نام پژوهشگر: شهریار جعفری
شهریار جعفری یعقوب فتحی پور
چکیده در بررسی شناسایی فون کنه های خانواده phytoseiidae در سال های 1387 و 1388 در استان لرستان تعداد 17 گونه جمع آوری و شناسایی شدند. گونه های جمع آوری شده عبارت بودند از: kampimodromus aberrans (oudemans)*، euseius scutalis (athias-henriot)*، e. finlandicus (oudemans)*، neoseiulus marginatus (wainstein)*، n. bicaudus (wainstein)، n. barkeri hughes*، n. sugonjaevi (wainstein and abbasova)، n. zwoelferi (dosse)، proprioseiopsis messor (wainstein)*،amblyseius meghriensis arutunjan** ، phytoseius plumifer (canestrini and fazago)*، paraseiulus talbii (athias-henriot)*، typhlodromus (typhlodromus) athiasae (porath and swirski)*، t. (anthoseius) haiastanius (arutunjan, 1977)**، t. (a.) bagdasarjani wainstein and arutunjan، t. (a.) khosrovensis arutunjan* و t. (a.) recki wainstein*.گونه هایی که با ستاره مشخص شده اند برای اولین بار از استان لرستان و گونه هایی که با دو ستاره مشخص شده اند برای اولین بار از ایران گزارش می شوند. تاثیر هفت دمای ثابت 15، 20، 25، 27، 30، 35 و 37 درجه سلسیوس روی ویژگی های مختلف زیستی کنه شکارگرneoseiulus barkeri hughes با تغذیه از مراحل نمفی کنه tetranychus urticae koch در شرایط آزمایشگاهی با 5 ± 65 درصد رطوبت نسبی و دوره نوری 12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی بررسی شد. نتایج نشان داد که طول دوره رشدی مراحل نابالغ کنه های ماده (از تخم تا ظهور کنه بالغ) در دماهای فوق به ترتیب 59/26، 43/14، 32/6، 64/5، 59/4، 98/3 و 67/4 روز به طول می انجامد. داده های حاصل از پرورش کنه ها در دماهای مختلف با دو مدل خطی و 16 مدل غیرخطی برازش داده شدند. آستانه دمایی پایین(tmin) و ثابت گرمایی (k) برای کل مراحل نابالغ n. barkeri با استفاده از مدل خطی ایکموتو و تاکائی به ترتیب 07/12 درجه سلسیوس و 65/86 روز- درجه برآورد گردید. از بین مدل های غیرخطی آزمایش شده بر اساس معیارهای آماری ارزیابی مدل ها، مدل های لوگان 10 و لاکتین 2 برای توصیف رابطه بین دما و نرخ رشد و نمو کنه n. barkeri مناسبتر از بقیه بودند. آستانه دمای پایین (tmin) با استفاده از مدل بریر 2، برابر با 92/10 درجه سلسیوس، دمای بهینه رشد (topt) با استفاده از مدل لاکتین 2، برابر 89/33 درجه سلسیوس و آستانه دمای بالا (tmax) با استفاده از مدل لوگان10، برابر 38/38 درجه سلسیوس برای رشد مراحل نابالغ کنه شکارگر فوق برآورد شدند. در تمام دماهای آزمایش شده مقدار c به دست آمده از برازش داده های حاصل از میزان بقای افراد ماده بالغ با توزیع فراوانی weibull بزرگتر از 1 بود که نشان داد منحنی بقای افراد بالغ ماده از نوع اول می باشد. بالاترین میزان زادآوری در دمای 27 درجه سلسیوس (54/40 تخم) و بالاترین میزان نرخ خالص تولید مثل (r0) برابر 02/22 نتاج ماده به ازای هر فرد ماده در دمای 25 درجه سلسیوس مشاهده گردید. بلندترین و کوتاه ترین طول عمر افراد ماده 28/86 و 5/20 روز بود که به ترتیب در دماهای 15و 37 درجه سلسیوس مشاهده شد. بیشترین و کمترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) برابر 256/0 و 036/0 نتاج ماده به ازای هر ماده در روز بود که به ترتیب در 30 و 15 درجه سلسیوس مشاهده شد. با افزایش دما از 15 تا 37 درجه سلسیوس مدت زمان یک نسل (t) از 18/47 تا 52/8 روز کاهش یافت. بلند ترین و کوتاه ترین مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) برابر16/19 و 71/2 روز بود که به ترتیب در 15 و 30 درجه سلسیوس مشاهده