نام پژوهشگر: سمانه السادات یزدانپرست
سمانه السادات یزدانپرست سید عبدالکریم حسینی راوندی
تمرکز بر خلق ایده های نو مبتنی بر رفع چالشها در صنعت، چشم انداز اکثر واحدهای تحقیق وتوسعه در سراسر دنیا میباشد. ست مارک از جمله مباحثی است که به علت جذابیت و پیچیدگی های ذاتی ازدهه سوم قرن 20 تاکنون نظر پژوهشگران متعددی را به سمت خود جلب نموده است، تا آنجا که گستره نسبتا وسیعی از مطالعات و پژوهش ها در حوزه عیوب پارچه را، پدیده ست مارک با ارائه مدل های ریاضی، تجربی یا تجربیات آزمایشگاهی بخود اختصاص داده است. چنانچه پیکره بندی منسوجات تاری-پودی را مشابه صفحه مشبکی متشکل از دو دسته میله های صلب موازی با چیدمان متعامد در نظر گرفت، فواصل ما بین میله های مذکور، در واقع منافذی را تشکیل میدهند، که تاثیر بسزایی بر خصوصیات متعدد منسوجات از جمله نفوذپذیری در مقابل سیالات، نحوه شکست نور، ناهمگونی در سیمای منسوج بعد از تکمیل و ... خواهند گذشت. ست مارک معرف افزایش و یا کاهش تراکم پودی ایجاد شده در منسوج بعد از راه اندازی مجدد ماشین میباشد. تفاوت رفتار خزش در ساختمان نخ و پارچه، و ناپایداری نیروهای دینامیکی، موقع راه اندازی مجدد دو عامل عمده ایجاد انحراف لبه پارچه از موقعیت صحیح و لذا پیدایش عیب ست مارک در منسوج میباشند. هدف از انجام این تحقیق تعیین شرایط بهینه تنظیمات بافت جهت کمینه نمودن ست مارک منسوجات کشسان میباشد. همگام با پیشرفت تکنولوژی، تکنیک های متعددی جهت تصحیح پدیده مذکور ارائه شده است. لکن به علت اعمال بارهای سیکلی به نخ ها در دو فاز تشکیل دهنه و دفتین زدن، و عدم مرز فیزیکی حد فاصل المان های نخ و پارچه، سنجش پدیده خزش و نیروهای دینامیکی را بر روی ماشین بافندگی پیچیده نموده است. بازخورد صحیح و مطمئن از موقعیت لبه پارچه، فرایند شناسایی و لذا اصلاح عیوب را تسهیل مینماید. با عنایت به تحقیقات میدانی انجام شده در این تحقیق سعی بر این شده است، تا نخستین بار ماژولی کاملا صنعتی بر پایه دانش مکاترونیک با قابلیت عملکرد مطمئن و خصوصیات منحصربفردی همچون عملکرد بدون تاخیر، استقرار در فاصله کمینه ای از موقعیت مرگ جلو، نصب بسیار آسان بدون ایجاد هرگونه خلل بر روند فرایند بافندگی توامان با قابلیت قابل حمل بودن جهت سنجش کمیت فوق الذکر طراحی و ارائه گردد. با عنایت به استقبال فراوان از منسوجات کشسان در عصر حاضر، پدیده ست مارک مبتنی بر روش طراحی آزمایشات تاگوچی مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین در این پژوهش متغیرهای زاویه توقف، زاویه راه اندازی، زمان تشکیل دهنه و موقعیت عمودی پل تار بعنوان عامل های ورودی و کمینه نمودن میزان پراکندگی فواصل پودی از مقدار صحیح خود بعنوان تابع هدف در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که با توجه به سطوح عاملی انتخابی متغیرهای زاویه راه اندازی بیشترین تاثیر و زاویه توقف کمترین تاثیر را در بهینه سازی فرایند ایفا مینمایند.