اصولاً گرایش به کمال و کمال گرایی در نهاد انسانها وجود دارد و در حکم خصیصه ای مثبت تلقی می شود . زیرا انرژی را پدید می آورد که منجر به پیشرفت و موفقیت فرد می شود . افراد کمال گرا از تلاش و رقابت برای برتری و کمال لذت می برند و در عین حال محدودیت های شخصی را به رسمیت می شناسند . پژوهش حاضر درصدد بررسی نقش میانجی کمال گرایی در رابطه با طرحواره های شناختی ناسازگار و کیفیت زندگی دانش آموزان دبیرستانی شهر یاسوج می باشد . جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دبیرستانی شهر یاسوج می باشند و نمونه آماری 280 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه که به روش نمونه گیری خوشه انتخاب شدند.در این پژوهش از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( whoql – bref ) ، پرسشنامه طرحواره یانگ ( sq – sf ) و پرسشنامه کمال گرایی هویت و فلت (hfmps ; 1991) در تحلیل داده ها از درصد فراوانی ، میانگین، انحراف استاندارد، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاه از نرم افزار spss ویراست 21 و نرم افزار amos ویراست 20 استفاه گردید . فرضیه اصلی : کمال گرایی نقش میانجی در رابطه با طرحواره های شناختی و کیفیت زندگی دانش آموزان ایفا می کند. بین طرحواره های شناختی و کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود دارد . بین طرحواره های شناختی و کمال گرایی ارتباط معنادار وجود دارد . بین کمال گرایی و کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود دارد . طرحواره های شناختی قادر به پیش بینی کمال گرایی می باشد . طرحواره های شناختی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی می باشد . کمال گرایی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی می باشد .