شد. نوع واکنش تابعی افراد ماده بالغ کنه شکارگر در چهار دمای ثابت 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس از نوع دوم تعیین گردید. مقادیر قدرت جستجو (a) و زمان دستیابی (th) با استفاده از نوع دوم مدل راجرز تعیین گردید. مقدار a با افزایش دما از 20 تا 30 درجه سلسیوس افزایش یافته و در 30 درجه سلسیوس به بالاترین مقدار خود رسید (h-1 07731/0)، سپس در 35 درجه سلسیوس کاهش یافت. میزان th با افزایش دما از 20 تا 35 درجه سلسیوس کاهش یافت. اثر دما بر میزان مصرف طعمه افراد ماده بالغ نیز معنی دار بود. نتایج به دست آمده در این تحقیق مشخص نمود که کنه شکارگر n. barkeri برای کنترل کنه دولکه ای در دماهای بالا به ویژه بین 30 تا 35 درجه سلسیوس کارایی بیشتری دارد. الگوی توزیع فضایی کنه های t. urticae و n. barkeri نیز در مزارع خیار اطراف شهرستان خرم آباد از نوع تجمعی تعیین گردید.
مژده لونی شهریار جعفری
چکیده خصوصیات زیستی کنه شکارگر phytoseius plumifer (c. & f.) با تغذیه از کنه rhyncaphytoptus ficifoliae keifer، در شش دمای ثابت 15، 20، 25، 30 ،35 و 37 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65% و دوره نوری 12: 12 ساعت (روشنایی: تاریکی) بررسی شد. در این مطالعه تاثیر دما روی پارامترهای دموگرافیک (جدول زندگی، پارامترهای رشد جمعیت، پارامترهای تولیدمثلی و زادآوری) و همچنین میزان تغذیه و واکنش تابعی کنه های بالغ ماده p. plumifer با تغذیه از میزبان تعیین شد. برای تخمین آستانه های دمایی و نیاز گرمایی مراحل نابلغ کنه p. plumifer از سه مدل غیر خطی و دو مدل خطی استفاده شد. نتایج نشان داد این شکارگر قادر به رشد و نمو روی مراحل بالغ کنه r. ficifoliae می باشد. دما اثر معنی داری بر طول مراحل نابالغ این گونه شکارگر داشت. بیش ترین و کمترین طول دوره رشد نابالغ این کنه شکارگر به میزان 46/27 و 02/5 روز، به ترتیب در دماهای 15 و 35 درجه سلسیوس مشاهده شد. کنه شکارگر p. plumifer قادر به تکمیل تمام مراحل زیستی خود در محدوده دمایی 15 تا 35 درجه سلسیوس بود و بالاترین میزان نرخ بقای آن در دمای 25 درجه سلسیوس و معادل 97/0 مشاهده شد. متوسط طول عمر افراد بالغ ماده در دماهای 15 و 35 درجه سلسیوس به ترتیب 54/64 و 92/22 روز بود. بالاترین و پایین ترین میزان زادآوری کل در دماهای 25 و 35 درجه سلسیوس و به تریب برابر 47/28 و 28/17 تخم تعیین شد. بالاترین میزان نسبت جنسی ماده ها در دماهای 20 و 25 درجه سلسیوس و معادل 65/0 مشاهده شد. با افزایش دما تمایل کنه های ماده به تولید افراد نر بیش تر بود. دما اثر معنی داری بر پارامترهای تولید مثلی شکارگر p. plumifer داشت. بیش ترین میزان نرخ خالص باروری و میزان نرخ خالص زادآوری برابر 32/28 تخم به ازای هر فرد ماده در روز بود که در دمای 25 درجه سلسیوس مشاهده شد. بالاترین و پایین ترین مقدار نرخ خالص تولید مثل (r0) به ترتیب برابر 99/17 و 84/8 ماده به ازای هر ماده بود. تاثیر دما بر نرخ ذاتی افزایش جمعیت از لحاظ آماری کاملا معنی دار بود. در دماهای 35 و 15 درجه سلسیوس بالاترین و پایین ترین میزان rm به ترتیب برابر 190/0 و 047/0 واحد بود. بیش ترین میزان نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) برابر 210/1 بود که در دمای 35 درجه سلسیوس مشاهده شد. تاثیر دما بر میزان مصرف طعمه این گونه نیز معنی دار بود. واکنش تابعی این گونه در محدوده دمایی 15 تا 30 درجه سلسیوس از نوع دوم بود. با توجه به نتایج فوق به نظر می رسد کنه شکارگر p. plumifer می تواند در برنامه های کنترل بیولوژیک در راستای تولید محصولات ارگانیک مورد استفاده عملی قرار گیرد.
