نام پژوهشگر: فریبا زکی زاده بهابادی
فریبا زکی زاده بهابادی حسین ملکی نژاد
وجود ارتباط بین پارامترهای ژئومورفولوژی و هیدرولوژی، این امکان را فراهم می کند تا در حوزه هایی که از نظر ژئومورفولوژی تشابه وجود دارد، با ایجاد روابط بین این دو، اقدام به پیش بینی سیلاب در حوزه های دارای آمار و تعمیم آن به حوزه های مشابه فاقد آمار نمود. در این زمینه روش های متعددی پیشنهاد شده است. تحقیق حاضر، با هدف بررسی دقت، صحت و درجه اطمینان تئوری آبنمود واحد لحظه ای ژئومورفولوژیک در برآورد مشخصات آبنمود رواناب خروجی حوزه آبخیز منشاد انجام شده است. سپس این روش با مدل های ناش، روسو، ژئومورفوکلیماتیک و scs مقایسه شده و کارآمدترین روش برای مناطق مشابه معرفی گردیده است. مقایسه ظاهری هیدروگراف های محاسبه شده با مدل های مورد تحقیق با هیدروگراف های مشاهده ای، نشان داد که روش ناش از تطابق بهتری با واقعیت برخوردار می باشد. مقایسه آماری نیز با بکارگیری شاخص های میانگین خطای نسبی، مجذور میانگین مربعات خطا و ضریب نش- ساتکلیف انجام گرفت. نتایج نشان داد روش آبنمود واحد لحظه ای ژئومورفولوژیک در برآورد دبی اوج (با درصد خطای 03/39) کارایی نسبتا مناسبی دارد، در تعیین مقدار حجم سیل (با درصد خطای 05/8) از کارایی بالایی برخوردار است و در برآورد شکل کامل هیدروگراف، زمان تا اوج، زمان پایه و 50w و 75w (عرض هیدروگراف در50% و 75% مقدار دبی اوج) کارایی پایینی دارد. همچنین، نتایج موید کارایی بالاتر روش ناش در برآورد دبی اوج (با درصد خطای 75/23)، زمان تا اوج (با درصد خطای 21/28) و شکل کامل هیدروگراف (با ضریب کارایی 4/0) نسبت به سایر روش ها می باشد. این روش در برآورد مقادیر واقعی حجم سیل نیز با درصد خطای90/9، قابلیت بالایی داشته است. بنابراین روش ناش می تواند به عنوان روشی مناسب در تکمیل آمار حوزه های آبخیز مشابه که با مشکل کمبود آمار مواجه هستند، مورد استفاده قرار گیرد. به علاوه با تعمیم مقادیر برآوردی پارامترهای مدل در این پژوهش، (که با روش گشتاورها و از داده های بارش و رواناب محاسبه شده اند.) به حوزه های مشابه فاقد آمار که به لحاظ هیدرولوژیکی با حوزه مورد مطالعه همگن هستند، می توان برآورد دقیقی از هیدروگراف سیلاب در این مناطق داشت.