نام پژوهشگر: مریم موسی خانی
مریم موسی خانی محسن بهپور
یکی از مشکلات صنعت، خوردگی فلزات است . یکی از پرکاربردترین اسیدها در صنعت، هیدروکلریک اسید است که در اسیدشویی استفاده می شود. اما استفاده از این اسید در کنار فلزاتی هم چون آهن، مشکلات وسیعی را در حوزه ی خوردگی به وجود می آورد. بازهای شیف به عنوان بازدارنده های خوردگی مناسب برای آهن گزارش شده است. در این پژوهش، اثر بازداری یک بازشیف جدید به عنوان بازدارنده خوردگی فولاد نرم در محیط هیدروکلریک اسید 2مولار به روش های قطبی شدن تافلی، طیف بینی امپدانس، کاهش وزن بررسی شده است. نتایج حاصل از روش کاهش وزن،پلاریزاسیونو امپدانس نشان می دهد که با افزایش غلظت بازدارنده، درصد بازدارندگی تا حدود 93 درصد افزایش یافته است. نتایج حاصل از پلاریزاسیون تافلی نشان می دهد که این ترکیب، به عنوان بازدارنده مخلوط عمل کرده و پتانسیل خوردگی را به مقدار چشم گیری جابه جا نمی کنند. کلیه ی روش ها، با تطابق نسبتاً خوبی نشان می دهد که افزایش غلظت بازدارنده، عامل موثری در جهت کاهش خوردگی است. جذب بازدارنده روی سطح فولاد نرم از هم دمای جذب لانگمویر تبعیت می کند و مقادیر به دست آمده از منحنی آرنیوس ومنحنی حالت گذار ، نشان از جذب فیزیکی-شیمیایی بازدارنده دارد و نتایج با داده های مطالعات دمایی تطابق کامل دارد.
مریم موسی خانی میرخالق ضیاتبار احمدی
چکیده خاک محصول فرآیندهایی است که به صورت تدریجی و پیوسته در زمان و مکان تغییر می¬نمایند. شناخت این تغییرات جهت برنامه¬ریزی دقیق، مدیریت مزرعه، تعیین تناسب اراضی برای کشت و¬¬ یا¬ تعیین میزان آب لازم جهت آبشویی، تعیین الگوی کشت و پیش¬بینی عملکرد امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. در روش¬های کلاسیک به دلیل در نظر نگرفتن پراکنش نقاط و فاصله مکانی و یا زمانی آنها، امکان دستیابی به دقت مطلوب، همیشه امکان¬پذیر نمی¬باشد. به نظر می¬رسد که تکنیک زمین¬آمار بتواند در این زمینه مؤثر باشد. برخلاف روش¬های کلاسیک، روش¬های زمین¬آمار ضمن در نظر گرفتن ارتباط بین نقاط و موقعیت مکانی آنها، اغلب دقت قابل قبولی را عاید می¬سازند. زمین¬آمار شاخه¬ای از علم آمار می¬باشد که مبتنی بر "تئوری متغیرهای ناحیه¬ای" است. هر متغیری که در فضای سه بعدی توزیع شده باشد و دارای وابستگی مکانی باشد، متغیر ناحیه¬ای نامیده شده و می¬تواند در مطالعات زمین¬آماری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این پژوهش ضمن بررسی همبستگی مکانی هدایت هیدرولیکی و عوامل تأثیرگذار بر آن در منطقه اراضی شمالی رودخانه گرگانرود و قره¬سو، سه روش معکوس وزنی فاصله، توابع شعاع محور و کریجینگ ، جهت درون¬یابی و تخمین 188 نمونه هدایت هیدرولیکی بکار گرفته شده است. استفاده از این روش¬ها مزایایی نظیر تحلیل واریوگرافی دارد که می¬توان با آن پارامترهایی نظیر اثر قطعه¬ای، اثر ساختاردار، شعاع تأثیر و همچنین پارامتر همبستگی مکانی را بدست آورد. روش¬های مختلفی برای اعتبارسنجی روش¬های درون¬یابی وجود دارد که یکی از مهم¬ترین آنها روش اعتبارسنجی تقاطعی می¬باشد. در این روش برای هر یک از نقاط مشاهده¬ای، که معمولاً تنها ابزار مقایسه می¬باشند، تخمین با به کارگیری روش درون¬یابی مورد نظر انجام می¬گیرد و سپس مقدار تخمین با مقدار مشاهده¬ای مقایسه می¬گردد. سه معیار rmse، mae و mbe به منظور ارزیابی روش¬های زمین¬آماری و توانایی آن برای پیش¬بینی دقیق در این تحقیق استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش توابع شعاع محور و عکس فاصله وزن¬دار از دقت بالاتری نسبت به روش کریجینگ برخوردار است. در این تحقیق فرض برابری میانگین مقادیر اندازه گیری شده با میانگین مقادیر برآورد شده با استفاده از آزمون آماری t زوجی مورد بررسی واقع شد. نتایج نشان داد در تمامی مدل¬ها مقدار معیار تصمیم از 01/0 بیشتر شده، بنابراین میانگین مقادیر اندازه¬گیری شده با پیش¬بینی شده در سطح اطمینان 99% اختلاف بسیار معنی¬داری ندارند. در نتیجه هر سه روش، روش مناسبی برای درون یابی می¬باشند. واژه¬های کلیدی: زمین¬آمار، هدایت هیدرولیکی، توابع شعاع محور، کریجینگ جامع، عکس فاصله وزن¬دار.