آذین فتحی جهانشیر شاکرمی
به منظور دسترسی به ترکیبات کم خطر برای کنترل آفات انباری اثرات اسانس پنج گونه اکالیپتوس eucalyptus camaldulensis، e. viminalis، e. microtheca، e. grandis و e. sargentii روی آفات tribolium confusum و tribolium castaneum در شرایط دمایی 2±30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±65 و تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی در 5 تکرار انجام شد. اسانس ها به روش تقطیر با آب تهیه شدند. نتایج تحقیق نشان داد که اسانس های e. camaldulensis و e. viminalis روی دو گونه آفت بیشترین سمیت تنفسی را موجب شدند به طوری که lc50 آنها روی t. confusum به ترتیب برابر 56/30 و 33/31 میکرولیتر بر لیتر هوا و روی t. castaneum به ترتیب 25/31 و 75/31 میکرولیتر بر لیتر هوا محاسبه شد. نتایج اثر لاروکشی اسانس¬ گونه¬های اکالیپتوس نشان داد که این اسانس ها تلفات قابل توجهی روی لارو هر دو گونه شپشه آرد داشته و روی دو گونه آفت حساسیت متفاوتی را موجب شدند. این تحقیق نشان داد که گونه e. viminalis بیشترین اثر لاروکشی را روی t. confusum داشته و مقدار lc50 اسانس این گونه 74/16 میکرولیتر بر لیتر هوا روی لارو t. confusum بدست آمد. نتایج نشان داد که گونه e.camaldulensis در بالاترین غلظت(40/7 میکرولیتر بر لیتر هوا) باعث 59/83 درصد بازدارندگی تخمریزی روی t. confusum شده است. همچنین اسانس e. sargentii در بالاترین غلظت (18/85 میکرولیتر بر لیتر هوا) باعث 40/94 درصد بازدارندگی تخمریزی روی حشرات کامل t. castaneum شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که اسانس e. viminalis و e.sargentii به ترتیب در غلظت های 76/19 و 80/21 میکرولیتر باعث 80 درصد دورکنندگی روی گونه t. confusum شدند. بالاترین میزان دورکنندگی روی گونه t. castaneum را اسانس e. grandis در غلظت 15 میکرولیتر موجب شد به طوری که در این غلظت 6/86 درصد دورکنندگی ایجاد نمود.
