش را به گرایش به عالم درون و ارتباطی مستقیم با وجود مطلق فرامیخواند (زرینکوب، 1356: 10-11) این جهت است که سیره و زبان عرفا خاص و متمایز به نظر میرسد. یکی از عوامل موثری که اینتفاوت را موجب میگردد، به کار رفتن فراوان رمز و تمثیل در سخن پیروان طریقت است. آنان با تأثیر از شیوهی کلام وحی، از رمز و تمثیل به عنوان ابزاری کارآمد بهره میجستند تا عقایدومقاصد خویش را در لفافه اما به گونهای اثرگذار به مخاطبان القا دهند. داستان پیامبران از نمونههای بارزی محسوب میشود که در اقوال صوفیه و عرفا صورتی رمزی پیدا کرده است. متصوفه با تأویلات گستردهی خویش بعد معنوی این داستانها را پر رنگتر جلوه میدادند، و از آنها به منزلهی رموزی برای بیان حوادث نفسانی عالم اصغر بهره میگرفتند روایت خلقت حضرت آدم(ع) از خاک، در زمرهی داستانهایی قرار میگیرد که در اثر تأویلات گستردهی عرفا، از هیئت یک واقعهی تاریخی صرف بیرون آمده و شکلی رمزی و تمثیلی به خود گرفته است. شخصیتها، عناصر و حوادث این داستان قرآنی در روایتهایصوفیه و عرفا به شیوهای مطرح و توصیف میگردند که با تجربههای عادی و واقعی نمیخواند. درواقع، هریک از صاحبنظران طریقت با مطالعه در منابع پیشین و با توجه به تجارب روحانی و عقاید خویش به روایت داستان آفرینش آدم و فرزندان او میپردازد؛ تا به این واسطه تفکرات عرفانی خود رادر پوششی داستانی و تأثیرگذار بیان دارد. البته طریقهی آنها در روایت این داستان رمزی متفاوت است؛ گاه با اثرپذیری از آیات قرآن کریم و احادیث تنها به نقل روایت اکتفا میکنند، و گاه با ذوق و قریحهی خویش به موضوع پر و بال داده و آن را گسترش میدهند. این پژوهش با مقدمهیموجز اسطورهای تاریخی از آفرینش انسان از گل، بر آن است که شیوهی بیان روایت را در کتب مقدس ادیان وحیانی و تفاسیر فارسی تا پایان قرن هفتم شناسایی کند؛ سپس با تحلیل اقوال صوفیه و برخی از آثار برجستهی عرفا تا قرن هفتم، بازتاب ابعاد مختلف این داستان قرآنی، میزان خلاقیت و اهداف آنان را مورد بررسی قرار دهد.
سید محمد عقیلی گیاهدانی جواد دهقانیان
کلیله و دمنه بی گمان یکی از گنجینه های غنی ادبی جهان است.این کتاب ارزشمند خیلی زود در ادبیات جهان مورد قبول قرار گرفت، قبول عام و پایگاه رفیع این اثر گران قدر را از انبوه نسخه ها و ترجمه مختلف آن می توان فهمید . کثرت ترجمه از زبانی به زبان دیگر و انتقال از فرهنگی به فرهنگ دیگر موجب شده تغییرات فراوانی در ساختار و محتوای این اثر گران قدر به وجود آید . این رساله ضمن اشاره به ترجمه های مختلف کلیله و دمنه به مقایسه دو ترجمه مختلف از آن می پردازد، یکی از این آن ها ، کلیله و دمنه نصرالله منشی است که در قرن ششم هجری به نثر فنی و از کلیله و دمنه عربی « ابن مقفع» ترجمه شده و دیگری پنچاکیانه که در نیمه دوم قرن دهم ، به نثر ساده و به وسیله مصطفی خالق داد عباسی مستقیما از سنسکریت به فارسی ترجمه گردیده است . این پژوهش در پنج فصل و به روش توصیفی و تحلیل متن و ساختار تنظیم شده است . مقایسه این دو متن ( کلیله دمنه بهرامشاهی و پنچاکیانه) نشان از اختلافات بسیار بین آن ها است.بیشتر این اختلافات در نام و نوع شخصیت های حیوانی، در عناصر داستانی ، در عقاید و فرهنگ های مترجمین و در نحوه ورود به داستان است.
