نام پژوهشگر: مطهره محمودی میمند
مطهره محمودی میمند یحیی قایدی
چکیده : در این تحقیق در جهت نیل به این هدف که نقش بازی در پرورش تفکر کودکان از منظر فلسفه ی دوران کودکی چیست از روش استنتاجی استفاده شده است و در این راستا ابتدا به تبیین فلسفه ی دوران کودکی و تاریخچه کودکی و نظرات اندیشمندان مختلف و نیز مولفه هایی که ماهیت کودکی را تشکیل می دهند پرداخته شد ، نتایج این بررسی ها نشان داد که : « به طور کلی دو دیدگاه سنتی و جدید نسبت به کودک و دوران کودکی وجود دارد که از دیدگاه اول ( سنتی ) کودک موجودی ضعیف شمرده می شد و بدون در نظر گرفتن زمان حال او می بایست با کسب مهارت برای آینده آماده شود ( بزرگسال کوچک ) . و در مقابل ، دیدگاه دوم کودک موجودی توانمند با استعدادهای بالقوه نشان داده شده است و شامل : اجتماعی بودن ، زیبا طلب بودن ، آزادی و فعالیت و روح پرسشگری و ... می باشند و این استعدادها به طور طبیعی در وی وجود دارند که باید در مسیر رشد قرار گیرند . و به عبارتی کودک به عنوان کودک در نظر گرفته می شود و این دوره خود به خود ارزش دارد » و نتیجه ی دیگر این تحقیق نشان داده که « بازی هم ویژگی هایی از قبیل زیبا و لذت بخش بودن و زمینه سازی روابط اجتماعی و خلاقیت و در نهایت پرورش تفکر کودک را داراست که با ویژگی هایی که برای کودکی لحاظ شد هم سنخ می باشند . » بنابراین بازی دردوران کودکی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و میتواند تقریبا به تمام هدفهای تربیتی ازقبیل رشد بدنی و ذهنی ، فهم عمومی و تربیت اجتماعی واخلاقی کودکان کمک کند. و رشد همه جانبه ی کودک را فراهم کند و محیطی است که می تواند به بهترین نحو شرایط را برای پرورش تفکر او فراهم کند و لازمه ی این کار بالفعل شدن استعداد خلاقیت در کودک است که آن هم مستلزم پرورش تخیل او در بازی است و برای این کار لازم است که کنجکاوی او در حین بازی برانگیخته شود که این مستلزم آن است که : « روح پرسشگری او با قرار گیری در محیط چالش برانگیز و مهیج بازی برانگیخته شود .و بدین گونه تفکر در او پرورش داده شود » . کلید واژگان : بازی ، فلسفه دوران کودکی ، کودک ، پرورش تفکر