امین حسنوندی شهریار جعفری
گلرنگ (carthamus tinctorius l.) گیاهی است که در محیط های گرم و خشک سازگار شده و در برخی از مناطق ایران کاشته می شود. این گیاه توسط آفات مختلف در طول سال مورد حمله قرار می گیرد. به منظور بررسی اثرات آبیاری تکمیلی و ارقام بر جمعیت آفات مهم گلرنگ شامل مگس گلرنگ canthiophilus helianthi (dip: tephritidae)، سنک تخم گلرنگoxycarneus pallens (hem: lygaeidae) ، زنجرک گلرنگ empoasca decipience (hem: cicadellidae)، سن های گلخوار lygus pratensis (het: miridae) و سرخرطومی گلرنگ larinus flavescens (col: curculionidae). آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در ایستگاه سراب چنگایی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان واقع در شهرستان خرم آباد، در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و 3 تکرار در سال زراعی 1391 به اجرا درآمد. تیمارهای مورد آزمایش شامل آبیاری تکمیلی به عنوان عامل اصلی در 4 سطح شامل شاهد یا بدون آبیاری (i1)، آبیاری تکمیلی در مرحله تکمه دهی (i2)، آبیاری تکمیلی در مرحله گلدهی (i3) و آبیاری تکمیلی در مرحله پر شدن دانه (i4) و همچنین شش رقم به عنوان عامل های فرعی شامل ارقام (v1-v6) در نظر گرفته شدند. ارقام گلرنگ مورد استفاده در این آزمایش عبارت بودند از پدیده، گلدشت، ورامین 295، زرقان 279،mec.88 و سینا که از موسسه تهیه نهال و بذر کرج تهیه شدند. بررسی نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثرات ساده ارقام و آبیاری و همچنین اثر متقابل آنها بر جمعیت آفات گلرنگ و عملکرد دانه در سطح 1 درصد معنی دار است. با کاربرد آبیاری تکمیلی جمعیت مگس گلرنگ، سنک تخم گلرنگ و سرخرطومی گلرنگ نسبت به شرایط دیم کاهش پیدا کرد و در مقابل جمعیت سن های گلخوار و زنجرک گلرنگ دچار افزایش شدند. در میان تیمارهای آبیاری تکمیلی، آبیاری تکمیلی در مرحله تکمه دهی (i2) تأثیر بیشتری در کاهش جمعیت آفات داشت. در مورد تاثیر ارقام نیز جمعیت آفات در ارقام مختلف دارای اختلاف کاملا معنی داری بود و هرکدام از ارقام گلرنگ جمعیت متفاوتی از آفات را به سوی خود جلب کردند، رقم گلدشت دارای بیشترین تعداد زنجرک و کمترین تعداد مگس گلرنگ و سرخرطومی گلرنگ بود و رقم ورامین 295 دارای بیشترین سنک تخم گلرنگ و کمترین تعداد زنجرک بود. همچنین رقم mec.88 دارای بیشترین تعداد جمعیت سرخرطومی و مگس گلرنگ بود. در مجموع در این طرح بیشترین جمعیت جمع آوری شده از حشرات آفت مربوط به سن گلخوار و کمترین جمعیت آفت مربوط به سرخرطومی گلرنگ بود. بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب از رقم سینا و شرایط آبیاری تکمیلی در مرحله گلدهی به میانگین 35/12±2721و رقم ورامین 295 در شرایط دیم (بدون آبیاری) به میانگین 68/29±4/874 کیلوگرم در هکتار به دست آمد.
ایمان حسنوند شهروز کاظمی
بررسی فون کنههای خاک زی راستهی میاناستیگمایان در شهرستان خرمآباد استان لرستان در سالهای 92-1391 انجام شد. همچنین فراوانی و تنوع گونه ای کنههای خاک زی جمعآوری شده از دو بالاخانواده eviphidoidea و ascoidea در پنج زیستگاه و هشت منطقهی مختلف اطراف شهرستان مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش در مجموع، 55 گونه متعلق به 32 جنس و 18 خانواده جمعآوری و شناسایی شدند که از این تعداد 37 گونه برای فون کنههای استان و دو گونه برای فون کنههای ایران جدید بودند که به ترتیب با یک و دو ستاره مشخص شدهاند. همچنین در این تحقیق نر هترومورف گونهی cosmolaelaps vacua (michael, 1891) برای اولین بار از ایران گزارش میشود. میزان شاخصهای تنوع شانون- وینر و غنای گونهای (مارگالف) برای کنههای بالاخانوادههای eviphidoidea و ascoidea در زیستگاهها و مناطق مختلف از تفاوت معنیداری برخوردار بود.