عفت دولابی اسدالله نوروزی
چکیده انتظار حالتی روانی است که سبب وجود آمادگی در شخص و زمینه ساز تحول در معرفت، احساس، رفتار و عمل آدمی می شود تا لایق رسیدن به چیزی که منتظر آن است، شود. شعر"انتظار" به خصوص وجه دینی آن در میان شاعران ایرانی، جایگاه شایسته ای دارد و حافظ از زمره ی شاعرانی است که انتظار در سراسر دیوان او نمود دارد. هدف پایان نامه ی حاضر و آنچه که این پژوهش را نسبت به دیگر پژوهش های انجام شده، متمایز می کند، رویکرد کلی و همه جانبه ای است که در این پایان نامه تلاش شده است در مورد مفهوم انتظار در شعر حافظ انجام گیرد و تمامی ابعاد انتظار را ازجمله: انتظار غنایی، انتظار منجی، انتظار تاریخی، انتظار محبوب آسمانی و انتظار تحول اجتماعی، شامل می شود. شیوه ی کار بدین شرح است که مصادیق موجود با مفهوم انتظار در دیوان حافظ، به دو صورت دسته بندی شده اند: دسته بندی نخست براساس ویژگی های منتظِر و دسته بندی دوم براساس منتظَر یا فرد مورد انتظار واقع شده می باشد و در ذیل هر عنوان، توضیحاتی برای روشن شدن مطلب آمده است. در مجموع 253 بیت و 11 غزل با مفهوم انتظار، از دیوان حافظ استخراج شد. آنچه از بررسی مصداق های گردآوری شده، به دست آمد، به این شرح می باشد: بیشترین نمود انتظار در دیوان خواجه به انتظار غنایی(انتظار معشوق، همسر، فرزند، ساقی) اختصاص پیدا می کند. انتظار در شعر خواجه شش ویژگی آشکار دارد: صبر، امیدواری، جاودانگی، دعا، سوختن و ساختن، پیامبری صبا انتظار مطرح شده در شعر حافظ، انتظاری است همراه با تلاش و تکاپو که مخاطب خویش را نوید می بخشد و امیدوار می سازد: عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد هر که را در طلبت همت او قاصر نیست وجود حس انتظار در اشعار خواجه و ویژگی های ملازم آن بر جذابیت شعر او افزوده است و سبب شده است مخاطبان بسیاری از عوام و خواص دیوان او را مطالعه کنند.
احمد حاجبی فرانک جهانگرد
دغدغه ی مرگ و خارخار جاودانگی، عمری به درازای اندیشه ی بشری دارد. بقای نفس و خلود پس از مرگ به صورت زندگی در بهشت یا دوزخ یکی از مهمترین عناصر اعتقادی بسیاری از ادیان و مذاهب است. با این که بهشت و دوزخ با پذیرفتن عقاید مذهبی باید برای همگان مفهومی یکسان داشته باشد ، اما در متون نثر صوفیه ، دریافت های متضاد و بس شگفت از این مفهوم ارائه شده است. در نثر فارسی صوفیه که نخستین نشانه های آن از میانه ی قرن سوم به جای مانده است، صوفیه همواره کوشیده اند دریافت های باطنی خویش از مفهوم بهشت و دوزخ را در پرده ای از استعارات و کنایات و با زبانی رمزآلود ارائه دهند. در پایان نامه ی حاضر ضمن اشاره به دیدگاه ادیان بزرگ الهی درباره ی بهشت ودوزخ، تصاویر بهشت و دوزخ در آثار یازده صوفی برگزیده (هفت صوفی از ناحیه ی خراسان و چهار صوفی از مکتب بغداد) بررسی شده است. واکاوی آثار این صوفیان نشان می دهد که همه ی آنان ، با تعبیرهای گونه گون ، بهشت حقیقی را مقام قرب خداوند می دانند. در نظر آنها ، بهشت وعده داده شده در شریعت ، بهره ی محرومان و ناکامان طریق قرب است.این صوفیان بهشت و دوزخ را باطن صفات و اعمال آدمی دانسته و معتقدند آتش (آتش دوزخ یا آتش عشق مشتاقان) با خاصیت پاک کنندگی خویش ، بندگان خداوند را به درجه ای از خلوص رسانده و آنها را برای درک مرتبه ای از قرب آماده می سازد. مشاهده ی بهشت ودوزخ در همین جهان و بیان مختصات هر یک ، از دیگر مفاهیم ارائه شده در این آثار است. نظرات این دسته از صوفیان درباره ی بهشت و دوزخ - به ویژه بهشت روحانی- با آموزه های شریعت اسلام تفاوت هایی دارد. در تصاویری که این صوفیه از بهشت و دوزخ جسمانی ارائه می دهند علاوه بر ریشه های اسلامی نشانه هایی از تعالیم سایر ادیان به ویژه آموزه های آیین زرتشت به چشم می خورد. این صوفیان در جست و جوی بهشتی که ورای بهشت معهود است از تعالیم همه ی ادیان و مذاهب بهره گرفته و به جای تکیه بر زهد ،از عشق خویش به الله مدد می گیرند.
