نام پژوهشگر: رمضانعلی عبدالهی

طراحی الگوی مسکن شهر طبس-با رویکرد اقلیمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام رضا علیه السلام - دانشکده هنر و معماری 1392
  رمضانعلی عبدالهی   محمدرضا اولیا

مسکن در کنار معبد و بازار سه گونه فضای اساسی معماری را به وجود می آورند. سه گونه فضایی که زندگی انسان عمدتا و اساسا در آنها جریان دارد. در این میان یقینا مسکن از معبد و بازار اهمیت بیشتری در زندگی انسان دارد، چرا که انسان بیشتر اوقات خود را در آن سپری می کند. همچنین اگر ابنیه مختلف عملکردی شهر (اعم از تجاری، مذهبی، آموزشی و ...) را برای خدمت رسانی به ساکنین شهر بدانیم، از آنجایی که ساکنین در وهله اول باید مسکنی برای سکونت داشته باشند، پس وجود سایر ابنیه شهری به وجود مسکن وابسته است. مطمئنا مسکن تنها سرپناه و محلی برای دور ماندن از بلایای طبیعی و سایر نیازهای مادی نیست، بلکه پاسخگوی نیازهای زوج انسان (نیازهای مادی و معنوی) است. همچنین اگرچه نیازهای معنوی برای انسان های مختلف، متفاوت است، که این تفاوت ناشی از تفاوت در روش زندگی(که پیشرفت واقعی منوط به آن است)، فرهنگ ، هویت و ... است، ولی هدفِ واحد همگی آنها رسیدن به آرامش در مسکن است. در این زمانه ی پر هیاهو که همگان از بی هویتی می نالند، در این آشفته بازار اندیشه ها، اصول و ارزشها، شاید با رجوع به الگوهایی که شایستگی خود را به اثبات رسانده اند و همچنین خلق الگوهای جدید، بتوانیم به بازسازی سنت معماری معقول و متناسب با متغیرهای فرهنگی و محیطی خود شکل دهیم. این پژوهش، تلاشی است در زمینه ی ارائه ی الگوی مسکن در شهرستان طبس و به منظور آزمودن این رویکرد در عمل. اگرچه الگو می تواند از طریق ماده تجلی یابد، ولی الگو امری ذهنی و کلی است که ایجاد نظم و ارتباط میان اجزا و عناصر فضای معماری را به منظور رفع نیاز و برآورده کردن خواست های انسان برعهده دارد و تنها الگو است که می تواند با پرهیز از تقلید یا تکرار کار گذشتگان، تجربیات آنان را در قالب آثار متنوع معماری نمایان سازد. از مهمترین دستاوردهای این پژوهش، تدوین شاخصه های اسلامی کیفیت مسکن (ihqi) که با استفاده از تفحص و کنکاش مسکن در دو مرجع اساسی دین اسلام یعنی قرآن و حدیث انجام شده است، در کنار ارائه الگویی پیشنهادی برای معماری مسکن شهر طبس است. بدین منظور در این پژوهش پس از شناخت به تحلیل و پس از آن به طراحی و ارزیابی پرداخته شده است. که در فصل اول به معرفی کلیات پژوهش و سپس در فصل دوم و سوم به شناخت مفاهیم طرح شامل مسکن و الگو و شناخت بستر طرح که شهر طبس است، پرداخته شده است. در فصل چهارم که فصل تحلیل است، 50 خانه مسکونی معاصر در شهر طبس مورد تحلیل معماری قرار گرفته است و نهایتا فصل آخر به طراحی الگوی پیشنهادی ختم شده است.