نام پژوهشگر: بهروز کلانتری
بهروز کلانتری آیت اله فاضلی منیع
اگر چه مطالعات مختلف نشان می دهد که بین باورهای زبان آموزان و موفقیت نسبی آنها در یادگیری یک زبان خارجی ارتباط وجود دارد، اما مطالعات اندکی به بررسی همزمان باورهای این زبان آموزان در مورد اجزای زبان (دستور زبان، تلفظ، و واژگان) مبادرت ورزیده اند.مطالعه حاضر، اولاً باورهای فراگیران انگلیسی به عنوان زبان خارجه و فراگیران انگلیسی برای اهداف علمی در مورد یادگیری و آموزش اجزای زبان را مشخص کرده، ثانیاً،به رابطه بین باورهای فراگیران انگلیسی به عنوان زبان خارجه و فراگیران انگلیسی برای اهداف و میزان موفقیت آنها در یادگیری زبان دوم پرداخته ،ثالثاً، تفاوت بین باورهای فراگیران سال اول و دوم از یک سو و باورهای فراگیران سال سوم و چهارم انگلیسی به عنوان زبان خارجه از سوی دیگر را بررسی کرده و در نهایت تفاوت بین باورهای فراگیران انگلیسی به عنوان زبان خارجه و فراگیران انگلیسی برای اهداف علمی در مورد تدریس و یادگیری اجزای زبان، را مورد بررسی قرار داده است. برای دستیابی به اهداف این مطالعه یک پرسشنامه ویک مصاحبه مورد استفاده قرار گرفته شده است. پرسشنامه از سایمون و تورنیرز(2011) که شامل 48 سوال بود اقتباس شده است. با استفاده از آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی پرسشنامه پایایی و اعتبار قابل قبول داشت. مصاحبه مذکور شامل 16 سوال استخراج شده از پرسشنامه بود. 106 فراگیر انگلیسی به عنوان زبان خارجه و 151فراگیر انگلیسی برای اهداف علمی در دانشگاه بوعلی سینا پرسشنامه را تکمیل کرده و 40 فراگیر (20 فراگیر انگلیسی به عنوان زبان خارجه و20 فراگیر انگلیسی برای اهداف علمی) در سال تحصیلی 2012-2013 (1391-1392) مورد مصاحبه قرار گرفتند. در رابطه با سوال اول مطالعه، از روش تجزیه و تحلیل فراوانی برای پیدا کردن فراوانی پاسخهای هردو گروه از فراگیران به سوالهای پرسشنامه استفاده شده است. برای پاسخ به سوال دوم، دو ضریب همبستگی پیرسون اجرا شد.نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد، در حالی که رابطه معنادار مثبتی بین فراگیران انگلیسی به عنوان زبان خارجه و نمرات شان در اجزای زبان انگلیسی وجود داشت، رابطه معناداری بین فراگیران انگلیسی برای اهداف علمی و نمرات درس تخصصی یافت نشد. در مورد سوال سوم، نتایج حاصل از آزمون تی مستقل تفاوت غیرمعنی داری بین باورهای فراگیران سال اول و دوم از یک سو و باورهای فراگیران سال سوم و چهارم انگلیسی به عنوان زبان خارجه از سوی دیگر نشان داد. در خصوص آخرین سوال مطالعه، نتایج آزمون تی مستقل تفاوت معنی داری بین باورهای فراگیران انگلیسی به عنوان زبان خارجه و فراگیران انگلیسی برای اهداف ویژه در مورد سه جزء زبان نشان داد.در رابطه با مصاحبه، پس از ضبط مصاحبه ها و نوشتن آنها، محقق با استفاده از روش سازماندهی سبک الگو پیشنهاد شده توسط کربتری و میلر (1999) یک الگو آماده کرد. نتایج حاصل از مصاحبه نتایج پرسشنامه را تایید کرد. به طور کلی، یافته های این مطالعه حاکی از آن است که آگاهی از باورهای فراگیران برای آموزش زبان ضروری است چرا که این باورها راهی که فراگیران در مورد فرایند یادگیری اجرای زبان رو بکار میگیرند،را شکل می دهندو معلمان باید نسبت به شکل گرفتن باورهای فراگیران در مورد سه جزء زبان حساب شده عمل کرده، زیرا در حالی که برخی از باورها ثمر بخش هستند برخی دیگر غیرموثر هستند.