هادی حیدری شهریار جعفری
کنه های خانواده laelapidae از راسته میان استیگمایان، خانواده ای بزرگ با انتشار جهانی هستند، بسیاری از آنها انگل خارجی پستانداران کوچک بوده و یا در ارتباط با بند پایان مختلف می باشند و سایر گونه ها نیز شکارگرهایی با زندگی آزاد و خاکزی هستند، برخی نیز روی مواد انباری یافت می شوند. این مطالعه به منظور شناسایی فون کنه های خاکزی خانوادهlaelapidae در شهرستان خرم آباد طی سال های 1391 – 1392 انجام گرفت. نمونه ها در محلول نسبیت شفاف شدند و در محلول هویر از آنها اسلاید های میکروسکوپی تهیه شد. در طول این مطالعه 21 گونه متعلق به نه جنس و سه زیر خانواده جمع آوری و شناسایی گردیدند که از این تعداد دو گونه برای فون کنه های ایران جدید می باشند که با علامت دو ستاره مشخص شده اند و همچنین تعداد 19 گونه نیز برای فون کنه های استان لرستان گزارش جدید محسوب می شوند که با یک ستاره مشخص شده اند. لیست گونه های جمع آوری شده در این مطالعه به شرح زیر می باشد: a. subfamily: hypoaspidinae vitzthum, 1940 1. gaeolaelaps aculeifer (canestrini, 1884)* 2. g. queenslandicus (womersley, 1956)* 3. g.minor (costa, 1968)* 4. g. kargi (costa, 1968)* 5. g. angusta (karg, 1962)* 6. g. praesternalis (willmann, 1949)* 7. g. noli (karg, 1962)* 8. g. arabicus (hafez et al., 1982)** 9. euandrolaelaps karawaiewi (berlese, 1903)* 10. cosmolaelaps lutegiensis (shcherbak, 1971)* 11. c. vacua (michael, 1891)* 12. c. rectangularis sheals, 1962 13. reticulolaelaps hallidayi joharchi, nemati & babaeian, 2013* 14. ololaelaps gamagarensis jordaan & loots, 1987** 15. pseudoparasitus missouriensis (ewing, 1909)* b. subfamily: laelapinae berlese, 1892 16. haemolaelaps casalis (berlese, 1887)* 17. h. shealsi (costa, 1968)* c. subfamily: melittiphidinae evans and till, 1966 18. laelaspis kamalii joharchi et al., 2012* 19. l. mossadeghi babaeian & joharchi, 2013* 20. pneumolaelaps lubrica (voigts & oudemans, 1904) 21. p. asperatus (berlese, 1904)*
سجاد محمدی پور شهروز کاظمی
بررسی فون کنه های خاک زی میان استیگمای شهرستان الشتر از استان لرستان در سال های 1390 و 1391 انجام شد. کنه¬های داخل نمونه¬های خاک و خاک¬برگ¬های جمع¬آوری شده با استفاده از قیف برلز جداسازی شده، سپس با استفاده از مایع نسبیت شفاف و در نهایت درون محلول هویر بر روی اسلایدهای میکروسکوپی تثبیت شدند. در این مطالعه، در مجموع 21 گونه از 13 جنس و نه خانواده جمع آوری و شناسایی شدند. لیست گونه های جمع آوری شده بر اساس خانواده¬های مربوطه به قرار زیر است: macrochelidae: 1- macrocheles robustulus) berlese, 1904); 2- m. merdarius (berlese, 1889); 3- m. scutatus )berlese, 1904); 4- m. insignitus )berlese, 1981); eviphididae: 5- alliphis halleri (g. & r. canestrini, 1881); pachylaelapidae: 6- onchodellus karawaiewi (berlsee, 1920); 7- pachylaelaps pectinifer (g. & r. canestrini, 1881); laelapidae: 8- gaeolaelaps kargi (costa, 1968); 9- g. queenslandicus (womersley, 1956); 10- g. aculeifer (g. canestrini, 1884); 11- g. nolli (karg, 1962); 12- g. angustus (karg, 1965); 13- euanderolaelaps karawaiewi (berlese, 1903); ascidae: 14- arctoseius cetratus (sellnick, 1940); 15- antennoseius bacatus athias-henriot, 1961; 16- iphidozercon gibbus (berlese, 1903); parasitidae: 17- parasitus consanguineus oudemans & voigts, 1904; blattisociidae: 18- lasioseius youcefi athias-henriot, 1959; veigaiidae: 19- veigaia nemorensis (c.l. koch, 1892); 20- veigaia planicola berlese, 1882; parholaspidae: 21- holaspina alstoni (evans, 1956).