غلامشاه نظری حشمت الله اذرمکان
ادبیات اقلیمی نوع ادبی است که ضمن توجه به شرایط اقلیمی مناطق مختلف ،انسان ومحیط اجتماعی او را مورد بررسی قرار می دهد وبه جریان واقعی زندگی توجه می کند و مهم ترین عامل موثر در ایجاد تنوعات وتفاوت های زبانی عامل جغرافیایی یا محیطی است ،که بر واژه ها ،اصطلاحات،فرهنگ وباورهای عامه ،ضرب المثل ها وشبکه واژگانی ودایره لغوی یک شاعر تاًثیر می گذارد . هدف عمده یک ادبیات اقلیمی شناساندن فرهنگ وجامعه ای متفاوت به جامعه دیگر است .عنایت به جنبه های مختلف زندگی مردم یک منطقه امری ضروری ولازم است در جریان این فرآیند گاه پیش می آید که شخصیت ها خود وفرهنگ شان را از دیدگاه تازه ای بنگرند و هویت فراموش شده ی خود را باز یابند .بنابراین یکی از کار کردهای مهم ادبیات اقلیمی ،حفظ ارزش ها، سنن و مواریث کهنه ای است ٌْ که اکنون در معرض نابودی قرار گرفته است. تاًثیر اقلیم بر شاعران رودبار زمین از زاویه طبیعت (جغرافیا ،آب وهوا ، جنگل ..... ) فرهنگ( رسوم وباور ها ی بومی ،فرهنگ عامه ( فوللکور) و.... ) زبان (واژگان ، اصطلاحات ،تصاویر ......) درپنج فصل در این رساله مورد بررسی وتحلیل قرار گرفته است . کلید واژگان: ادبیات اقلیمی – شعر بومی - کرمان(رودبار زمین)
سحر اتصالی فرانک جهانگرد
با تأسیس سلسله¬ی صفویه توسط شاه اسماعیل در سال 906 هــ .ق و به دنبال آن رسمی شدن تشیع در ایران اقداماتی در جهت اشاعه¬ی این مذهب صورت گرفت که از مهم ترین آن¬ها دعوت از علمای شیعه جبل عامل به ایران بود که پیامدهای بسیاری از جمله رواج عربی گرایی در نظم و نثر و پیروی از ویژگی های نحوی زبان عربی داشت . از سوی دیگر فشارهای مذهبی صفویان سبب مهاجرت بسیاری از اندیشمندان و ادیبان ایرانی به هند و در پی آن نشر و گسترش آثاری توسط آنان و خصوصاً شکل گیری ترجمه های ارزشمندی در آن سرزمین گشت .در همان زمان در داخل ایران ، نثر فارسی و به طور کلّی ادبیات به دست عامّه¬ی مردم افتاد که سواد ادبی چندانی نداشتند و مضامین و موضوعات و زبان خاص طبقه ی خود را وارد نثر نمودند ، در حالی که در مقابل آن نثر آراسته و متکلف درباری که یادگار دوران قبل (¬تیموریان ) بود همچنان به حیات خود ادامه می داد و مخاطبان خاص خود را داشت . باتوجه به این که اغلب صاحب نظران بدون بررسی دقیق نثرهای این دوره بر این مسأله اتفاق نظر دارند که نثر این دوره نثری فاسد و منحط و عامیانه است ، در تحقیق حاضر سبک نثر دوره صفویه با تکیه بر ویژگی های زبانی ، فکری و ادبی مورد بررسی قرار گرفته تا بدین ترتیب با شناخت انواع نثرهای دوره صفویه این موضوع راکه نثر این دوره چگونه بر ساده نویسی و به طور کلی بر سبک نثر فارسی امروزتاثیرگذاشته است ، شناسایی و بازبینی نمود . این پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده است : فصل اول شامل : مقدمه ، فصل دوم : تعاریف و کلیات ، فصل سوم : نثرهای ترجمه ای ، فصل چهارم : نثرهای تألیفی و فصل پنجم ، نتیجه گیری .
