نام پژوهشگر: مرتضی کامل نواب
مرتضی کامل نواب محسن اسماعیلی
چکیده احزاب به عنوان نهادی سیاسی و ابزاری برای کسب قدرت در قرن هجده میلادی در اروپا تولد یافتند. تحولات سیاسی و پیدایش بسترهای دموکراتیک در آن مقطع از تاریخ اروپا، در شکل گیری احزاب نقش مهمی داشتند. تحزب را می توان به تعبیر ساده آن، تلاش گروهی و سازمان یافته برای کسب قدرت سیاسی نامید. با این توضیح روشن می شود، احزاب در جوامعی شکل می گیرند که مشارکت مردم در اداره حکومت مورد پذیرش باشد و امکان فعالیت های سیاسی برای افراد و گروه ها به رسمیت شناخته شده باشد. بررسی «جایگاه و کارکارد احزاب در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران با توجه به نظریه ولایت فقیه» سئوال این پژوهش بوده که با روشی تحلیلی-توصیفی به آن می پردازیم. ورود احزاب به ایران همچون بسیاری از دیگر پدیده های مدرن به دوره مشروطه باز می گردد. در اصل بیستم قانون اساسی مشروطه به گونه ای تلویحی به احزاب(انجمنها و اجتماعات) اشاره شده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در اصل بیست و ششم قانون اساسی، از احزاب در کنار سایر عناوین مذکور در آن اصل، نام برده شده و فعالیت این نهاد سیاسی آزاد اعلام می شود. نکته ای که بیانگر نگاه موسّع قانون اساسی به احزاب است. در سال 1360 با تصویب قانون فعالیت احزاب، قانونگذارِ قانون عادی به این موضوع پرداخته و شرایط و ضوابط جدیدی برای فعالیت احزاب بر می شمارد. در نتیجه، شکل گیری احزاب در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر اصل ولایت فقیه است؛ امکان پذیر بوده و توجه قانون اساسی به این نهاد سیاسی، دلیل این مدعا است. وجود مبانی دینی و فقهی برای تحزب از دیگر دلایل پذیرش احزاب در جمهوری اسلامی ایران است. کلیه مبانی فقهی که موید مشارکت سیاسی بوده و بیانگر تایید این مفهوم در اسلام است همچون بیعت، شورا، امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت به ائمه مسلمین از این جمله است. در کنار دلایل مورد اشاره باید به مبانی دینی و فقهی دیگری اشاره نمود که موید حزب(مفهومی که اخص از مشارکت سیاسی است) باشند. کارِگروهی ، تعاون و لرزوم تناسب ابزار و وسیله در فریضه امر به معروف و نهی از منکر(مقدمه واجب) از دیگر دلایلی است که حزب را به معنای خاص آن تایید می کند. واژگان کلیدی: احزاب، کارکرد، مشارکت سیاسی، جمهوری اسلامی، ولایت فقیه، قانون اساسی.