مهران رضایی جواد کریم زاده اصفهانی
بید کلم، plutella xylostella (l.) (lepidoptera: plutellidae)، آفت مخرب و کلیدی گیاهان خانواده چلیپائیان در بسیاری از نقاط جهان به خصوص در ایران می باشد. زنبور cotesia vestalis (haliday) (hymenoptera: braconidae) پارازیتوئید لاروی، داخلی، انفرادی، اختصاصی و یکی از بهترین گزینه ها برای استفاده در برنامه های کنترل بیولوژیک این آفت مخرب می باشد. به منظور بهینه سازی تکنیک های پرورش انبوه زنبور c. vestalis سه آزمایش شامل: 1- بهینه سازی تراکم میزبان و جمعیت اولیه ی پارازیتوئید، 2- بهینه سازی فضا و توده ی زنده ی میزبان-گیاه و 3- بهینه سازی وسعت (بزرگی) فضا و توده ی زنده ی گیاه-گیاه خوار-پارازیتوئید در شرایط استاندارد محیطی (درجه حرارت 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) انجام گرفت. هفت ویژگی زیستی (درصد پارازیتیسم بر اساس شفیره، درصد پارازیتیسم براساس بالغ، نرخ بقا براساس شفیره، نرخ بقا براساس بالغ، نسبت جنسی، طول دوره ی لاروی و طول دوره ی شفیرگی) زنیورهای پارازیتوئید تولید شده در هریک از آزمایشات مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتیجه گیری کلی از آزمایش اول، تراکم 20 لارو میزبان (بیدکلم) مستقر شده بر روی یک گیاه کلم چینی (5-6 هفته ای) و جمعیت اولیه ی 5 زنبور c. vestalis با توجه به شرایط آزمایشگاهی مورد استفاده، بهینه می باشد. آزمایش دوم بر اساس تراکم بهینه میزبان و پارازیتوئید مشخص شده در آزمایش اول طراحی گردید و تاثیر فضا (اندازه قفس) و توده ی زنده ی میزبان-گیاه بر ویژگی های زیستی زنبورهای تولید شده مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمایش دوم، اندازه قفس 40×40×40 سانتی متر و تراکم 40 لارو میزبان مستقر شده بر روی دو گیاه کلم چینی (بر روی هرگیاه تراکم 20 لارو میزبان مستقر گردید) نسبت به دیگر تیمارهای مورد بررسی بهینه می باشد. آزمایش سوم براساس تیمار بهینه شده در آزمایش دوم طراحی گردید و تاثیر وسعت (بزرگی) فضا و توده ی زنده ی گیاه-گیاه خوار-پارازیتوئید بر روی ویژگی های زیستی زنبورهای پارازیتوئید تولید شده مورد بررسی قرار گرفت. پس بررسی نتایج بدست آمده از آزمایش سوم مشخص گردید، تیمارهای وسعت متوسط (اندازه قفس 50×55×70 سانتی متر، 6 گیاه کلم چینی، 120 لارو میزبان و 15 زنبور پارازیتوئید) و وسعت زیاد (اندازه قفس 55×70×100 سانتی متر، 12 گیاه میزبان، 240 لارو میزبان و 30 زنبور پارازیتوئید) دارای تولید بهینه از زنبور c. vestalis می باشند و با توجه به امکانات و فضای پرورش می توان یکی از آن ها را انتخاب نمود. با در نظر گرفتن شرایط و امکانات پرورش می توان هر یک از گزینه های بهینه شده در آزمایشات انجام شده را مورد استفاده در برنامه های پرورش انبوه زنبور c. vestalis قرار داد، تا بتوان جمعیت مناسبی از این زنبور را جهت رهاسازی برای کنترل بیولوژیک بید کلم تولید نمود.