سهیلا داوری ابوالقاسم رادفر
در این پایان نامه برآنیم تا جنبه های زیبایی شبه جمله در دیوان شمس را بررسی نماییم و به تدوین فرهنگ آن بپردازیم. هدف از انجام این پژوهش: یکی نشان دادن زیبایی طبیعی این مقوله ی دستوری به کاربران زبان و غرابت کاربرد آن در دیوان شمس، و دیگری تدوین فرهنگ جامعی از شبه جمله است. هنر جزئی از فرهنگ، نمایانگر شیوه ی زیست و افشاگر نیازهای اجتماعی در هر برهه از تاریخ است؛ کوششی است برای ایجاد زیبایی و زیبایی، تمایلات عالی و جسمانی و عقلانی انسان را ارضا می کند. ادبیات، هنر آفرینش زیبایی با کلمات است. کلمات وسایل بلاغی شاعر برای آفرینش اثر هنریند، در زندگی تداعی های عاطفی دارند و ابزار ارتباط انسان ها بایکدیگرند. صوت یا شبه جمله یک گروه از کلمات و یکی از انواع شگردهای انتقال معانی است که از راه های بلاغی موجب بیداری احساسات و تشخص زبان یک اثر ادبی می شود؛ انتقال معانی را موثر و اثر را زیبا و ماندگار می کند. شبه جمله در دیوان شمس زیباست زیرا مبین جهان غنی عاطفه و حقیقت و احساس و اندیشه مولاناست؛ دیگر آنکه کاربرد صنایع معانی و بدیعیِ ایجاز و تکرار موجب آفرینشی پرمعنا و آهنگین در شعر شده است. و بالاخره اینکه مولانا با کاربرد آن خلاف انتظار خواننده موجب آشنایی زدایی و رستاخیز شبه جمله شده است.
طیبه گلستانی فرانک جهانگرد
حضور موثر حیوانات در حیات آدمی باعث شده که این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت اندیشه های انسان قرار گیرد. قابل توجه است که حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسه ها، بعدها در داستان های عرفانی، تعلیمی و حکایات پندآموز نیز نقش آفرینی می کنند. یکی از آثاری که حیوانات در آن ایفای نقش می کنند «کلیله و دمنه» است که اصل آن به نام «پنجاتنترا» از سرزمین هند و جایگاه رواج و شهرت آن در سرزمین ایران بوده است و در میان هر دو ملت ایران و هند جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد. با تأمل در نقش و کنش حیوانات این اثر مشاهده می شود حیوانات نقش آفرین آن، روزگاری کهن دارای نقش و جایگاه مهمی در اساطیر بوده اند. برخی حیوانات آن همچنان پشتوانه ی اساطیری و نمادین خود را حفظ کرده اند و کنش-های آن ها نیز مطابق جنبه ی نمادین شان در اساطیر است. نگارنده در پژوهش حاضر به نمادشناسی حیوانات کلیله و دمنه بر مبنای اساطیر هند و ایران و مقایسه ی پشتوانه ی اساطیری آن ها در دو سرزمین و همچنین به بررسی کنش های این حیوانات در حکایت های کلیله و دمنه، پرداخته است. ساختار پژوهش در نگاهی گذرا چنین است: فصل اول شامل «کلیات» است و فصل دوم به نمادشناسی حیوانات «کلیله و دمنه» بر مبنای اساطیر هند و ایران اختصاص دارد. در فصل سوم، کنش های حیوانات در «کلیله و دمنه» و ساختار چند حکایت، مورد مقایسه و بررسی قرار می گیرد. فصل چهارم، شامل نگاهی هر چند گذرا، به جایگاه «کلیله و دمنه» در چند اثر عرفانی است. در فصل پنجم نتیجه ی مباحث این پژوهش بیان خواهد شد.