نام پژوهشگر: عباس رزم پور
عباس رزم پور زهرا پورزمانی
در حال حاضر ، حسابداری نقش مهمی را در سیستم اقتصادی ایفا می کند. تصمیم گیری دقیق از جانب اشخاص ، شرکت ها، دولت و غیره برای توزیع مناسب و کار آیی منابع مالی امری اجتناب ناپذیر است. برای این گونه تصمیم گیری ها، تصمیم گیرندگان باید اطلاعاتی قابل اتکا در اختیار داشته باشند. در واقع ، هدف حسابداری کمک به این تصمیم گیرندگان است. از سوی دیگر ، سرمایه گذاری از موارد ضروری و اساسی در فر آیند رشد و توسعه اقتصادی کشور است (التون و همکاران ، 1984). به طور تجربی ثابت شده است که مردم سطوح متفاوتی از اطلاعات و معلومات را دارا هستند. اطلاعاتی که آنها در اختیار دارند، رفتارشان را در موقعیت های مختلف تحت تاثیر قرار می دهد (آتوری و کوواکس ، 2010). به عنوان مثال هنگام خرید یک کالا، فروشنده معمولاً قیمت یک قلم جنس را بر مبنای دانش و آگاهیش از قیمت سایر اقلام مشابه در بازار و شرایط آن با توجه به سایر عوامل تعیین می کند. خریدار نیز می تواند اطلاعاتی مشابه درباره قیمت های بازار داشته باشد. اما اطلاعات خریدار درباره کیفیت کالا به احتمال زیاد با اطلاعات فروشنده برابری نمی کند و فروشنده اطلاعات کاملتری در این زمینه دارد. بنابراین بدیهی است که ما بین این دو بخش از مشارکت کنندگان در بازار کالا عدم تقارن اطلاعات وجود دارد (ابودی و لیو ، 2000). زمانی که عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد، ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه گذاران در بازار سرمایه برای سهام مورد نظر قائل می شوند متفاوت خواهد بود. در نتیجه ارزش واقعی سهام شرکت ها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت (آتوری و کوواکس ، 2010). برای تبیین رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش وجوه نقد شرکت، لازم است ریشه عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران مورد کند و کاو بیشتری قرار گیرد (کریشنس وامی و سابرامانیم ، 1999). منشأ بخش عمده ای از عدم تقارن اطلاعاتی، فرصت های سرمایه گذاری و رشد شرکت ها است و بخشی از آن نیز ریشه در روش های جمع آوری و گزارش اطلاعات توسط مدیریت دارد. عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از فرصت های رشد و سرمایه گذاری به مدیریت امکان بیشتری برای دستکاری صورت های مالی می دهد تا بتواند به وسیله مبادلات خودی و همچنین افزودن بر مزایای جبران خدمات، منابع را به خود منتقل کند. چنین تلاش هایی هزینه برند؛ چرا؟ چون فعالیت های مدیریت را از بیشینه سازی ارزش شرکت منحرف می کند و باعث ایجاد هزینه های نمایندگی می شود، و به نوعی فعالیت های اثر گذار بر دارایی های نقدی خصوصا" ارزش وجوه نقد شرکت در جهت کاهش آن ها افزایش می یابد (لری و همکاران ، 2007). در ایران، بر اساس ماده 5 آئین نامه افشای اطلاعات شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس موظف هستند که بودجه و پیش بینی عملکرد سالانه حداکثر 30 روز قبل از شروع سال مالی جدید و تعدیل پیش بینی عملکرد سالانه در دوره های سه ماهه ، حداکثر 20 روز بعد از پایان دوره و پیش بینی سود هر سهم خود را به صورت 3 ماهه واقعی و یک ساله پیش بینی و حداکثر 20 روز بعد از پایان دوره سه ماهه، به مدیریت نظارت بر شرکت های سازمان بورس اوراق بهادار در تهران ارسال نمایند. با توجه به اینکه اعلان سود می تواند برقیمت سهام تاثیر گذار باشد، در نتیجه می تواند در تصمیم گیری های افراد نقش مهمی را ایفا کند. و از آن جایی که در بند اول مفاهیم نظری و گزارشگری مالی استاندارد حسابداری ایران، هدف اصلی از ارائه اطلاعات حسابداری کمک به تصمیم گیری ها ی اقتصادی افراد می باشد خود می تواند گویای اهمیت فوق العاده این امر باشد. حال اگر در بین سرمایه گذارانی که در بازار سرمایه مشغول فعالیت بوده، افرادی باشند که از نظر اطلاعاتی نسبت به سایرین در موقعیت بهتری قرار داشته باشند و به عنوان مثال از اعلان هایی که قرار است در باره سود صورت پذیرد مطلع باشند قادر خواهند بود تا بر عرضه و تقاضای بازار تاثیر گذاشته و به اصطلاح منجر به بروز شکاف قیمتها گردند و در نهایت بر میزان، حجم و ارزش وجوه نقد شرکت ها به طور غیر مستقیم تاثیر بگذارند (هارفورد و همکاران ، 2008). دلیل اصلی آن نیز وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه می باشند که بر طبق آن افراد مطلع از اعلان سود (ویا هر خبر با اهمیت دیگر) را نسبت به سایرین در موقعیت تصمیم گیری مناسبتری قرار می دهد. در صورت وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه و نبود راهکار مناسب برای کاهش آن، سرمایه های افراد عادی که در این بازار ها اقدام به سرمایه گذاری می کنند همواره مورد مخاطره قرار خواهد گرفت (لری و همکاران ، 2007). با توجه به مطالب ذکرشده می توان بیان نمود که عدم تقارن اطلاعاتی چه تاثیری بر ارزش وجوه نقد شرکت دارد؟ و راهکار های مناسب برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی چیست؟ وجود اطلاعات نا متقارن بر تصمیم گیری افراد و در نهایت ارزش وجوه نقد شرکت ها چه تاثیری دارد؟ در نهایت این سوال اصلی مطرح شد که: آیا رابطه معناداری بین اطلاعات نامتقارن و ارزش وجوه نقد شرکت ها وجود دارد یا نه؟ بنابراین با طرح این سوال اصلی، زمینه برای انجام کار تحقیقی در این زمینه مهیا گشت و فرضیه های تحقیق به صورت زیر تدوین گردید: فرضیه اول: بین عدم تقارن اطلاعاتی و ارزش وجوه نقد شرکت رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه دوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی با درجه کیفیت بالاتر و ارزش وجوه نقد شرکت رابطه معناداری وجود دارد. فرضیه سوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی با درجه کیفیت پایین تر و ارزش وجوه نقد شرکت رابطه معناداری وجود دارد. پس از تدوین فرضیه ها، برای عملیاتی کردن و تعیین متغیرهایی جهت آزمون آن ها، با بهره گرفتن از مبانی نظری حسابداری و تحقیقات انجام شده قبلی، متغیرهایی برای آزمون فرضیه ها مشخص گردید. این متغیرها در قالب مدل هایی برای ارزیابی فرضیه ها تنظیم و مدل ها استنتاج گردید. پس از تعیین متغیرها، تلاش برای جست جوی روشی برای اجرای تحقیق ادامه یافت و روش رگرسیون چند متغیره، با توجه به مدل های مربوطه، بکار گرفته شد. پس از این که روش تحقیق مشخص شد، با استفاده از ابزارهای مناسب، داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه جمع آوری، دسته بندی و تجزیه و تحلیل و در نهایت فرضیه ها آزمون گردید. نتایج حاصل از آزمون های آماری فرضیه در فصل چهارم ارائه گردید.