رضوان افتخاری فر مسعود لطیفیان
شب پره آرد ephestia kuehniellazeller (lepidoptera: pyralidae) از مهمترین آفات انباری غلات و سایر محصولات غذایی می باشد که دارای انتشار وسیع می باشد. کنترل بیولوژیک بخصوص روش استفاده از قارچ های بیماریزای حشرات نیز به عنوان یکی از اصول مدیریت تلفیقی این آفت جهت کاهش جمعیت آن است. در این تحقیق اثرات مهارکنندگی ترکیبات گیاهی شامل عصاره چریش azadirachta indica و اسانس درمنه artemisia haussknechtii و نارنج citrus vulgaris روی قارچ بیمارگر beauvaria bassiana، اثرات حشره کشی قارچ بیمارگر و ترکیبات گیاهی روی لاروهای سن سوم شب پره آرد و همچنین اثر سینرژیستی ترکیبات گیاهی روی قارچ بیمارگر در شرایط آزمایشگاهی (دمای2±28 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و 12 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی اثرات مهارکنندگی ترکیبات گیاهی روی قارچ نشان داد که بیشترین و کمترین تاثیر روی رشد میسیلیوم و درصد جوانه زنی قارچ به ترتیب در اسانس درمنه (غلظت 1000میکرولیتر در لیتر) و اسانس نارنج (غلظت 250 میکرولیتر در لیتر) مشاهده شده است. همچنین نتایج حاصل از بررسی اثرات حشره کشی قارچ بیمارگر و ترکیبات گیاهی روی سن سوم لاروهای شب پره آرد نشان داد که میزان lc50 برای قارچ b. bassiana، برابر 104×3/6 اسپور بر میلی لیتر محلول، برای اسانس های درمنه و نارنج به ترتیب معادل 13/479 و 98/110 میکرو لیتر بر لیتر هوا و برای عصاره چریش،6/47502پی پی ام می باشد. نتایج بررسی اثرات سینرژیستی ترکیبات گیاهی روی قارچ بیمارگر نشان داد که اثر سینرژیستی فقط در تلفیق اسانس نارنج با قارچ بیمارگر با مقدار عددی 202/1 مشاهده شد.
فرشته بازگیر شهریار جعفری
این مطالعه به منظور تعیین اثر دماهای مختلف بر پارامترهای زیستی کنه تارتن دروغی ایرانی(cenopalpus irani dosse) انجام شد. در این تحقیق خصوصیات زیستی این کنه در دماهای 15، 20، 25، 30، 32، 5/33 و 35 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 50 درصد، دوره نوری 8: 16 ساعت (تاریکی: روشنایی) و روی برگ های سیب در 80 تکرار بررسی شد. در این بررسی تاثیر دما روی پارامترهای دموگرافیک (جدول زندگی، پارامترهای رشد جمعیت، پارامترهای تولیدمثلی و زادآوری) کنه c. irani تعیین شد. نتایج نشان داد که تاثیر دما بر طول مراحل نابالغ کاملا معنی دار است و طول دوره رشدی مراحل نابالغ این کنه با افزایش دما از 15 تا 5/33 درجه سلسیوس از 69/1 ± 55/83 روز تا 35/0 ± 30/17 روز در کنه ماده و از 51/1 ± 46/79 روز تا 34/0 ± 06/17 روز در کنه نر کاهش یافت، اما با افزایش دما از دمای 5/33 درجه سلسیوس تا 35 درجه سلسیوس طول دوره رشدی مراحل نابالغ اندکی افزایش یافت. برای کل مراحل نابالغ میزان ثابت گرمایی (k) در کنه ماده 41/418 روز-درجه و در کنه نر 16/408 روز-درجه بدست آمد همچنین میزان آستانه دمایی پایین برای کل مراحل نابالغ در کنه ماده 21/11 درجه سلسیوس و در کنه نر 06/11 درجه سلسیوس بدست آمد. با افزایش دما از 15 تا 5/33 درجه سلسیوس، طول دوره عمر افراد بالغ (adult longevity) کنه ماده به ترتیب از 28/4 ± 110 روز به 78/0 ± 05/30 روز، طول دوره تخم ریزی از 02/4 ± 3/87 به 71/0 ± 38/24 روز و کل طول عمر (life span) نیز به ترتیب از 98/4 ± 3/193 روز به 96/0 ± 38/47 روز کاهش یافت. حداقل و حداکثر نرخ خالص تولید مثل (r0) 10/0 ± 29/2 و 65/0 ± 65/18 ماده به ازای یک ماده به ترتیب در دمای 15 و 30 درجه سلسیوس، حداقل و حداکثر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) 0003/0 ± 0075/0 و 00093/0 ± 09/0 ماده به ازای یک ماده به ترتیب در دمای 15 و 30 درجه سلسیوس و حداقل و حداکثر میانگین مدت زمان یک نسل (t) 39/0 ± 99/24 و 62/2 ± 99/109 روز به ترتیب در دماهای 5/33 و 15 درجه سلسیوس بدست آمد. حداقل و حداکثر مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt) 079/0 ± 67/7 و 96/3 ± 65/91 روز به ترتیب در دماهای 30 و 15 درجه سلسیوس و حداقل و حداکثر نرخ متناهی افزایش جمعیت(?) 00033/0 ± 007/1 و 001/0 ± 095/1 به ترتیب در دماهای 15 و 30 درجه سلسیوس بود. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان دهنده تغییرات زیاد پارامترهای زیستی کنه c. irani در دماهای مختلف است و می تواند در کنترل این آفت مفید باشد.
بنفشه ارهفت دهکردی زریر سعیدی
برای ارزیابی و مقایسه خسارت سرشاخه خوار هلو روی ارقام مختلف هلو و بادام این پژوهش در سال های 1392 و 1393 در شهرستان سامان استان چهارمحال بختیاری روی چهار رقم هلوی زعفرانی، کاردی، ردتاپ و جی اف و چهار رقم بادام سفید، مامایی، شاهرود 12 و شاهرود 7 صورت پذیرفت. بدین منظور از اوایل فروردین 92 تا اواسط آبان 1393 نمونه برداری از سرشاخه ها و محصول ارقام موردنظر به صورت هر دو هفته یک بار صورت پذیرفت. همچنین برای ارزیابی تغییرات جمعیتی آفت در سال 1393 از تله فرمونی استفاده گردید. نتایج نشان داد این آفت در سال 1392 معمولاً ترجیح میزبانی روی محصول ارقام مورد بررسی هلو نداشته است، اما در سال 1393 بر اساس زمان برداشت محصول و با توجه به تاریخ های نمونه برداری رقم ردتاپ خسارت کمتر (5/18 %: مجموع خسارت در سه تاریخ نمونه برداری) و رقم کاردی به دلیل برداشت دیرهنگام بیشترین خسارت (2/40 %: مجموع خسارت در پنج تاریخ نمونه برداری) را متحمل شدند. همچنین ارزیابی میزان خسارت روی سرشاخه ها (خشکیدگی سرشاخه ها) نشان داد که رقم زعفرانی از این نظر بیشترین خسارت (35 %) را در فصل های بهار و تابستان متحمل شد ولی در فصل پاییز خسارت روی ارقام دیگر بیشتر بوده است. طویل ترین تونل های لاروی روی سرشاخه ها، در رقم جی اف مشاهده شد (بیش از هشت میلی متر). همچنین نتایج نشان داد که کرم سرشاخه خوار هلو روی بادام، میوه رقم سفید و شاهرود 12 و سرشاخه های رقم شاهرود 12 را بیشتر مورد حمله قرار می دهد. بررسی تعداد تونل های لاروی روی ارقام مختلف بادام نشان داد که بیشترین تعداد تونل لاروی روی رقم شاهرود هفت ایجاد می شود (سه تا چهار تونل لاروی). همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از تله فرمونی مشخص شد که این حشره در سال 1393 در شهرستان سامان سه نسل داشته است.